searchicon

کپی شد

سید مرتضی علم الهدی

فهرست

چکیده مقاله سید مرتضی علم الهدی

ابـوالـقاسم علی بن الحسین بن موسی، مشهور به سید مرتضی علم الهدی؛ نقیب طالبیان، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد. او در ماه رجب سال 355 هجری قمری در شهر بغداد دیده به جهان گشود.

سید مرتضی از جانب پدر و مادر نسب بس شریفی دارد. او فرزند حسین فرزند موسی فرزند محمد فرزند موسی فرزند ابراهیم (مجاب) فرزند امام موسی کاظم (علیهم السلام) است. وی هم علوی هم موسوی است. نسب شریفش از ناحیه پدر با پنج واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) و از ناحیه مادر نیز با پنج واسطه به امام علی بن حسین؛ زین العابدین (علیه السلام) می رسد. القاب وی علم الهدى، ذوالثمانین، ابوالثمانین و ذوالمجدین و شریف مرتضى است. سید دارای دو فرزند؛ یک پسر و یک دختر بوده است.

مقام علمى سید مرتضى بى نیاز از بیان است. وى بى شک یکى از بزرگترین دانشمندان شیعه امامی محسوب مى شود. آن چنان که از تصنیفات و تألیفات بسیار او به دست مى آید؛ در بسیارى از علوم عصر خویش چون کلام، فقه، اصول، تفسیر، نجوم، انواع علوم ادبی؛ مانند لغت، نحو، معانى، انشاء، شعر و مانند اینها استادى ماهر، بلکه یگانه عصر خویش بوده است.

از جمله استادان او می توان به شخصیت های ذیل اشاره کرد:

  1. شیخ مفید (متوفای 413 ق). 2. ابو محمد هارون بن موسی تلعكبری (متوفای 380 ق). 3. شیخ صدوق (متوفای 381 ق). 4. حسین بن علی بن بابویه، برادر شیخ صدوق.

در باب اندیشه و مکتب سید باید گفت: روش او در اصول، پيروى از دليل عقل بود؛ از اين رو نه تنها با اشاعره بلكه حتّى با ظاهريان از اماميه نيز مخالفت مى كرد. در فقه به خبر واحد عمل نمى كرد و در استنباط احكام، از ادله اصوليه لفظيه و عقليه استفاده مى كرد؛ لذا با محدّثان و اخباريان از اماميه نيز موافق نبود.

او دارای آثار علمی فراوانی است، از جمله آنها به تأليفات ذیل اشاره می شود:

  1. الانتصار. 2. جمل العلم و العمل. 3. الذريعه فی اصول الشريعة (در اصول فقه). 4. المحكم و المتشابه. 5. المختصر. 6. ما تفردت به الامامية من المسائل الفقهية. 7. المصباح. 8. الناصريات. 9. الامالی. 10. درر الفوائد.

سید مرتضی شاگردان زیادی تربیت نمود که در اینجا نام برخی از آنها ذکر می شود:

  1. شیخ طوسی. 2. ابویعلی سلّار دیلمی. 3. ابوالصلاح حلبی. 4. قاضی أبوالقاسم بن براج.

در تاریخ وفات او گفته اند: وی در 25 ماه ربیع الاول سال 436 قمری دار فانی را وداع گفت. شیخ عباس قمی می‌نویسد: «سید مرتضی در شهر كاظمین بدرود حیات گفت و در منزلش دفن شد. سپس به جوار جدش ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) منتقل و در كنار برادرش سید رضی و پدرش سید حسین دفن شد».

 

زندگی نامه سید مرتضی علم الهدی

ابـوالـقاسم علی بن الحسین بن موسی، مشهور به سید مرتضی علم الهدی؛ نقیب[1] طالبیان،از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد و جزو برجسته ترین عالمان شیعه امامیه در طول تاریخ تشیع است. پس از درگذشت استاد عالیقدرش شیخ مفید (متوفای سال ۴۱۳ قمری)، او پیشوای فقهی، متکلم و مرجع امامیه در عصر خویش، بوده است.

وی يـكی از بزرگان فقهای اماميه، جامع علوم معقول و منقول در عصر خويش بوده و در ادبيات و فـنـون كـلام و تفسير سرآمد اقران بوده است و آنچنان در علوم اسلامی تبحر داشته كه او را مروج المذهب يا مجدِّد المذهب در قرن چهارم، ناميده اند.

وی مدت سی سال سرپرست زائران خانه خدا و حرمين، همچنین نقيب الاشراف، قاضی القضات و مرجع تظلُّمات و شكايات مردم بوده است.[2]

نسب و خاندان سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی از جانب پدر و مادر نـسـب بـس شریفی دارد. او نامش علی؛ فرزند حسین فرزند موسی فرزند محمد فرزند موسی فـرزنـد ابـراهـیـم (مجاب) فـرزند امام موسی کاظم فرزند امام جعفر صادق (علیهما السلام)، است. وی هم علوی هم موسوی است. نسب شـریـفش از ناحیه پدر با پنج واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) و از ناحیه مادر نیز با پنج واسطه به امام علی بن حسین؛ زین العابدین (علیهما السلام) می رسد.[3]

ابن ابی الحدید می نویسد: «ابو احمد» در میان خلفا و سلاطین آل بویه[4] و امرای حمدانی سوریه، مقامی والا داشت. او مردی با مهابت و بزرگ منش بود. دست به هیچ کار مشکلی نزد مگر این که آن را به انجام رسانید و با همت عالی و حسن تدبیر آن را به پایان برد.[5]

مادر آن بزرگوار بانویی علوی نژاد به نام فاطمه بود که با چهار واسطه به امام زین العابدین (علیه السلام) می رسد. مرحوم شیخ مفید کتاب «احکام النساء» خود را به درخواست او به رشته تحریر درآورده و در مقدمه کتابش به این مطلب اشاره کرده است.[6]

 

‏ولادت سید مرتضی علم الهدی

یک قرن از غیبت خورشید پر فروغ آسمان امامت و ولایت؛ «حضرت مهدی (علیه السلام)» می گذشت که ستاره ای از افق بغداد درخشیدن گرفت و نور امیدی بر دل عاشقان و منتظران تاباند. سید مرتضی که یكی از چهره های امید آفرین و هدف بخش و سازنده جهان تشیع و بلكه افتخار اسلام به شمار می آید، و آثار علمی و زندگی اجتماعی و شخصیت معنوی او برای همه نسل ها آموزنده و الهام بخش بوده، در ماه رجب سال 355 هجری قمری در شهر بغداد دیده به جهان گشود و چشم جهانیان را با ورود خود به عرصه دنیا روشن کرد.[7]

 

اسامی و القاب مشهور سید مرتضی علم الهدی

نام سید مرتضی؛ علی، کنیه اش ابـوالـقاسم و دارای القابی چون؛ علم الهدى، ذوالثمانین، ابوالثمانین و ذوالمجدین و شریف مرتضى است.[8]

 

خانواده سید مرتضی علم الهدی

همان گونه که آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام)، تمام خوبی ها را در ایمان و دینداری می دانند و ایمان و دینداری را بر محور ولایت ‌مداری نسبت به معصومان (علیهم السلام) می دانند، بهترین هدف برای یک خانواده دیندار، باید تربیت انسان های ولایت ‌مدار باشد. قرآن کریم نیز در این زمینه تأکید کرده است.[9]

سید مرتضی در خانواده ای رشد نمود که اداره آن با پدر و مادری پاک و اهل ورع بود. همچنین دارای نـسـبی بـسیار شریف بود که به موجب آن ارتباط نزدیکی با امامان معصوم (علیهم السلام)، داشت. به علاوه این که وی دارای فرزندانی اهل علم و تقوا بود، که در جای خود به نام و جایگاه علمی آنها اشاره می شود. همه اینها می تواند خود دلیل محکمی بر داشتن خانواده ای خوب و خداپسند باشد.

