searchicon

کپی شد

سیره عقلا در تقیه

در همه دنیا معمول است که اقلیت‌هاى مجاهد و مبارز، براى واژگون کردن اکثریت‏هاى خودکامه ستمگر و متجاوز، غالباً از روش «استتار» استفاده می‌‏کنند. آنها جمعیت زیر زمینى تشکیل داده، برنامه‏‌هاى سرّى دارند و حتى به هنگام دستگیر شدن سخت می‌‏کوشند که واقع کار آنها مکتوم بماند، تا نیروهاى گروه خود را بیهوده از دست ندهند و براى ادامه مبارزه ذخیره کنند.

از طرفی هیچ عقلى اجازه نمی‌‏دهد که در این گونه شرائط، مجاهدانى که در اقلیت هستند، علنا و آشکارا خود را معرفى کرده و به آسانى از طرف دشمن شناسایى و نابود گردند.

به همین دلیل تقیه قبل از آنکه یک برنامه اسلامى باشد، یک روش عقلانى و منطقى براى همه انسان هایى است که در حال مبارزه با دشمن نیرومندى بوده و هستند.[1]

پس یکی دیگر از دلایلی که می‌توان برای مشروعیت تقیه به آن استناد کرد، سیره یا بنای عقلا است. هرگاه انسان به وسیله ابراز عقاید یا انجام وظایف خویش، در معرض ضرر و خطر قطعی یا ظنی قرار گیرد و مفسده ضرر و خطر از مصلحت ابراز و انجام بیش‌تر باشد و انسان بتواند به وسیله کتمان یا اظهار خلاف، آن ضرر و خطر را از خود بر طرف سازد، همه عاقلان دنیا اجازه کتمان و اظهار خلاف را به او می‌دهند و در بعضی از موارد، آن را بر او واجب ‌شمرده اند که این همان تقیه است.[2]

[1]. مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 425.

[2]. برگرفته از سایت مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام).