searchicon

کپی شد

سجده تعظیم بر حضرت یوسف (علیه السلام)

در قرآن از دو سجده بر غیر خدا یاد شده‌است. یکی سجده ملائکه بر حضرت آدم (علیه السلام)[1] و دیگری سجده برادران و پدر و مادر حضرت یوسف (علیه السلام) بر آن حضرت. از آن‌جا که هر دو سجده یک نوع است، بنابراین، در این جا فقط  اشکال سجده بر حضرت یوسف (علیه السلام) را مورد بررسی قرار می‌دهیم و به دنبال آن حکم سجده بر آدم نیز روشن می‌شود.

قرآن می‌فرماید: “و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند و گفت: پدر، اين تعبير خوابى است كه قبلاً دیدم”.[2]

در این باره احتمالاتی داده شده‌است:

1. بعضی از مفسران گفته‌اند: دو گونه سجده داريم؛ یکی سجده عبوديت و پرستش که مختص خدا است در مقابل پرستش شمس و اصنام و كواكب و غير اين‌ها كه مشركان داشتند، دیگری سجده تعظيم و احترام كه نسبت به پادشاهان، سلاطين، انبيا، ساير اعاظم و بزرگان ابراز می‌شود و اين تابع امر و نهى الهى است. در شريعت اسلام از این نوع سجده نهى اكيد شده‌است که این سجده، حرام است، ولی شرك نیست. خدای متعال این نوع سجده را در مورد حضرت آدم واجب کرده‌است و عين اطاعت خدا است؛ لذا شيطان به جهت مخالفت مطرود شد، اما معلوم نیست که در شريعت ابراهيم و انبيای بنى اسرائيل نیز ممنوع بوده‌باشد، بلكه چه بسا ممدوح نیز باشد. شاهد بر اين ادعا که سجده دو بخش است، فرمايش خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است كه اگر سجده بر غير خدا جايز بود، مي‌گفتم زن‌ها به شوهرها سجده كنند. معناى اين جمله آن نيست كه زن‌ها شوهرهای خود را بپرستند، بلكه به اين نحو (با سجده) به همسران خود تعظيم و احترام کنند.[3]

2. مقصود آیه این است که به دستور حضرت يوسف (علیه السلام) آنان بسیار مورد تکریم قرار گرفتند و در كاخ اختصاصى و بر تخت سلطنتى نشانده شدند، چون يوسف (علیه السلام) وارد شد، نوری الهى که از جمال بديع و دل‌آراى حضرتش متلألأ بود ايشان را خيره و از خود بى‏‌خود ساخته بود تا حدى كه عنان را از كف داده و بى‌اختيار به خاک افتاده‏‌اند.

اما این‌که این سجده برای عبادت نبوده، به دليل اين است كه سجده به معناى پرستش و عبادت، مخصوص خدا است و براى هيچ كس در هيچ مذهبى پرستش غیر خدا جايز نيست. توحيد عبادت كه بخش مهمى از مسئله توحيد است كه همه پيامبران به آن دعوت نمودند، مفهومش همين است.

بنا براين، نه يوسف كه پيامبر خدا بود، اجازه مى‌‏داد كه براى او سجده و عبادت كنند و نه پيامبر بزرگى هم‌چون يعقوب اقدام به چنين كارى مى‏‌كرد و نه قرآن به عنوان يك عمل شايسته يا حداقل مجاز از آن ياد مى‏‌نمود.

بنابر اين، سجده مزبور براى سجده شكر از خدا بود. همان خدايى كه اين همه موهبت و مقام عظيم به يوسف داد و مشكلات و گرفتاري‌هاى خاندان يعقوب را بر طرف نمود. در اين صورت سجده در عين اين‌كه براى خدا بود چون به خاطر عظمت موهبت يوسف انجام گرفته‌است، تجليل و احترام براى او نيز محسوب مى‏‌شد و از اين نظر ضمير در” له” كه مسلّماً به يوسف باز مى‌‏گردد، با اين معنا به خوبى سازگار خواهد بود.

صاحب تفسیر نمونه می‌گوید: این معنا نزديک‌تر به نظر مى‏‌رسد، به خصوص اين‌كه در روايات متعددى كه از ائمه (علیهم السلام) نقل شده مى‏‌خوانيم: سجود آن‌ها به عنوان عبادت براى پروردگار بود.

در بعضى از احاديث ديگر مى‏‌خوانيم‏: سجده برادران یوسف به عنوان اطاعت پروردگار و تحيت و احترام به يوسف بوده‌است.

همان‌گونه كه در داستان آدم نيز، سجده براى خداوند بزرگى بوده است كه چنين موجود بديعى را آفريد. این سجده در عين عبادت خدا بودن، دليلى است بر احترام و عظمت مقام آدم. اين درست به آن مي‌ماند كه شخصى كار بسيار مهم و شايسته‏‌اى انجام دهد و ما به خاطر آن براى خدايى كه چنين بنده‌‏اى را آفريده است، سجده كنيم كه هم سجده براى خدا است و هم براى احترام اين شخص.[4]

3. منظور از سجده مفهوم وسيع آن؛ يعنى خضوع و تواضع است؛ زيرا سجده هميشه به معناى معروفش نمى‏‌آيد، بلكه گاهی به معناى هر نوع تواضع نيز، آمده است؛ لذا بعضى از مفسران گفته‏‌اند كه تحيت و تواضع متداول در آن روز خم شدن و تعظيم بوده‌است و منظور از سجود در آيه فوق همين است، ولى با توجه به جمله “خرّوا” كه مفهومش بر زمين افتادن است، چنين بر مى‏‌آيد كه سجود آنها به معناى انحنا و سر فرود آوردن نبود.[5]

4. برخى ديگر از مفسران بزرگ گفته‏‌اند: عبادت، عبارت از آن است كه بنده، خود را در مقام عبوديت در آورد و عملا بندگى و عبادت خود را اثبات هم بكند و همواره بخواهد كه در بندگى ثابت بماند.