 

همسر سید مرتضی علم الهدی

پس از جست وجو در منابع تاریخی پیرامون نام و مشخصات فردی همسر یا همسران مرحوم سید مرتضی علم الهدی، تا کنون هیچ گونه مطلب و مدرکی در این زمینه یافت نشده است.

 

فرزندان سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی دارای دو فرزند؛ یک پسر و یک دختر بوده است. پسر او نامش محمد است که نجاشی در جریان غسل و نماز بر سید مرتضی از او نام برده است. نجاشی می گوید: من با كمک «محمد بن حسین جعفری» و «سلار بن عبدالعزیز» او را‍ غسل دادیم و سپس فرزندش؛ سید محمد، بر او نماز خواند … .[10]

اما دختر سید مرتضی علم الهدی، (متوفی قرن 6 هـ.ق)، محدث و عالم بوده است. صاحب ریاض العلماء ضمن آوردن نام این بانو، او را به فضل و دانش ستوده است. وی نهج البلاغه را از عموی خود سید رضی روایت کرده و شیخ عبدالرحیم بغدادی معروف به ابن الاخوه از علمای اهل سنت نهج البلاغه را از وی روایت کرده است. قطب الدین راوندی در آخر شرح نهج البلاغه‌اش سند خود را از طریق عامه به همین عبدالرحیم می‌رساند.[11]

 

تحصیل و تجارب سید مرتضی علم الهدی ‏

مقام علمى سید مرتضى بى نیاز از بیان است. وى بى شک یکى از بزرگترین دانشمندان شیعه امامی محسوب مى شود. آن چنان که از تصنیفات و تألیفات متنوع او به دست مى آید، در بسیارى از علوم عصر خویش چون کلام، فقه، اصول، تفسیر، نجوم، انواع علوم ادبی؛ مانند لغت، نحو، معانى، شعر استادى ماهر، بلکه یگانه عصر خویش بوده است. او کوشش خود را بیشتر به فقه و کلام و ادب اختصاص مى داد و از این رهگذر به مذهب شیعه امامیه و استحکام آراء اصلى و فرعى ایشان خدمت مى کرد.

روش او در اصول پیروى از دلیل عقل بود؛ از این رو نه تنها با اشاعره بلکه حتّى با ظاهریان از امامیه نیز مخالفت مى کرد. در فقه به خبر واحد عمل نمى کرد و در استنباط احکام، از ادله اصولیه لفظیه و عقلیه استفاده مى کرد؛ لذا با محدّثان و اخباریان از امامیه نیز موافق نبود.[12]

سید مرتضی فقیه و متکلم امامیه و مرجع آنان پس از وفات استادش شیخ مفید بود. کتاب الشافی فی الامامة رساترین حجت و دلیل بر تعمق وی در علم کلام و مناظره در هر مذهبی است. در فقه و اصول، رسائل و کتب نادر وی دلیل تسلط او است. در ادب، لغت، تفسیر، تاریخ و تراجم، کتاب امالی وی برهانی قاطع بر گستره معرفتی وی در این علوم است.[13]

یکی از كسانى كه در جلسات درس و حلقات علمى و ادبى سيد مرتضى شركت مى كرد، ابوالعلاء معرى است. وی دو سال در بغداد به سر برد. هنگامى كه در سال 400 قمری از عراق به معرّه بازمی گشت، از او پرسيدند: سيد مرتضى را چگونه ديدى؟ وى در پاسخ گفت:

يا سائلى عنه لما جئت تسأله   *   *     *     *     *     *     *     *     *     *     ألا و هو الرجل العارى من العار

لو جئته لرأيت النّاس فی رجل‏   *     *     *     *     *     *     *     *     *     و الدّهر في ساعة و الأرض فی دار

«اى آنكه آمده ‌اى درباره او از من بپرسى، بدان و آگاه باش كه او شخصى پيراسته از هر عيب و ننگ است. اگر به نزدش روى بيگمان همه مردم را در يک شخص، و همه روزگار را در لحظه ‏اى، و جهان را در خانه‏‌اى می‌بينى».[14]

در آغاز تحصیل سید مرتضی جریانی رخ داده است که عظمت وجودی ایشان را به اثبات می رساند. گروهی از مورخان و دانشمندان از جمله ابن ابی الحدید معتزلی نقل می كند: «شبی شیخ مفید؛ (استاد سید مرتضی) در عالم خواب می بیند، حضرت فاطمه زهرا‌ (سلام الله علیها) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (‌علیهما ‌السلام) را گرفته، به نزد او آورد و پس از سلام به وی فرمود: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»؛ «یعنی ‌ای شیخ! به این دو، علم فقه و احكام دین بیاموز!».

شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رؤیا متحیر و در شگفت ماند، تا این كه ساعات درس فرا رسید و او به طرف مسجد «براثا» واقع در محله شیعه نشین بغداد؛ «كَرخ» حركت كرد و تدریس خود را آغاز نمود. پس از پایان درس، زنی با وقاری خاص، در حالی كه دست دو پسرش را گرفته بود و اطرافش را زنانی احاطه كرده بودند، وارد مسجد شد و سلام كرد. وقتی شیخ مفید‌ او را شناخت، به احترام او از جا برخاست. پس از احترامات معمول، فاطمه، مادر كودكان، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»!

با رویداد این قضیه‌، مرجع بزرگ عالم تشیع، از خواب شب گذشته خود و این تعبیر صادق، در شگفت ماند و گریست. پس خواب خود را برای آن بانوی مخدره و كودكانش و حاضران نقل كرد و با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنان را بر عهده گرفت و در ارتقاء آنان به درجات علمی و عملی همت بسیار گماشت و درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود، تا آن كه هر دو برادر، سید رضی‌ و سید مرتضی‌ (رحمهما ‌الله)، از نوابغ روز و عالمان دهر شدند.[15]

اساتید سید مرتضی علم الهدی ‏

سید مرتضی‌ تا آن زمان كه خود بر فراز كرسی استادی تكیه زد، در نزد شماری از پاكان عصر خویش برای فراگیری علوم آسمانی، به ادب زانو زد و بهره ها برد. تاریخ، نام بزرگانی را در شمار استادان این انسان والا مقام بر شمرده است. در این مقال نام برخی از آنها، به اختصار ذکر می شود:

  1. شیخ مفید (متوفای 413 ق)؛ او در شكل‏گیری شخصیت علمی و معنوی سید مرتضی نقشی اساسی داشت. شیخ مفید از علمای بزرگ مذهب امامیه است كه علاوه بر عهده داری مسئولیت های اجتماعی و تربیت شاگردان ممتاز، در آن زمان حدود دویست جلد كتاب برای آیندگان و دانش پژوهان تألیف كرد.[16]
  2. ابو محمد هارون بن موسی تلعكبری (متوفای 380 ق)؛ او دانشمند و فقیهی برجسته و كم نظیر بود و از جمله راویان مشهور است كه از مرحوم كلینی‌ روایت نقل كرده است.[17]
  3. شیخ صدوق (متوفای سال 381 ق)؛ بزرگی شخصیت صدوق آن‌چنان است كه دانشمندان معروف اسلامی ـ اعم از شیعه و سنی ـ هر جا به نام وی رسیده اند، زبان به مدح او گشوده و او را به بزرگی یاد كرده و با لقب های بلند و عبارت های پر معنا از او نام برده اند. مرحوم شیخ طوسی می گوید: «وی دانشمندی بزرگ، پاسدار احادیث، آگاه به رجال و نقّاد اخبار بود كه در میان قمی ها كسی در پاسداری از علم حدیث و دانش زیاد، همانند او دیده نشده و حدود 300 كتاب تألیف كرده است».[18]
  4. حسین بن علی بن بابویه، برادر شیخ صدوق؛ او فقیهی بزرگوار و محدثی شناخته شده است كه از پدر و برادرش حدیث نقل كرده است».[19]

در ردیف استادان سید مرتضی علم الهدی، نام بزرگان دیگری هم به چشم می خورد. جهت اختصار، فقط به ذكر نام برخی از آنان بسنده می شود:

  1. احمد بن علی بن سعید كوفی.
  2. محمد بن عمران كاتب مرزبانی.
  3. ابو یحیی ابن نباته.
  4. ابوالحسن.[20]

 

فرازهای زندگی سید مرتضی علم الهدی ‏

حیات هر فردی، با توجه به موقعیت مکان و زمانی که در آن زندگی می کند، مملو از فراز و نشیب ها است. ممکن است شخص، تجربه ها، سختی ها، راحتی ها، غم ها، شادی ها، پیروزی ها و شکست های زیادی را تجربه کند، اما باید دانست راه زندگی همیشه هموار نیست و انسان در طول سفر زندگی با چالش ها و دست اندازها و موفقیت های متعددی مواجه می شود.

سید مرتضی علم الهدی ‏از شخصیت هایی است که در زندگی پر برکت خود، تلاش های بسیاری کرده و خدمات فراوانی به اسلام و مسلمانان، به ویژه شیعه اثنی عشری نموده است. با توجه به این که ایشان در زمان یک حکومت شیعی (آل بویه)[21] می زیست، از موقعیت فراهم شده بسیار عالی استفاده کرد و در جهت هدایت مسلمانان و اجرای دستورات و قوانین اسلام فعالیت های فراوانی نمود.

سید مرتضی کتاب های ارزشمندی به رشته تحریر در آورد و آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشته است. وی با عنایت به این که دارای توان مالی خوبی بوده، موفق شده است کتابخانه بسیار عظیمی با بیش از هشتاد هزار جلد کتاب نفیس، فراهم نموده و در اختیار طالبان علم و دانش قرار دهد. از دیگر فرازهای ارزشمند دوران زندگی پر برکت سید مرتضی، تربیت شاگردان عالی قدر و دانشمند است که هر کدام یکی از ارکان علمی زمان خود بوده و خدمات زیادی به جامعه بشری کرده اند.

 

وفات سید مرتضی علم الهدی ‏

در تاریخ وفات او گفته اند: وی در 25 ماه ربیع الاول سال 436 قمری دار فانی را وداع گفت. شیخ عباس قمی می‌نویسد: «سید مرتضی در شهر كاظمین بدرود حیات گفت و در منزلش دفن شد. سپس به جوار جدش ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) منتقل و در كنار برادرش سید رضی و پدرش حسین در محل معروف به ابراهیم مجاب دفن شد».[22]

البته عده‌ای معتقدند كه مدفن سید مرتضی و سید رضی در كاظمین و در كنار قبر حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) است و دو ضریح نیز وجود دارد كه گفته می شود: قبر سید رضی و سید مرتضی است. عده ‌ای از مردم برای تبرک جستن و خواندن فاتحه و زیارت به آنجا می ‌روند.[23] شریفی می‌ نویسد: «قول اول مشهورتر است و بیشتر مورخان به آن اعتقاد دارند».[24]

عبدالرزاق محی الدین نیز می‌نویسد: «تواریخ قدیم و جدید شیعه تصریح می‌كنند كه سید رضی و سید مرتضی پس از دفن در خانه خود، به كربلا انتقال یافته و در مقبره نیای بزرگشان[25] ابراهیم مجاب به خاک سپرده شده اند. این مقبره در كنار ضریح امام حسین (علیه السلام) است».[26]

 

ویژگی ‌های شخصیتی سید مرتضی علم الهدی ‏

یکی از بزرگ ترین شخصیت های جهان اسلام و از برجسته ترین چهره های درخشان علم و دانش در قرن چهارم و پنجم؛ سید مرتضی علم الهدی است.

برخی از ویژگی های او بدین قرار است:

  1. یکی از ویژگی های وی داشتن حسب و نسب والای او است. سید مرتضی از نظر نسبی از هر دو جانب پدر و مادر با چند واسطه به دو امام معصوم می رسد و از نظر حسب هم منصب مهم نقابت و رسیدگی به كار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسئولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا، كه از منصب های مهم آن روزگار بوده، را به عهده داشته است.[27]
  2. ویژگی دیگر سید مرتضی جریان آغاز تحصیل او و برادرش سید رضی است. در همین جریان است كه شبی شیخ مفید‌ در عالم خواب می بیند حضرت فاطمه زهرا‌ (علیها السلام) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (‌علیهما السلام) را گرفته و به نزد او می آورند و پس از سلام به وی می فرماید: «یا شیخ! عَلِّمهُمَا الفِقه؛ ‌ای شیخ! به این دو علم فقه و احكام دین بیاموز!». این قصه از ویژگی های این دو برادر است.[28]
  3. از دیگر ویژگی های وی؛ حوزه درسی او است كه به سختی می‌توان نمونه آن را در درس دیگر عالمان یافت. به عنوان مثال: از ویژگی های درس او این بود كه همه افراد با هر عقیده و بینشی می توانستند در محضر او حضور یافته و از علوم او بهره مند گردند.

