searchicon

کپی شد

ساختار تشکیلاتی جنبش حماس

ساختار تشکیلاتی حماس با ساختار کلی جنبش اخوان‌المسلمین شباهت زیادی دارد و بر پایه اصول اسلامی، شورا و رهبری ناشی از بیعت عمومی و اطاعت از رهبری استوار است.

هدایت جنبش به عهده دفتر رهبری (المکتب‌القیادی)، است که زیرنظر مجلس شورا عمل می‌کند.

اعضای مجلس شورا را اعضای جنبش انتخاب می‌کنند و دفتر رهبری مسؤولیت ایجاد واحدهای فنی در زمینه‌های تبلیغات دینی، امور خیریه، توسعه امور اجتماعی، بهداشتی و آموزشی و فعالیت دانشجویی، صنفی و سیاسی و نیز مسؤولیت نیروهای امنیتی و نظامی را به‌عهده دارد.[1]

رهبری اولیه جنبش حماس از هفت نفر عضو مؤسس به ریاست شیخ احمد یاسین تشکیل شد و سپس به تأسیس شاخه‌ها و کمیته‌های سیاسی، امنیتی، نظامی و رسانه‌ای اقدام کرد.

پس از مدتی رهبری حماس به علت بازداشت‌های مکرر اعضای مؤسس تغییر یافت.

ساختار تشکیلاتی حماس تا سال ۱۳۸۸شمسی (۲۰۰۹ میلادی) دو مرحله را پشت سرگذاشته است: مرحله نخست آن از آغاز انتفاضه تا اردیبهشت ۱۳۶۸ شمسی (مه ۱۹۸۹ میلادی) بود که در این مرحله کار تشکیلاتی به سه حوزه سیاسی، امنیتی و نظامی تقسیم شد.

حوزه سیاسی به صدور بیانیه و انتشار نشریه و جزوه می‌پرداخت و از شخصیت‌های اصلی آن شیخ احمد یاسین و مَجْدی عَقیل بودند. وظیفه اصلی حوزه امنیتی، معروف به مَجْد، جمع‌آوری اطلاعات از حوزه استحفاظی اشغالگران اسرائیلی و شناسایی سران تجارت مواد مخدر و منصرف کردن آن‌ها از فعالیت‌های ضدملی، و در غیر این صورت قتل آن‌ها بود.

حوزه نظامی، معروف به «المجاهدون الفلسطینیون»، برنامه‌ریزی و اجرای عملیات نظامی علیه اشغالگران را برعهده داشت.

مقامات رژیم اشغالگر انتظار داشتند کشف تشکیلات حماس در اردیبهشت ۱۳۶۸ شمسی (مه ۱۹۸۹ میلادی) و موج بازداشت‌ها، به انهدام آن بینجامد، اما جنبش حماس به زودی موفق شد بخش‌های سیاسی و نظامی‌اش را با هدف جلوگیری از افشای اطلاعات ناشی از بازداشت‌های وسیع، از یکدیگر جدا سازد.

مرحله دوم، از سال ۱۳۶۸شمسی (۱۹۸۹ میلادی) آغاز شد و تاکنون ادامه داشته است. در این مرحله، شاخه نظامی در سال ۱۳۷۰شمسی (۱۹۹۱ میلادی) تأسیس شد و عملیات خود را از سال بعد آغاز کرد.

دفتر رهبری جنبش مطابق مصوبات مجلس شورا و سازمان عالی اجرایی و سرویس‌های فنی اجرایی عمل می‌کند و حوزه فعالیت آن کرانه باختری و نوار غزه و نیز سکونت‌گاه‌های فلسطینی‌های ساکن‌دیگر مناطق جهان است.[2]

 

[1]. عبداللّه أبوعید و دیگران، دراسة فی‌الفکر السیاسی لحرکة‌المقاومة‌الاسلامیة: حماس، تحریر: حمد، جواد و برغوثی، ِایاد، ج۱، ص ۴۳ـ۴۴.

[2]. همان، ص ۴۵ ـ ۴۸؛ غسان دوعر جربان، حرب الایام السبعة، ج۱، ص ۱۱ـ۱۲؛ ویکی فقه.