بنابر اين، فعل عبادى بايد فعلى باشد كه صلاحيت براى اظهار مولويت مولى، يا عبوديت عبد را داشته باشد؛ مانند سجده و ركوع كردن و يا جلوی پاى مولا بر خاستن، يا پشت سر او راه رفتن، و … هر چه اين صلاحيت بيشتر باشد، عبادت بيشتر و عبوديت متعين‏‌تر مي‌شود و از هر عملى در دلالت بر عزت مولويت و ذلت عبوديت، روشن‏تر و واضح‏تر، دلالت سجده است؛ زیرا كه در سجده بنده به خاک مى‏‌افتد و روى خود را به خاک مى‏‌گذارد، اما سجده عبادت ذاتى نيست، بلكه قصد عبادت لازم دارد، پس اگر در سجده‌‏اى مانعى تصور شود، ناگزير از جهت نهى شرعى، يا عقلى خواهد بود و آنچه در شرع و يا عقل ممنوع است، اين است كه انسان با سجده خود براى غير خدا، بخواهد براى آن غير، اثبات ربوبيت كند، اما اگر منظورش از سجده صرف تحيت و يا احترام او باشد، بدون اين‌كه ربوبيت براى او قائل باشد، بلكه صرفاً منظورش انجام يک نحو تعارف و تحيت باشد و بس، در اين صورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده‌‏اى هست و نه عقلى.

چيزى كه هست ذوق دينى، كه مردم متدين آن را از انس ذهن به ظواهر دين كسب كرده‌‏اند، اقتضاء مى‏‌كند كه به طور كلى اين عمل را به خدا اختصاص دهند و براى غير خدا هر چند از باب تعارف و تحيت باشد، به خاك نيفتند. اين ذوق قابل انكار نيست، لكن چنين هم نيست كه هر عملى را كه به منظور اظهار اخلاص در باره خدا مى‏‌آوريم، آوردن آن عمل در باره غير خدا ممنوع‏ باشد.[6]

سجود يعقوب و برادران و مادرشان براى خدا بوده، اما يوسف همچون كعبه، قبله بوده است؛ لذا در تعبيرات عرب گاهى گفته مى‏‌شود: “فلان كس به سوى قبله نماز خواند”.

هم‌چنان كه ما خدا را عبادت مى‏‌كنيم و كعبه را قبله خود مى‏‌گيريم و نماز و عبادت را بدان سو انجام می‌دهیم، پس با سجده در مقابل كعبه، خدا عبادت مى‏‌شود نه كعبه و معلوم است كه آیت خدا از آن نظر كه آيه و نشانه است، از خودش استقلالى ندارد و اگر سجده شود، جز صاحب نشانه؛ يعنى خدا عبادت نشده است.[7]

با توجه به مطالب گذشته روشن می‌شود که در اسلام به غیر از سجده معهود که برای خدا بیان شده، سجده دیگری حتی برای تعظیم و احترام وجود ندارد.

به طوری که در بعضی روایات آمده که بعضی از اصحاب پیامبر درخواست نمودند که ایشان را سجده نمایند، آن حضرت در پاسخ فرمود: لَا بَلِ اسْجُدُوا لِلهِ،[8] نه بلکه فقط برای خدا به سجده بیفتید.

در ذیل توجه شما را به فتاوای مراجع عظام تقلید جلب می‌کنیم:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):

سجده كردن برای غير خداوند متعال حرام می‌باشد و بعضی از مردم عوام كه در مقابل قبر ائمه اطهار (علیهم السلام) پيشانی را به زمين ‏می‌گذارند، اگر برای شكر خداوند متعال باشد، اشكال ندارد و گرنه حرام است.‏

دفتر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره):

تعظيم و سجده در مقابل غير خدا جايز نيست و سجده يعقوب و فرزندانش نيز سجده شکر براي خداوند تعالي بوده است.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):

سجده براى غير خدا جايز نيست.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):

معروف در میان علما و مفسران این است که آن‌ها به خاطر عظمتی که خدا به یوسف داده‌بود، برای خدا سجده کردند که نوعی سجده شکر است.

 


[1]. نک: نجمى، هاشم زاده هريسى‏، بيان در مسائل قرآن، ص 620.

[2]. “وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ”، یوسف، 100.

[3].  طيب، سيد عبد الحسين‏، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 280.

[4]. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج ‏10، ص 82.

[5]. همان.

[6]. علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 189 و 190.

[7]. تفسير الميزان و تفسير فخر رازى ذيل آيه مورد بحث؛ علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، ج ‏11، ص 339.

[8]. محدث نوری، حسین، مستدرك الوسائل، ج 4، ص 480، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، 1408 ق.