او حـوزه درسـی بـسـیـار غـنـی داشـتـه است و در علوم متنوعه تدریس می کرده است. نقل شده زمانی که در بغداد قحطی شدیدی پیش می آید، مردی یهودی كه از قحطی و تنگدستی رنج می برد برای تحصیل، روزی چاره ای انـدیـشید و به محضر سید مرتضی رسید و از او تقاضای آموزش علم نجوم كرد. سید با گشاده رویی از این امر استقبال نموده و آموزش او را آغاز كرد و دستور داد مانند دیگر طلاب برای او نیز مبلغی جهت امرار معاش قرار دهند. پس از گذشت مدتی نه چندان طولانی، مرد یهودی كه مصاحبت علم الهدی را درک كرده و تحت تأثیر عظمت روحی و برخوردهای عزت مدار او قرار گرفته بود، مسلمان شد.[29]

  1. از جمله ویژگی دیگر او این بود كه بزرگان بسیاری در درس او شركت می كردند، شیخ طوسی‌ پنج سال پس از ورود به بغداد (كه آن زمان مركز علوم اسلامی و حوزه دینی تشیع به شمار می‌رفت) و استفاده از محضر اساتیدی مانند شیخ مفید، با این كه خود در این زمان از صاحب نظران علم فقه و حدیث بود، با كمال تواضع در مجلس درس سید مرتضی حاضر شد و بیست و سه سال از محضر او علم و ادب آموخت.[30] حتی گاهی استاد عالی قدرش شیخ مفید (رحمه الله) نیز در درس او حضور می یافت. در این باره چنین گفته شده است: وقتی در درس خواجه نصیر نام او برده شد مؤدبانه گفت: صلوات الله علیه! چون سید مرتضی به درس مفید حاضر می شد، مفید به احترام او از جا برمی خاست و گاه كرسی درس خود به او می داد و از بیان و تقریر او خوشحال و با نشاط می شد و در جلو او بر روی مباركش لبخند شادی می زد؛ گویی سیمای معصومان (علیهم السلام) می دید و گاه كه به یاد خواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) می افتاد اشک شوق و محبت به گونه اش جاری می شد.[31]

 

فلسفه اسامی، القاب و شهرت سید مرتضی علم الهدی ‏

یكی از القاب سید مرتضی، لقب علم الهدی است. در مورد دلیل ملقب شدن او به این لقب جریانی نقل شده است که در اینجا به نحو اختصار به آن اشاره می شود:

ابوسعید محمد بن حسین بن عبدالصمد؛ وزیر القادر باللّه (خـلافـت ۴۲۲ – ۳۸۱ ق)؛ بیست و پنجمین خلیفه عباسی، در سـال ۴۲۰ قمری بـیـمـار شـد. شـبـی در خواب دید كه امیر مؤمنان (علیه السلام) به او می فرماید: به علم الهدی بگو برای تو دعا كند تا از بیماری بهبود یابی. وزیر عرض کرد: یا امیر المؤمنین، علم الهدی كیست؟ فـرمود: علی بن حسین موسوی است. گفته اند: وزیر وقتی از خواب برخاست، نامه ای به سید مرتضی نوشت كه برای او دعا كند و در آن نامه او را علم الهدی خطاب کرد.

سـیـد مرتضی با دیدن نامه برآشفت و از وزیر خواست كه او را با این لقب بزرگ نخواند. وزیر گفت: به خدا قسم امیر المؤمنین (علیه السلام) امر فرموده كه شما را به این لقب بخوانم. بعد از آنكه وزیر از دعای سید مرتضی شفا یافت، جریان خواب خود و امتناع سید مرتضی از قبول این لقب را برای خلیفه بیان كرد. خلیفه پیام فرستاد كه شایسته است لقبی را كه از سوی جدتان به شما داده شده است، بپذیری و ابا نكنی! سپس حـكـم شـد كـه مـنشیان در نامه های رسمی و همچنین عموم مردم او را با این لقب بخوانند. بدین گونه وی ملقب به علم الهدی گردید.

یكی دیگر از القاب سید مرتضی، لقب ثمانینی است. ثمانینی از آن جهت است که اکثر منسوبات او بالغ بر هشتاد بوده است، چنانکه هشتاد قریه داشته، هشتاد سال و هشت ماه (تقریباً) عمر کرده و بعد از وفاتش، هشتاد هزار کتاب از مصنفات؛ (نوشته های او)، محفوظات؛ (کتاب هایی که در حافظه خود داشته و حفظ نموده) و مقروآت؛ (کتاب هایی را که خوانده بوده)، به جا گذاشته بود.

از جمله القاب وی لقب ذوالمجدین است. بدین سبب به او ذوالمجدین گفته می شود که صاحب مجد علمی و مجد نسبی بود و یا این که صاحب شرافت علم دینی و ریاست دنیوی، با هم بود.[32]

 

کسوت و پیشه سید مرتضی علم الهدی ‏

اسلام، انسان ها را به کار و تلاش دعوت کرده، با بیکاری که عامل سقوط شخص و جامعه است، بسیار مخالف و آن را ممنوع دانسته است. شخصیت های بزرگ علمی نیز از قاعده سعی و تلاش استثنا نشده اند. در مورد نوع کار و پیشه سید مرتضی علم الهدی گفتنی است: او علاوه بر فعالیت های علمی فرهنگی بسیار گسترده و وسیع، تدریس علوم عقلی و نقلی، تربیت شاگردان بزرگی مانند شیخ طوسی، مسئولیت های اجتماعی و رهبری جامعه اسلامی، پس از وفات برادرش سید رضی در سال 406 قمری مسئولیت نقابت و امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم را به عهده گرفت. او مدت سی سال امير حاج و حرمين و نقيب الاشراف و قاضی القضات و مرجع تظلمات و شكايات مردم بود.[33]

 

اخلاق و صفات سید مرتضی علم الهدی

عالمان برجسته و شخصیت های بزرگ شیعه به دلیل این که در مکتب پر برکت اهل بیت (علیهم السلام) شاگردی کرده و تعلیم دیده اند، بهترين و نيكوترين اخلاق را از آن مكتب كسب نموده و آن اخلاق پاک و نیکو را در وجود خود پیاده و به آن عمل کرده اند.

در باب شخصيت سید مرتضی علم الهدی، شيخ عباس قمی می نويسد: «فضائل سيد مرتضی، بيشتر از آن است كه بتوان آن‌ها را برشمرد و احصاء كرد. او شخصیتی است كه خواجه نصيرالدين طوسی وقتی او را ياد می كرد، می گفت: «صلوات الله عليه؛ درود خدا بر او باد».[34]

سید مرتضی از جمله عالمانی است که بهترین ویژگی های اخلاقی اسلام را در وجود خود نهادینه کرده و به مرحله عمل آورده است. وی در حد بالایی دارای خلوص و تقوا بود. او در حالی که از نظر علمی سرآمد زمان خود و همه علمای هم عصر خود بود، اما بسیار متواضع و فروتن بود تا آنجا که هنگامی که ابو العلاء (نابغه بزرگ)، از عراق خارج می شد، از او پرسیدند سید مرتضی را چگونه دیدی؟ او در پاسخ اشعار زیر را قرائت کرد:

«ای فردی که از من جویای حال او هستی، بدان که او مردی است که از هر گونه نقص و عیب، مبری است. اگر او را ببینی خواهی دید که وجود همه مردم در یک فرد، جمع است و روزگار در یک ساعت متمرکز گردیده و جهان در یک خانه قرار گرفته است».[35]

