searchicon

کپی شد

روایات شیعه درباره بداء

به سبب نقشى كه «بداء» از جهات تربيتى و تشويق به سرعت گرفتن در كارهاى خير دارد، در روايات شيعه با اهميت فراوان تلقى شده است.

در اهمیت مبحث بداء از دیدگاه شیعه همین بس که در بیشتر کتاب‌های کلامی مطرح شده و به گفته مؤلف الذّریعه بیست و پنج کتاب و رساله مستقل در این باره نوشته شده است».[1]

مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی مستقل درباره بداء گشوده و روایات زیادی را در این باب آورده است.

در این‌جا به برخی از روایاتی که پیرامون بداء وارد شده، ارائه می‌شود.

  1. هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: «خداوند با هیچ وسیله‌ای همچون بداء تعظیم و تکریم نشده است»![2]
  2. امام صادق (علیه السلام) در مورد ديگر فرموده‌اند: «خدا هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر از او سه پیمان گرفت: اقرار به بندگی خدا، نفی بتها و دوری از شرک و تشبیه، و اینکه خداوند آنچه را بخواهد مقدّم یا مؤخّر می سازد».[3]
  3. ریّان بن صلت، یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر این‌که خمر را حرام و بداء را برای خدا اقرار نموده است».[4]
  4. امام صادق (عليه السّلام) از زمان «محو و اثبات» نيز خبر داده و فرموده است: «شب قدر كه مى‏شود فرشتگان و روح و نويسندگان به آسمان دنيا فرود مى‏آيند و هر چه را خداى متعال در آن سال مقرر فرموده مى‏نويسند و اگر خدا بخواهد چيزى را پيش انداخته يا تأخیر بیاندازد و يا چيزى را بكاهد، به فرشته مأمور، فرمان مى‏دهد آن را همان‏گونه كه خواسته «محو و نابود» يا «برقرار» دارد».[5]
  5. امام صادق (عليه السّلام) در بيان ديگرى از زمان «محو و اثبات» خبر داده كه خلاصه آن چنين است: «در شب قدر فرشتگان و نويسندگان به آسمان دنيا فرود مى‏آيند و هر چه را كه در آن سال شدنى است و به بندگان مى‏رسد، همه را مى‏نويسند. فرمود: و كارهائى كه وابسته به مشيّت الهى است، هر چه را بخواهد مقدّم داشته و هر چه بخواهد تأخیر می‌اندازد و اين معناى سخن خداى متعال است كه فرمود: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ».[6]
  6. امام باقر (عليه السّلام) در حديثى درباره آيه: «خداوند هرگز مرگ كسى را – هنگامى كه اجلش فرا رسد – به تأخير نمى‏اندازد»[7]، فرمود: زمانى كه اجل فرود آيد و نويسندگان آسمان آن را بنويسند، اين اجل را خداوند به تأخير نمى‏اندازد».[8]
  7. امام رضا (عليه السّلام) در جواب سلیمان مروزى که گفته بود: «قَدْ فَرَغَ مِنَ الْأَمْرِ فَلَیْسَ یَزِیدُ فِیهِ شَیْئاً»؛ «خداوند، کار را تمام کرده و فارغ شده و چیزى اضافه نخواهد کرد»، فرمود: «این عقیده یهودان است. اگر چنین عقیده‏اى صحیح باشد، چگونه در قرآن مى‏فرماید: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم‏».[9] سلیمان گفت: منظورش این است که قادر به این کار است. امام (علیه السلام) فرمود: پس وعده مى‏دهد؛ ولى وفا نمى‏کند؟ پس چگونه مى‏فرماید: «او هر چه بخواهد در آفرینش مى‏افزاید».[10] همچنین مى‏فرماید: «خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏کند و «امّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد او است».[11] با اینکه کار را تمام کرده باشد این آیات دیگر معنى ندارد. این جا بود که سلیمان مروزى در جواب فرو ماند».[12]

آنچه از مجموعه روایات شیعه درباره بداء در ارتباط با علم خدای متعال به دست می آید، آن است که خداوند دو نوع علم دارد:

  1. علم مکنون که خاصّ ذات ربوبی (و عین ذات او و تغییرناپذیر) است و بداء نیز از آنجا نشأت می گیرد.
  2. علمی که فرشتگان، رسولان و پیامبرانش را نیز تعلیم نموده است.

چنان که ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام (نقل می کند: آن‌حضرت فرمود: همانا: خداوند دو نوع علم دارد: 1- علم نهفته و در خزانه كه جز او كسى نداند و بدا از اين علم باشد 2 علمى كه به فرشتگان و رسولان و پيغمبرانش تعليم داده كه ما آن را مي‌دانيم[13].

بر این اساس «بداء» به اين معنى كه؛ «براى خداوند رأى جديد و تازه‏اى در كار پيدا شود كه پيش‏تر آن را نمی‌دانسته»، – معاذ اللّه – اين ديدگاه در مكتب اهل بيت منكر و مردود است.

ديدگاه امامان اهل بيت (عليهم السّلام) در اين باره همان است كه مجلسى از امام صادق آورده است. امام (عليه السّلام) فرمود: «من زعم انّ اللّه عزّ و جلّ يبدو له فى شي‏ء لم يعلمه امس فأبروا منه»؛ «هر كس گمان كند كه براى خداى عزّ و جلّ در چيزى، رأى تازه و جديدى پيدا مى‏شود كه پيش‏تر آن را نمى‏دانسته، از او بيزارى بجوئيد».[14]

[1]. آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 53-51.نام کوچک مؤلف.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 146.

[3]. همان، ص 147.

[4]. همان، ص 148. «ما بعث اللّه نبیّا الاّ بتحریم الخمر و ان یقرّ للّه بالبداء».

[5]. عروسى حويزى، عبد على بن جمعه، تفسير نور الثقلين، ج ‏2، ص 515.

[6]. طوسی، محمد بن حسن، امالي، ص 60.

[7]. منافقون، 11؛

[8]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسير القمي، ج ‏2، ص370 و 371.

[9] . غافر، 60.

[10] . فاطر، 1.

[11] . رعد، 39.

[12]. هَذَا قَوْلُ الْیَهُودِ فَکَیْفَ قَالَ: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؟ قَالَ سُلَیْمَانُ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِکَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَیْهِ. قَالَ: أَ فَیَعِدُ مَا لَا یَفِی بِهِ؟ فَکَیْفَ قَالَ: «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» وَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» وَقَدْ فَرَغَ مِنَ الْأَمْرِ؟ فَلَمْ یُحِرْ جَوَابا. صدوق، محمد بن علی، التوحید، تحقیق: حسینی طهرانی، سید هاشم، ص۴۵۲.

[13] . کلینی، محمد بن یعقوب، كافي، ج ‏1، ص 147.

[14]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص 69 و 70.