searchicon

کپی شد

شاگردان و اصحاب امام سجاد (زین العابدین) (علیه السلام)

شاگردان و اصحاب حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) به طبقه های مختلفی تقسیم می‌شوند، ولی به صورت کلی نام و تعداد آنها در کتب رجال و حدیث ذکر شده است.

بعضی از علمای بزرگ؛ مانند «شیخ مفید» فقط پنج نفر از شاگردان حضرت را نام برده‏اند.[1] در بعضی روایات نیز شاگردان آن حضرت چهار نفر بیان شده‏اند. در روایتی که از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) آمده است: «هنگامی که قیامت برپا می گردد، منادی پروردگار اصحاب پیامبر و ائمه هدی (علیهم السلام) را یکایک صدا می زند و آنها می ایستند، تا اینکه نوبت به حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد. آنگاه ندا می کند: حواریون علی بن الحسین (علیه السلام) کجا هستند؟ پس در پاسخ ندای او «جبیر بن مطعم»، «یحیی بن ام‏الطویل»، «ابوخالد کابلی» و «سعید بن مسیب» می ایستند».[2]

در روایتی دیگر از قول امام صادق (علیه السلام) سه نفر به عنوان برجسته ترین اصحاب حضرت سجاد (علیه السلام) معرفی شده اند. اینان همان کسانی بودند که بعد از امام حسین (علیه السلام)، «مرتد» نشدند. نام های ایشان عبارتند از: «ابوخالد کابلی»، «یحیی بن ام‏طویل» و «جبیر بن مطعم».[3]

ولی در روایتی دیگر با همین مضمون «جابر بن عبدالله انصاری» هم اضافه شده است.[4] شیخ طوسی تعداد اصحاب و شاگردان حضرت سجاد (علیه السلام) را بیش از یکصد و هفتاد نفر می داند.[5] روشن است که اقوال و روایات ذکر شده قبلی، ناظر به اصحاب خاص و ویژه امام سجاد (علیه السلام) می باشد، ولی مرحوم شیخ «طوسی» تمام کسانی که از محضر حضرت استفاده برده را استقصاء نموده و نام برده است. گرچه از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشند.

با توجه به روایات و اقوال متعددی که نقل شده در جمع بندی می توان اظهار داشت برجستگان و پیشتازان از اصحاب حضرت زین العابدین (علیه السلام) که در این احادیث و اقوال آمده عبارتند از:

  1. ابو حمزه ثمالی: نام او ثابت بن دینار و از نزدیک ترین اصحاب امام سجاد بود. او شیخ بزرگ شیعیان کوفه در عصر خویش بود. وی از نظر علمی و معنوی در حد بالایی بود. از امام رضا (علیه السّلام) نقل شده: «ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود».[6] او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین «رسالة حقوق» را از امام سجاد روایت کرده است. ابوحمزه پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر، صادق و کاظم (علیهم السّلام) را هم درک کرد.
  2. یحیی بن ام الطویل: از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد (علیه السّلام) بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: «هرکسی علی (علیه السّلام) را سبّ کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم».[7] حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند.

3.سعید بن جبیر: وی از اصحاب سرشناس امام سجاد (علیه السّلام) و از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از امامان اهل سنت) معتقد بود، سعید در حالی کشته شد که همه مردم به دانش او محتاج بودند.[8] او بسیار خداترس و پرهیزگار بود. وی علاقه زیادی به قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب، قرآن را ختم می کرد. حَجّاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت رساند.

  1. ابو خالد کابلی: او در ابتدا به امامت محمد بن حنفیه معتقد بود و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را بشناسد و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت.[9] امام صادق (علیه السّلام) او را هم از ثقات امام سجاد (علیه السّلام) معرفی کرده است.[10]
  2. جابر بن عبدالله انصاری: از اصحاب پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) که عمری دراز یافت و از محضر امام چهارم نیز استفاده کرد. وی در دوران امامت امام سجاد (علیه السّلام)، امام باقر (علیه السّلام) را نیز زیارت کرد و وعده پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) مبنی بر دیدن او که شکافنده دانش است، محقق شد و سلام پیامبر را به او رساند.[11]

البته همان طور که گفته شد، برای امام سجاد (علیه السلام) شاگردان دیگری نیز ذکر کرده اند که به اسامی برخی از آنها اشاره می شود:

  1. محمد بن عمر ابن امیر المؤمنین علی (علیه السلام).[12]
  2. محمد بن قیس‏ انصارى.[13]
  3. مسلم بن على‏ بن بطین.
  4. معروف بن خربوذ.[14]
  5. منذر ثورى‏.[15]

شیخ طوسی همۀ آنان را از اصحاب امام زین العابدین (علیه السلام) نام برده است.

  1. منهال بن عمر.[16]
  2. میمون بان‏.[17]
  3. میمون قدّاح.‏[18]
  4. علی بن رافع.[19]

[1]. مفيد، محمد بن محمد، اختصاص، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ص 8.

[2]. همان، ص 61.

[3]. همان، ص 64.

[4]. مجلسى، محمد باقر، بحار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، ج 71، ص 220.

[5]. طوسی، محمد بن حسن‏، رجال الطوسي، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ص 81 – 120‏.

[6]. كشى، محمد بن عمر، رجال الكشي (إختيار معرفة الرجال)، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن حسن و مصطفوى، حسن‏، ص 203.

[7]. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج 3ص 312.

[8]. الموسوى، فخار بن معد، إيمان أبي طالب (الحجة على الذاهب إلى كفر أبي طالب)، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمد، ص 321.

[9]. همان، ج 1، ص 335.

[10]. کافی، ج 1، ص 472.

[11]. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 330.

[12]. طوسی، محمد بن حسن‏، رجال الطوسي، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ص 81 – 120‏.

[13]. همان..ریه ا ی جمله معکوس مفهوم قبلی استفاده می شود.

[14]. همان.

[15]. معجم ‏رجال‏الحديث، ج  19، ص 365.

[16]. رجال‏الطوسي، ص  119.

[17]. همان، ص 120.

[18]. همان.

[19]. معجم ‏رجال‏الحديث، ج 13، ص 16.