یکی از خصوصیات اخلاقی او بخشش و سخاوت ستودنی او بوده است. نقل شده سید مرتضی و برادرش سید رضی به زیارت بیت الله الحرام می رفتند. در بین راه «ابن جراح طائی» از آنها طلب چیزی کرد و آنها نه هزار دینار از مال خالص خویش را به او دادند.[36] همچنین نوشته اند: وقتی چندین جلد کتاب به قیمت ده هزار دینار یا بیشتر برای سید مرتضی خریداری کردند، موقع مطالعه دید که بر پشت یکی از آنها این اشعار را نوشته اند: «گاهی احتیاج وامی دارد که اوراقی را که بیشتر مورد علاقه است، فروخته گردد. من گمان نمی بردم که روزی برسد که آن اوراق را بفروشم. هر چند طلبکارها مرا به زندان می اندختند …»؛[37] این اشعار حاکی از فقر فروشنده آن بود که از روی ناچاری آن کتب نفیس رافروخته بود. سید اشعار را که دید، تمام کتاب ها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دینار را نیز به او بخشید.[38]

یکی دیگر از صفات اخلاقی بسیار مورد احترام سید مرتضی، بُعد معنوی قوی و علاقه شدید او به نماز است. نقل شده در وصیتش گفت: «تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده‌‏‌ام، به نیابت از من دوباره بخوانید. پرسیدند چرا؟! شما که فردی وارسته هستید و اهمیت فوق ‌‌العاده‏ای به نماز می ‌دهید، علاقه ‌مند و عاشق نماز هستید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته‏، آماده می ‏شوید تا وقت نماز فرا رسد. حال چه شده که این گونه وصیت می ‌کنید؟! گفت: آری من علاقه ‌مند به نماز، بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می ‏‌بردم؛ از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شماری می ‌‏کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم. پس به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می ‌‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید؛ زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد، بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت معنوی خودم انجام شده باشد! پس همه را قضا کنید؛ چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد، شایسته درگاه الهی نیست و می ‌‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد».[39]

 

کرامات سید مرتضی علم الهدی

یکی از جریاناتی که در زندگی سید مرتضی می تواند از کرامات آن بزرگوار به حساب آید، قصه رؤیای مرحوم شیخ مفید (استاد سید مرتضی) است که بی شباهت به الهام و نوعی آگاهی های غیبی نیست.[40]

از دیگر اموری که خود کرامتی قابل توجه است جریان لقب علم الهدی برای او است.[41]

مرحوم سید محمد مهدی بحر العلوم نقل می کند: به من خبر رسید كه بعضی از فرمانروایان روم -فكر می كنم سال 942 ق- قبر مرحوم سید مرتضی را كندند و دیدند كه بدن او هنوز (بعد از پانصد و اندی سال) تازه است و زمین و خاک، آن را تغییر نداده و نقل شده كه آثار حنا نیز هنوز در دست ها و موهای صورتش وجود داشته است.[42]

 

اثرات و اقدامات تاریخی سید مرتضی علم الهدی

بندگان پاک و صالح خدا، وظیفه خود می دانند در هر موقعیت زمانی و مکانی، رسالت خود را برای حفاظت و نگهبانی از اعتقادات دینی ایفا کنند. سید مرتضی به عنوان یک عالم بزرگ دینی، با شناخت و درک موقعیت زمان خویش، برای اعتلای جایگاه اسلام و تشیع تلاش و کوشش فراوان نمود.

از جمله اقدامات و اثرات او كه نزديک به عصر ائمه (عليهم السلام) بود، نقل روايات اهل بيت (عليهم السلام) و تأليف كتاب هاى نفيس و با ارزش است، که خود خدمت ارزنده و كم نظيرى به اسلام و تشيع می باشد. سید مرتضی به لحاظ علمی، علاوه بر فقه، اصول فقه و کلام که در آنها تبحر فوق العاده ای داشت و کتاب های زیادی پیرامون آنها تألیف کرد، با مطالعه و تأمل در ادبیات عرب، مانند نحو، شعر، لغت و به طور خاص، تفسیر قرآن نیز کتاب هایی را به رشته تحریر درآورد. مرحوم مدرس، صاحب کتاب ريحانة الادب تعدادزیادی از تألیفات ایشان را با اسم و رسم نام می برد.

وی شاگردان زیادی تربیت نمود که تعداد قابل توجهی از آنها در عصر خود، از عالمان و اندیشمندان برجسته و فقیهان مشهور بوده‌اند كه به واسطه جهد و كوشش، بسیاری از مجهولات علمی را رمز‌گشایی نموده‏اند. به عنوان مثال یکی از آنها شیخ طوسی است.

در زمان سید مرتضی شهر بغداد در مدتی كوتاه شاهد گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شیفتگان دانش و معرفت از دورترین نقاط جهان به آنجا می آمدند تا از محضر استادانی چون او توشه ای گرفته، به دیار خود بازگردند و مردم اطراف خود را ارشاد نمایند. در ظاهر هیچ مشكلی جز فقر و تنگدستی برای تحصیل علوم و معارف انسانی و اسلامی فرا روی آنان دیده نمی شد، به ویژه در سال هایی كه قحطی شدید در شهر بغداد رخ نمود که مردم از جمله دانش پژوهان را در تنگنا و سختی قرار داد. در آن سال ها طلاب علوم دینی بیش از دیگران برای تأمین زندگی و نیازمندی های تحصیلی خود در زحمت بودند و كتابخانه ای نیز در آن زمان در شهر وجود نداشت؛ از این رو سید مرتضی بر آن شد تا بخشی از خانه خود را به اهل علم اختصاص دهد تا شاگردان و دانش پژوهان با استفاده از آن و كتابخانه اش، به تحقیق و مطالعه و مذاكرات علمی و تألیف بپردازند. البته آن مركز بعدها «دار العلم» نامیده شد. این امر خود یکی از مهم ترین اقدامات سید مرتضی بود.

مرحوم علامه امینی می نویسد: «ابن طی» گفته: او اولین كسی است كه خانه اش را دار العلم قرار داد و برای مباحثه و مناظره آماده كرد.[43]

تنوخی، قاضی مدائن و شاگرد سید می گوید: «كتابخانه سید مرتضی دارای هشتاد هزار جلد كتاب بود».[44]

كار ارزشمند دیگری كه سید مرتضی انجام داد، این بود كه یكی از روستاهای متعلق به خود را برای تأمین كاغذ دانشمندان و فقها وقف نمود و مخارج زندگی شاگردان را نیز از درآمد املاكش می پرداخت.[45]

 

 

اندیشه و مکتب سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی به لحاظ علمی، علاوه بر فقه، اصول فقه و کلام که در آنها تبحر فوق العاده ای داشت و کتاب های زیادی پیرامون آنها تألیف کرد، با مطالعه و تأمل در ادبیات عرب، مانند نحو، شعر، لغت و به طور خاص، تفسیر قرآن نیز کتاب هایی را به رشته تحریر درآورد.

