searchicon

کپی شد

شاه محمد خدابنده (سلطنت: 985 – 996 قمری)

محمد خدابنده (۹۳۸ – ۱۰۰۴ قمری)، چهارمین پادشاه صفوی و پسر بزرگ شاه تهماسب اول در ۹۳۸ قمری متولد شد. مادرش سلطانم، دختر موسی سلطان موصلوی ترکمان (از امیران بزرگ بایندریه) بود. محمد از کودکی به خدابنده ملقب شد. هنگامی که شش ساله بود، شاه تهماسب حکومت خراسان را به او داد و محمدخان شرف الدین اغلی تکلو را با منصب امیرالامرایی و هم‌چنین به عنوان سرپرست خدابنده، راهی خراسان کرد. خدابنده تا ۲۶ سالگی در هرات بود.

در حمله ازبکان به رهبری عبیداللّه خان به خراسان، در درگیری مستقیم، چشمان وی آسیب دید و با این‌که شاه تهماسب برای معالجه او اقدام جدّی کرد، ولی هرگز بینایی کامل خود را به دست نیاورد.

در سال ۹۶۳ قمری، شاه تهماسب او را به قزوین احضار کرد و اسماعیل میرزا، پسر دیگرش را به همراه علی سلطان تکلو به هرات فرستاد، اما این جایگزینی دوامی نداشت. از آن‌جا که اسماعیل میرزا طبعی ناآرام داشت، بر پدرش شورید. شاه تهماسب به محض آگاهی از این موضوع، او را به پایتخت فراخواند و پس از محبوس ساختن وی در قلعه قهقهه، در ۹۶۴ قمری حکومت خراسان را بار دیگر به خدابنده واگذاشت و این بار شاه قلی سلطان یکان استاجلو را سرپرست او کرد.

با درگذشت شاه تهماسب اول در ۹۸۴، اختلاف امیران قزلباش برای انتخاب جانشین بالا گرفت و به درگیری‌های خونینی انجامید. عاقبت، حامیان اسماعیل میرزا او را به نام شاه اسماعیل دوم در قزوین بر تخت سلطنت نشاندند. او که به سبب حبس طولانی در قلعه، بی‌رحم‌تر و سرکش‌تر شده بود، پس از جلوس دست به کشتار وسیع شاه‌زادگان صفوی زد. دستور کشتن خدابنده و فرزندانش نیز صادر شده بود، اما پیش از عملی شدن آن، خود اسماعیل با توطئه خواهرش، پری خان خانم، به قتل رسید.

پس از این رویداد، امیران قزلباش با صلاح‌دید پری خان خانم، محمد خدابنده را جانشین شاه طهماسب اعلام کردند و او را به قزوین فراخواندند. شاید سبب این انتخاب، ناتوانی خدابنده در امر حکومت و نابینایی او بود تا قدرت در دست پری خان خانم باقی بماند. تا آمدن خدابنده به قزوین، پری خان خانم به همراهی دایی‌اش، شمخال سلطان، گرداننده امور بود.

خدابنده در سال ۹۸۶ قمری در قزوین مستقر شد و در منابع از این تاریخ به بعد او را «نواب سکندرشأن» نامیده‌اند. پس از مدت کوتاهی، پری خان خانم و شمخال سلطان، ظاهرآ با توطئه مهدعلیا کشته شدند و پس از آن، خدابنده که اراده‌ای از خود نداشت، کارهای حکومتی را عملا در اختیار مهدعلیا و میرزاسلمانِ وزیر قرار داد. خدابنده برای جلب حمایت امیران قدرتمند قزلباش، خزاین شاه تهماسب را به آنان بخشید.

خدابنده شعر می‌سرود و فهمی تخلص می‌کرد. از هزل و شوخ طبعی نیز پرهیز نداشت. وی مدت نه سال و شش ماه با بی‌کفایتی و ناتوانی حکومت کرد و فقط اسمی از سلطنت داشت. او اکثر اوقاتش را به خوش‌گذرانی سپری می‌کرد و امور مملکت در دست امیران جاه‌طلب قزلباش بود. هر طایفه‌ای از امرای قزلباش، یکی از پسران خدابنده را دستاویز مقاصد سیاسی خود برای رسیدن به قدرت و سرکوب رقیبانشان قرار دادند. این وضع، گذشته از نابسامانی داخلی، باعث شد تا عثمانیان از مغرب و ازبکان از مشرق، به ترتیب به آذربایجان و خراسان هجوم آورند. در واقع دوره سلطنت محمد خدابنده، دوره اوج درگیری‌ها و اختلافات داخلی در تاریخ صفویان بود.

شاه محمد خدا بنده، سرانجام در پی بیماری در ۱۰۰۴ قمری در قزوین درگذشت و در کربلا به خاک سپرده شد.[1]

 

[1]. سایت ویکی شیعه، «شاه محمد خدابنده صفوی».