searchicon

کپی شد

زبان ایرانی

زبانی که در ایرانِ امروزی «فارسی» نامیده می‌شود و در گذشته‌های دور «دَری» نامیده می‌شد،[1] منظور از فارس در این­‌جا مفهوم اصلی این نام است که با حوزه تمدن ایرانی مطابقت دارد. به عبارت دیگر، منظور از زبان فارسی، «زبان ایرانی» با مفهوم اصلیِ نام ایران (نه کشور ایرانِ امروزی) است. این زبان در تاجیکستان و ازبکستان با عنوان نسبتاً تازه «تاجیکی» و در افغانستان با شکل کهنِ «دَری» نامیده می‌شود.

هر دو نامِ جدیدتر و کهن‌تر این زبان؛ یعنی فارسی و دری، مفهوم ایرانی را می‌رساند. واژه «دَری» برخلاف برخی فرضیه‌‌ها، نه ارتباطی با «دربار» پادشاهان و گویش درباری دارد و نه ارتباطی با «در، کوچه و بازار» دارد، که به موجب چنین فرضیه‌هایی، زبان دری را گاه زبان دربار و گاه زبان کوچه و بازار نامیده‌اند.

نام دری برای این زبان از دو بخش «دْ» (دال ساکن) و «اَری» ساخته شده که بخش نخستینِ آن، حرف معرفه متداول در بسیاری از زبان‌های هند و اروپایی، و بخش دوم آن، به مفهوم «آریایی، ایرانی» است.

حرف معرفه «دْ» هنوز در زبان پشتو و پشتون، زنده است؛ برای مثال: نام کشور را به شکل «د افغانستان» تلفظ می‌کنند. این حرف با حرف معرفه The در زبان انگلیسی خاستگاهی مشترک دارد.

حرکت ساکنِ این حرف، در زمانی که قابلیت بیان آوای ساکنِ در آغاز کلمه، در زبان مردم فروکش کرد، تبدیل به فتحه شد. (مانند: تغییرات آوایی در واژه‌های خْـوَرِنَـه، فْـرَوَهر، خْـشایَـثی و ذْرَیَـه).

بخش دوم این نام؛ یعنی «اَری» منسوب است به «آریایی» و نیز «آریا» که نام کشور و ناحیه‌ای در شمال غربی افغانستان امروزی بوده است. این نام برای این زبان در سنگ‌نوشته کَـنیشکَـه، پادشاه بزرگ کوشانی که حکومتش در همان نواحی بوده، آمده است. کنیشکه به روشنی و صراحت یادآور می‌شود که: «او یک فرمان به یونانی صادر می‌کند و سپس به زبان اَریَـئـو (Aryao) بیان می‌دارد …».

گفتار کنیشکه در این کتیبه شباهت فراوانی با گفتار داریوش بزرگ در سنگ‌نوشته بیستون دارد که آورده است: «این است نبشته‌ای که من کردم. افزون بر این به اَری ‌یا (Ariya)».

مصوت پایانی واژه «اَریَـئو»، حرف کوتاه «اُ» و مصوت پایانی واژه «اَری‌یـا»، حرف «آ» است که هـر دو معـادل با کارکرد کسره اضافه پایانی (یای نسبت) در زبان فارسی هستند و معنای «آریایی، ایرانی» (= فارسی) را می‌دهند.

معادل غربی نام زبان فارسی، برگرفته از مفهوم اصلیِ دو نام ایران و فارس و همان Persian است. نگارش نام این زبان به شکل Farsi اشتباهی است که بر اثر بی‌دقتی و به خاطر آوانویسی واژه «فارسی»، با الفبای لاتینی متداول شده است.[2]

در این جا به پرسشی که احیاناً به ذهن متبادر می‌شود اشاره شده و به آن پاسخ داده می‌شود.

چرا در جمهوری اسلامی ایران فقط زبان فارسی به رسمیت شناخته شده‌است؟ آیا این قانون، نوعی تحمیل و خلاف عدالت از نظر شرعی نیست؟

نظم عمومی اقتضا می‌کند که هر گروه و جمعیتی یک و یا دو زبان رسمی داشته باشند. در مکتب اسلام نیز بدون آن‌که قصد از میان برداشتن زبان‌های دیگر باشد، زبان عربی به عنوان زبان دینی پذیرفته شده و همین زبان به عنوان یکی از زبان‌های رایج کشورمان نیز در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته‌است.

لازم به ذکر است، کشورهای به ظاهر دموکرات و مترقی نیز زبانی رسمی دارند، بر این اساس نباید این موضوع را ناشی از نژادپرستی و ترجیح مثلا فارس بر ترک و کرد و عرب دانست، بلکه نظم عمومی جهان امروز، آن را اقتضا کرده و هر کشور حسب مورد و با توجه به مصالح سیاسی و فرهنگی، زبان یا زبان‌هایی را به عنوان زبان رسمی اعلام می کنند.

گزینش زبان فارسی در جمهوری اسلامی ایران نیز دارای پشتوانه‌های منطقی است که به عنوان نمونه، می‌دانیم که نگارش کتاب‌ها از دیرباز در ایران به همین زبان بوده و مؤلفانی که از نژادهای مختلف موجود (کرد، لر، گیلک و …) با تألیف کتاب به فرهنگ‌سازی پرداخته‌اند، در بیشتر موارد، این زبان را زبان تألیف خویش قرار داده‌­اند و گنجینه‌های گران‌بهایی را برای نسل‌های بعد به یادگار گذاشته‌اند که نمی‌توان به سادگی و با تغییر زبان و یا خط رسمی کشور از آنها چشم‌پوشی کرد.

اکنون در برخی کشورهایی که تنها به تغییر خط بسنده کرده، و زبان را تغییر نداده‌اند، نشانه‌هایی از گسستگی فرهنگی نسل‌ها مشاهده می‌شود که نباید این تجربه را تکرار کرد.


[1]. ارتباطی با مفهوم ثانوی آن، که استان فارس باشد، ندارد.

[2]. مرادی غیاث آبادی، رضا، «ایران چیست؟».