روش او در اصول، پيروى از دليل عقل بود؛ از اين رو نه تنها با اشاعره بلكه حتّى با ظاهريان از اماميه نيز مخالفت مى كرد. در فقه به خبر واحد عمل نمى كرد و در استنباط احكام از ادله اصوليه لفظيه و عقليه استفاده مى كرد؛ لذا با محدّثان و اخباريان از اماميه نيز موافق نبود.[46]

پس در حوزه علوم نظری، می توان سید مرتضی را پدر عقل گرایی در مکتب شیعه معرفی کرد. هرچند شیخ مفید؛ استاد سید مرتضی، در مقابل مکتب قم به رهبری شیخ صدوق، عقل گرایی را در اندیشه کلامی شیعه توسعه داد، اما این سید مرتضی بود که با صراحت اعلام کرد: اولین تکلیف انسان ها، تکلیفی ذاتا عقلی است نه نقلی. او در کتاب «الاصول الاعتقادیه» می گوید: «بدان که نخستین عمل از اعمال قلبی که به عهده انسان گذاشته شده، این است که پروردگار خویش را بشناسد و تنها راه برای این شناسایی، استدلال کردن به حدوث اجسام و نظایر آنها است».[47]

سید مرتضی با قاضی عبدالجبار همدانی معتزلی (متوفی 415 ق) معاصر بود و مدتی در نزد وی شاگردی کرد. عبدالجبار در آن زمان قاضی القضات رکن الدوله دیلمی بود و به ترویج اندیشه های اعتزالی می پرداخت. سیدمرتضی در این زمان بود که قلم به دست گرفت و اندیشه شیعه را بار دیگر با عقلانیت عجین کرد. او، حتی آرای شیخ مفید را در امامت و مباحث عقیدتی دیگر، به نقد کشید، تا از شیعه اندیشه ای پیراسته عرضه کند. گرایش سیدمرتضی به عقلانیت تا بدان جا است که همگان را (همراه با قَسَم) به پرهیز از تقلید در مسائل نظری دعوت می کند. او این گونه می آورد: هر آن که درباره مطلب ما در این کتاب (الذخیره) اندیشه نماید، قَسمش می دهیم که در هیچ یک از رهیافت ها و دلایل آن از ما تقلید نکند و بر اساس حسن ظن، از اندیشه ها و تأمل، به این سبب که ما به اندازه کافی زحمت کشیده ایم، باز نماند، بلکه در هر گزاره ای، مانند شخصی که از ابتدا می خواهد شروع کند، نظر نماید و از این طریق تلاش نماید تا حق را از باطل و راست را از دروغ تشخیص دهد و در هر مطلبی که اندیشه می کند، اعتدال گرایی را از دست ندهد.[48]

 

آثار علمی سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی ‏دارای تأليفات متعددی است كه هر كدام نشانگر وسعت علم و تبحر و گسترش كرانه دانش و فضيلت او بوده است. مرحوم مدرس، صاحب کتاب ريحانة الادب بيش از 72 جلد از تألیفات ایشان را با اسم و رسم نام می برد. در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می شود:

الف. فقه:

  1. الانتصار.
  2. الناصريات.
  3. المصباح.
  4. ما تفردت به الامامية من المسائل الفقهية.

ب. اصول فقه:

  1. الذريعه فی اصول الشريعة.
  2. المحكم و المتشابه.
  3. المختصر.

ج.اعتقادات:

  1. جمل العقائد یا جمل العلم و العمل.
  2. جواب الملاحدة فی قدم العالم.
  3. الشافي في الامامة.

د. ادبیات:

  1. البرق فی علم الادب.

هـ. مختلف:

  1. الامالی.
  2. درر الفوائد.[49]

شاگردان سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی شاگردان زیادی تربیت نمود که تعداد قابل توجهی از آنها در عصر خود، از عالمان و اندیشمندان برجسته و فقیهان مشهور بوده‌اند كه به واسطه جهد و كوشش، بسیاری از مجهولات علمی را رمز‌گشایی نموده‏اند. برخی از شاگردان وی عبارتند از:

  1. شیخ طوسی: وی پنج سال پس از ورود به بغداد و استفاده از محضر اساتیدی مانند شیخ مفید، با این كه خود در این زمان از صاحب نظران علم فقه و حدیث بود، با كمال تواضع در مجلس درس سید مرتضی حاضر شد و بیست و سه سال از محضر او علم و ادب آموخت.[50]
  2. ابویعلی سلّار دیلمی: او از فقهای بزرگ شیعه و از ژرف اندیشان عصر خود بود كه از منطقه دیلم (شمال ایران) به بغداد هجرت كرد و از محضر سید مرتضی‌ بهره مند شد. او به واسطه پشتكار و استعداد زاید الوصف خود توانست فوق العاده مورد توجه استادش قرار گیرد و جانشین او در منصب قضا در شهرهای حلب گردد.[51]
  3. ابوالصلاح حلبی: او نیز از عالمان و فقیهان مشهور است. ابن شهر آشوب می گوید: «ابوالصلاح از شاگردان سید مرتضی است.[52]
  4. قاضی أبوالقاسم عبدالعزیز بن براج: او نیز از فقیهان و دانشمندان و شاگرد مشهور سید مرتضی است.
  5. شریف ابویعلی محمد بن حسن بن حمزة بن جعفر.
  6. أبوالفتح محمد بن علی کراجکی.
  7. عمادالدین ذوالفقار محمد بن معبد حسنی.
  8. أبوعبدالله جعفر بن محمد دوریستی.
  9. أبوالحسن سلیمان بن حسن صهرشتی.
  10. أبوالحسن محمد بن محمد بصروی.
  11. أبوعبدالله بن تبان تبانی.
  12. شیخ أحمد بن حسن نیشابوری.
  13. أبوالحسین حاجب.
  14. نجیب الدین أبومحمد حسن بن محمد موسوی.
  15. قاضی عزالدین عبدالعزیز بن کامل طرابلسی.
  16. قاضی أبوالقاسم علی بن محسن تنوخی.
  17. مفید الثانی أبومحمد عبدالرحمن بن أحمد بن حسین.
  18. فقیه تقی بن ابی طاهر هادی نقیب رازی.
  19. محمد بن علی حلوانی.
  20. فقیه أبوالفرج یعقوب بن إبراهیم بیهقی.[53]

 

لیست اقدامات تاریخی سید مرتضی علم الهدی

سید مرتضی اقدامات زیادی در راستای پیشبرد احکام، قوانین و دستورات دینی انجام داد که در این مقال مختصر به نام برخی از آنها اشاره می شود:

  1. نقل روايات اهل بيت (عليهم السلام) و تأليف كتاب هاى نفيس و با ارزش.
  2. ایجاد مرکزی در داخل منزل خودش جهت تحقیق و مطالعه و مذاكرات علمی و تألیف علما، فضلاء و طلاب علوم دینی که بعدها آن را «دارالعلم» نامیدند.[54]
  3. احداث كتابخانه بسیار بزرگی که بالغ بر هشتاد هزار جلد کتاب را در خود جای داده بود.[55]
  4. اختصاص دادن یكی از روستاهای متعلق به خود برای تأمین كاغذ دانشمندان و فقها.[56]

 

موافقان و مخالفان سید مرتضی علم الهدی

شخصیت بزرگی مانند سید مرتضی که هم یکی از برجسته ترین عالمان اسلام و شیعه دوازده امامی، و هم دارای جایگاه و منصب اجتماعی بوده است، طبیعی است که دارای موافقان و مخالفانی باشد. البته باید دانست که موقعیت مکانی و زمانی دوران وی موقعیت خاصی بوده است. سید مرتضی در جایی بود که اغلب ساکنان آنجا شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) بودند. به علاوه این که حکومت وقت (آل بویه)، حکومتی شیعی بوده که سید را بیسار مورد احترام قرار می داده است.

