searchicon

کپی شد

روش فقهی جدید و ممتاز آیت الله بروجردی

آیت الله بروجردی، در موضوعات مختلف دیدگاه‌های ویژه‌ای دارند.

يکى از مزايا و امتيازات آیت الله بروجردی، روش فقهی جدید و ممتاز ایشان نسبت به روش‌های معروف و متداول فقهی حوزه‌های علمیه بود. روش فقهی ایشان عبارت بود از:

الف) ایشان با تاريخ فقه و روش‌هاى مختلف فقهى شيعه و سنّى آشنا بود و اسلوب‌هاى مختلف فقهى را مى‏شناخت و به همین جهت فقه را تقريباً به چهار دوره تقسيم مى‏کرد، به اين ترتيب:

  1. دوره ماقبل شيخ طوسى.
  2. از زمان شيخ طوسى تا قرن دهم که تقريباً مقارن با زمان شهيد ثانى است.
  3. از زمان شهيد ثانى تا يک قرن اخير.
  4. يک قرن اخير.

آیت الله بروجردی به سبب همین آشنایی با تاريخ فقه و سبک‌فکرهاى مختلف‏ فقهای قدیم و متأخر، بعضى را تأييد و نسبت به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقه مى‏دانست.

ب) وی بر حديث و رجال حديث تسلط کامل داشت، طبقات روات و محدّثان را کاملًا مى‏شناخت و خود يک طبقه‌بندى مخصوصى کرده بود که بى‏سابقه بود؛ به همین جهت با يک نگاه به سند حديث، اگر خللى در سند آن حديث وجود داشت درک مى‏کرد.

ج) معرفت رجال حديث شيعه و سنّى از يک طرف و اطلاع بر فتاوا و فقه ساير فرق اسلامى از طرف ديگر، موجب شده بود که گاه اتفاق مى‏افتاد حديثى طرح مى‏شد و ابتدا يک معنا و مفهوم از آن به نظر مى‏رسيد، ولى بعد ایشان تشريح مى‏کرد که اين شخصى که اين سؤال را از امام کرده اهل فلان شهر يا فلان منطقه بوده و در آن‌جا مردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه (اهل سنت) بوده‏اند و فتواى آن فقيه اين بوده است، و چون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوا در آن محيط شايع بوده، پس ذهن وى مسبوق به چنان سابقه‏اى بوده که این‌گونه سؤال کرده و جواب شنيده است. وقتى که ایشان اين جهات را تشريح مى‏کرد و به اصطلاح روحيه راوى را تحليل مى‏کرد، معنا و مفهوم سؤال و جواب عوض مى‏شد و شکل ديگرى به خود مى‏گرفت.

يا این که کلمه‏اى در حديث بود که در عرف عام امروز يک معناى معين داشت، ولى با اظهارات ایشان معلوم مى‏شد که اين کلمه در محيط خاصى که در آن وقت، محل پرورش سؤال کننده حديث بوده معناى ديگرى داشته است.

د) آیت الله بروجردی با همه تبحرى که در اصول فقه داشت، مسائل فقهى را کمتر بر مسائل شکى اصولى، مبتنى مى‏کرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمى‏رفت. گاه به طعنه مى‏گفت که آقايان طلاب منتظرند که يک «اصل» را گير بياورند و دستاويز قرار دهند و به بحث و جدل بپردازند.

هـ) ایشان با قرآن و تفاسير آشنايى کامل داشت. قرآن را هرچند به طور کامل حافظ نبود، اما نيمه حفظ داشت. تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود. در نتيجه همه اينها، جوّ و محيطى را که آيات قرآن در آن نازل شده و هم‌چنين جوّ و محيطى را که اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيط‌هايى که فقه در آن‌جاها تدريجاً رشد کرده و پرورش يافته را کاملًا مى‏شناخت، و بديهى است که اين جهات به وى روشن‌بينى خاصى داده بود.

سبک و سليقه ایشان در فقه، در فکر و سليقه فقهی حوزه علميه قم اثر زیادی کرد، تا حدّ زيادى روش‌ها را عوض کرد و اميد است هرچه بيشتر سبک و روش ايشان پيروى شود و تعقيب، بلکه تکميل گردد.[1]

 

[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج ‏20، ص 149 و 150، 152 – 154.