در باب زندگی ایشان آمده است که وی با داشتن اخلاق کریمانه به مخالفان خود اجازه حضور در درس و بحث را می داد. این خود نشان می دهد که همه با سید موافق نبوده اند، بلکه ایشان دارای مخالف هم بوده اند.

پس می توان اینچنین گفت که برخی از بزرگانی که در زمان او و بعد از او از محضرش و از آثار و نوشته های فراوان و گرانقدر وی بهره برده اند، از این جهت که او را یک شخصیت علمی بسیار برجسته می دانند، موافقان وی هستند، ولی همین موافقان ممکن است در بعضی روش های علمی و یا برخی از اعتقادت، با وی مخالف باشند؛ لذا در بخش مخالفان او باید گفت: مخالفان وی را بیشتر باید در جنبه های علمی و اعتقادی سراغ گرفت؛ زیرا سید مرتضی یک شخصیت عقل گرا است.

با توجه به این که سید مرتضی دارای منصب اجتماعی نیز بوده است، ممکن است در این زمینه نیز موافقان و مخالفانی داشته باشد.

 

میراث سید مرتضی علم الهدی

اولین و بهترین میراث گران سنگ سید مرتضی شاگردان فرهیخته و دانشمند وی هستند. شاگردانی که خود هر کدام دریای مواجی از علم و دانش بوده و خدمات بسیاری به اسلام و بشریت کرده اند. از دیگر میراث گران بهای او می شود به آثار قلمی و کتاب های ارزشمند وی که منشأ خیر و برکت و هدایت بوده است، اشاره کرد. در پایان باید گفت: یکی از بزرگ ترین خدمات و میراث سید مرتضی، کتابخانه عظیم او است که با کمال تأسف، چند سال بعد از رحلت ایشان در دوران زعامت شیخ طوسی، به دست دشمنان اسلام و شیعه، تاراج و به آتش کشیده شد و بسیاری از کتاب های آن از بین رفت.

 

اثرات در دوره سید مرتضی علم الهدی

یکی از اثرات مؤثر سید مرتضی ایجاد تحولی عمیق در علوم اسلامی از جمله مسایل کلام اسلامی است. همچنین از دیگر اثرات او در زمان خودش، آن هم با توجه به موقعیت و جایگاه سیاسی اجتماعی، همچنین موقعیت علمی و مالی که دارا بود؛ ایجاد کتابخانه ای عظیم و کمک مالی فراوان به عالمان و فقیهان و حل مشکلات معیشتی آنان بود. همین امر موجب شد تا بسیاری از دانشمندان شیعه به واسطه حمایت و پشتیبانی مالی از آنها بدون دغدغه مسایل و مشکلات مالی به تحصیل علوم پرداخته و شخصیت های والامقامی در آن دوره تربیت شود.

 

کتابنامه مقاله سید مرتضی

  1. قرآن کریم.
  2. ‏ ابن ابی الحدید، عبد الحمید؛ شرح نهج البلاغه؛ تحقیق: ابراهیم، محمد ابوالفضل؛ ناشر: انتشارات دار الاحیا الکتب العربیه، ‏‏1378 ق.‏ ‏
  3. امین عاملی، سید محسن؛ اعيان الشيعه؛ ناشر: انتشارات دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 1406 ق. ‏
  4. امینی، عبد الحسین؛ الغدير في الكتاب و السنة و الأدب؛ ناشر: دار الکتب الاسلامیه، قم، بی تا. ‏
  5. ‏پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت. ‏
  6. ‏پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام). ‏
  7. خوانساری، سید محمد باقر؛ روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات؛ ناشر: انتشارات دارالسلامیه، بیروت، 1411 ق.‏
  8. دانشنامه مجازی ویکی شیعه.
  9. ‏دوانی، علی؛ مفاخر اسلام؛ ناشر: انتشارات امیر کبیر، 1363 ش.
  10. ‏دوانی، علی؛ هزاره شیخ طوسی؛ ناشر: انتشارات امیركبیر، تهران، 1386 ش. ‏
  11. سایت اندیشه قم.
  12. سایت ویکی فقه. ‏
  13. طبرسى، احمد بن على‏؛ الإحتجاج على أهل اللجاج؛ محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر؛ ناشر: نشر ‏مرتضى، چاپ اول، مشهد، 1403 ق.‏ ‏
  14. طوسى‏، محمد بن حسن؛ رجال الشيخ الطوسي؛ ‏ناشر: انتشارات حيدريه، نجف، 1381 ق.‏ ‏
  15. عبدالرزاق، محیی الدين؛ شخصيت ادبي سيد مرتضی؛ ترجمه: جواد محدثي؛ ناشر: اميركبير، تهران، 1373 ش.
  16. علم الهدی، سید مرتضی؛ الاصول الاعتقادیة؛ ناشر: نشر المعارف، چاپ دوم، بغداد، بی تا.
  17. علم الهدی، سید مرتضی؛ الذخیره؛ تحقیق: الحسینی، سید احمد؛ ناشر: جامعه مدرسین، قم، 1415 ق.
  18. علم الهدی، سید مرتضی؛ الانتصار؛ ‏تحقیق: محققان مؤسسه نشر اسلام؛ ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی، قم، 1415 ق.‏
  19. فرهنگ فارسی معین.‏
  20. قمی، عباس؛ وقايع الايام؛ ناشر: صبح پيروزی، قم، چاپ اول، 1385 ش. ‏
  21. کتابخانه دیجیتال نور. ‏
  22. گرجی، ابوالقاسم؛ تاریخ فقه و فقها؛ تحقیق: مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی؛ ناشر: سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم ‏انسانی دانشگاه ها (سمت)، تهران.
  23. گ‍ل‍پ‍ای‍گ‍ان‍ی‌، م‍ح‍م‍د؛ ع‍ل‍م‍ای‌ ب‍زرگ‌ ش‍ی‍ع‍ه‌ از ک‍ل‍ی‍ن‍ی‌ ت‍ا خ‍م‍ی‍ن‍ی‌؛ ناشر: م‍ع‍ارف‌ اس‍لام‍ی، ق‍م، ۱۳۶۴ ش. ‏
  24. لغت نامه دهخدا.
  25. المحامی، رشید الصفار؛ ترجمة الشریف المرتضی. ‏
  26. نورى، حسين؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام؛ ‏ناشر: ‏مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، قم، 1408 ق.‏
  27. ‏مدرس، محمد علی؛ ریحانة الادب في تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب؛ ناشر: کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹ ش.‏
  28. مرکز ‏تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
  29. مفيد، محمّد بن محمد بن نعمان؛ أحكام النساء؛ ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، چاپ اول، قم، ايران، 1413 ق‌‌. ‏
  30. مؤسسه فرهنگی و ‏هنری نور راسخون. ‏
  31. نجاشى‏، احمد بن على؛ رجال النجاشي‏؛ ناشر: انتشارات جامعه مدرسين، قم‏، 1407 ق.‏
  32. نشریه مبلغان؛ اسفند 1389 ش.
  33. هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله و حسن زاده آملی، حسن و كمره اى، محمد باقر؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة؛ محقق / مصحح: ‏ميانجى، ابراهيم؛ ‏ناشر: مكتبة الإسلامية، چاپ چهارم، تهران‏، 1400 ق‏.‏ ‏

[1]. نقیب به معنای بزرگ، مهتر و سالار قوم. همچنین به معنای پیشوا، رئیس و کسی که معرفت به احوال مردم دارد و نیز سرپرست گروه و کسی که مأمور تیمارداری و تفحص احوال دسته یا صنفی را داشته باشد، است؛ لغت نامه دهخدا؛ فرهنگ فارسی معین و نیز به معنای عمید، قائد، مهتر، ضامن و رئیس قوم. جمع آن نُقَباء و نقیبان است. ‏در اینجا «نقیب طالبیان» در مقابل «نقیب عباسیان» است. نقیب طالبیان کسی بود که ریاست و سرپرست سادات (بنی هاشم) را بر عهده داشت و منظور از طالبیان سادات خاندان حضرت ابوطالب (علیه السلام) است..

[2]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 268؛ نشریه مبلغان، شماره 138، اسفند 1389 ش؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی؛ سایت اندیشه قم.

[3]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 268؛ نشریه مبلغان، شماره 138، اسفند 1389 ش؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

[4]. حاکمان آل بویه شیعه مذهب بوده و از نیمه دوم قرن چهارم تا آخر قرن پنجم، حدود صد و سیزده سال بر قسمت وسیعی از جهان اسلام حکومت کردند.

[5]. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، تحقیق: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، شرح نهج البلاغه‏، ج 1، ص 41.‏

[6]. مفيد، محمّد بن محمد بن نعمان، أحكام النساء‌، ص 13؛ دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 264.

[7]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 268؛ نشریه مبلغان، شماره 138، اسفند 1389 ش؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

[8]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 268؛ نشریه مبلغان، شماره 138، اسفند 1389 ش؛ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

[9]. فرقان، 74؛ «والذین یقولون رَبَنَا هَبْ لَنَا مِنْ اَزْوَاجِنَا وَ ذُرِيَتِنَا قُرَةَ اَعْينُ‏ٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَقِينَ إِمَامًا»؛ «و کسانی که می گویند: پروردگارا، به ما زنان و فرزندانی مرحمت فرما كه مايه چشم روشنی ما باشند و ما را پيشوای اهل تقوا قرار ده».

[10]. نجاشى‏، احمد بن على، رجال النجاشي‏، ص 271.‏

[11]. محدث نورى، حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج 3، ص 88.‏

[12]. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، تحقیق: مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی، ص 148و 149.

[13]. المحامی، رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، ص 7 و 8؛ به نقل از سایت ویکی فقه.

[14]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 506.

[15]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله،‏ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، ص 41.

[16]. امینی، عبدالحسین، الغدير فی الكتاب و السنة و الأدب ،ج 4، ص 325‏.‏

[17]. طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسی، ص 434.‏

[18]. همان.

[19]. امینی، عبد الحسین، الغدير في الكتاب و السنة و الأدب، ج  ۴، ص 270.

[20]. همان.

[21]. آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساكن منطقه دیلمان ایران بودند كه جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی می‌رسد. ابوشجاع سه پسر به نام‌های علی، حسن و احمد داشت كه همراه پدر در دورۀ تسلط حاكمان آل زیار بر طبرستان به خدمت آنها درآمدند و در دورۀ ضعف خلافت عباسی ادعای استقلال كرده و بغداد را تصرف كردند. آنان با نگه‌داشتن ظاهری از خلافت عباسی از سال 322 تا 447 قمری به حكومت بر قلمرو خلافت در سه شعبه دست یافتند؛ سایت اندیشه قم.

[22]. قمی، شيخ عباس، وقايع الايام، ص 287.

[23]. همان.

[24]. همان، ص 53.

[25]. در مقدمه كتاب الانتصار كه شرح حال سيد مرتضي ذكر شده، آمده است: «ابراهيم مجاب جد سيد مرتضی و سيد رضی نمی‌باشد. وی فرزند نداشته است. صاحب روضات الجنات كه اين مطلب را ذكر كرده سهو يا اشتباه كرده است. «سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار، تحقیق: محققان مؤسسه نشر اسلام، ص 57 (مقدمه كتاب).

[26]. عبدالرزاق، محی الدين، شخصيت ادبی سيد مرتضی، ترجمه: جواد محدثي، ص 61؛ اقتباس از پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).

[27]. امینی، عبد الحسین، الغدير في الكتاب و السنة و الأدب، ج  ۴، ص 205.

[28]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، ص 41‏.

[29]. امین عاملی، سید محسن، اعيان الشيعه، ج 8، ص 214.

[30]. دوانی، علی، هزاره شیخ طوسی، ص 13.

[31]. گ‍ل‍پ‍ای‍گ‍ان‍ی‌، م‍ح‍م‍د، ع‍ل‍م‍ای‌ ب‍زرگ‌ ش‍ی‍ع‍ه‌ از ک‍ل‍ی‍ن‍ی‌ ت‍ا خ‍م‍ی‍ن‍ی، ص 22.

[32]. اقتباس از لغت نامه دهخدا، واژه علم الهدی.

[33]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 4، ص 183.

[34]. قمی، شيخ عباس، وقايع الايام، ص 287.

[35]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 506.‏

[36]. هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله و حسن زاده آملىٍ، حسن و كمره اى، محمد باقر، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة،محقق / مصحح: ميانجى، ابراهيم، ج 1، ص 235‏.‏

[37].«و ما كان ظني انني سأبيعها * و لو خلدتني في السجون ديوني * و لكن لضعف و افتقار و صبية * صغار عليم تستهل شئوني‏ * فقلت و لم أملک سوابق عبرة * مقالة مكوي الفؤاد حزين‏ * و قد تخرج الحاجات يا «أم مالک» * كرائم من رب بهن ضنين‏».

[38]. امین عاملی، سید محسن، اعيان الشيعه، ج 8، ص 215.

[39]. برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[40]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، ص 41.

[41].لغت نامه دهخدا، واژه علم الهدی.

[42]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[43]. امينى، عبد الحسین، ‏ الغدير، ج 4، ص 359..

[44]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 284.

[45]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ج  4، ص 269.

[46]. برگرفته از دانشنامه مجازی ویکی شیعه.

[47]. علم الهدی، سید مرتضی، الاصول الاعتقادیة، ج2، ص 79ا؛ اقتباس از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[48]. علم الهدی، سید مرتضی، الذخیرة، تحقیق: الحسینی، سید احمد، ص 607؛ موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون.

[49]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 4، ص 185؛ برگرفته از سایت اندیشه قم.

[50]. دوانی، علی، هزاره شیخ طوسی، ص 13.

[51]. خوانساری، سید محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 2، ص 219.

[52]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 271.

[53]. برگرفته از دانشنامه مجازی ویکی شیعه به نقل از المحامی، رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، ص 47 – 48، 1415 ق.

[54]. امينى، عبد الحسین، ‏ الغدير، ج 4، ص 359.‏

[55]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 284.

[56]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ج  4، ص 269.