searchicon

کپی شد

رجعت در آیات و روایات

الف- آیات:

از تدبر در آیات قرآن می توان نتیجه گرفت که قرآن کریم به دو گونه به مسئلۀ رجعت اشاره نموده است:

یک: آیاتی که به وقوع رجعت در آینده اشاره دارد؛ مانند آیۀ شریفۀ 82 از سورۀ نمل که خداوند در این آیه می فرماید: “(به یاد آور) روزى را كه ما از هر امّتى، گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى‏كردند محشور مى‏كنيم و آنها را نگه مى‏داريم تا به يكديگر ملحق شوند”! بسيارى از بزرگان اين آيه را اشاره به مسئلۀ رجعت و بازگشت گروهى از بدكاران و نيكوكاران به همين دنيا در آستانۀ رستاخيز مى‏دانند؛ چرا كه اگر اشاره به خود رستاخيز و قيامت باشد، تعبير به “من كل امة فوجا”، (از هر جمعيتى، گروهى) صحيح نيست؛ زيرا در قيامت، همه محشور مى‏شوند، چنان كه قرآن در آيۀ 47 سورۀ كهف مى‏گويد: “ما آنها را محشور مى‏كنيم و احدى را ترك نخواهم گفت”.

دو: آیاتی که به وقوع حوادثی در امت هاى پيشين اشاره مي فرمايد که در واقع نوعی امکان رجعت محسوب می شود؛ مانند این آیات:

1. آیۀ 259 سورۀ بقره دربارۀ پيامبرى است كه از كنار يك آبادى عبور كرد در حالى كه ديوارهاى آن فرو ريخته بود و اجساد و استخوان هاى اهل آن در هر سو پراكنده شده بود، از خود پرسيد چگونه خداوند اين ها را پس از مرگ زنده مى‏كند، اما خدا او را يك صد سال ميراند و سپس زنده كرد و به او گفت چقدر درنگ كردى؟ عرض كرد يك روز يا قسمتى از آن، فرمود نه، بلكه يك صد سال بر تو گذشت[1] اين پيامبر، عزير باشد يا پيامبر ديگرى تفاوت نمى‏كند، مهم صراحت قرآن در زندگى پس از مرگ در همين دنيا است.[2]

2. آيۀ 243 سورۀ بقره سخن از جمعيت ديگرى به ميان مى‏آورد كه از ترس مرگ (و طبق گفتۀ مفسران به بهانۀ بيمارى طاعون از شركت در ميدان جهاد خوددارى كردند و) از خانه‏هاى خود بيرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده كرد.[3]

3. آيۀ 55 و 56 سورۀ بقره در بارۀ بنى اسرائيل مى‏خوانيم كه گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهدۀ خداوند گرفتار صاعقۀ مرگبارى شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شكر نعمت او را به جا آورند.[4]

4. آيۀ 110 سورۀ مائده ضمن بر شمردن معجزات عيسى (ع) مى‏فرماید: “تو مردگان را به فرمان من زنده مى‏كردى”.[5] اين تعبير نشان مى‏دهد كه مسيح (ع) از اين معجزۀ خود (زنده کردن مردگان) استفاده كرد، بلكه تعبير به فعل مضارع (تخرج) دليل بر تكرار آن است و اين خود يك نوع رجعت براى بعضى محسوب مى‏شود.

5. آيۀ 73 سورۀ بقره در مورد كشته‏اى است كه در بنى اسرائيل براى پيدا كردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود. قرآن این گونه مى‏گويد: “دستور داده شد گاوى را با ويژگي هایى سر ببرند و بخشى از آن را بر بدن مرده زنند تا به حيات بازگردد (و قاتل خود را معرفى كند و نزاع خاتمه يابد).[6]

علاوه بر اين پنج مورد، موارد ديگرى در قرآن مجيد ديده مى‏شود. هم چون داستان اصحاب كهف كه آن نيز چيزى شبيه به رجعت بود و داستان مرغ هاى چهار گانۀ ابراهيم (ع) كه بعد از ذبح بار ديگر به زندگى بازگشتند، تا امكان معاد را در مورد انسان ها براى او مجسم سازند كه در مسئلۀ رجعت نيز قابل استفاده است.[7]

ب- روايات:

امام صادق (ع) در مورد رجعت می فرماید: “به خدا سوگند که روزها و شب ها به سر نیاید تا آن که خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش باز گرداند و دین برگزیده خود را بر پای دارد و بر جهان حاکم  گرداند”.

همچنين مأمون به امام رضا (ع) عرض کرد: ای اباالحسن نظر شما در بارۀ رجعت چيست؟ حضرت فرمودند: “رجعت حقيقت دارد. در ميان امت های پيشين نيز وجود داشته و قرآن از آن سخن به ميان آورده و رسول خدا (ص) فرموده است: “هر چه در امت های گذشته بوده در ميان اين امت نيز عيناً و مو به مو پيش خواهد آمد”.[8]

البته روایات در این زمینه فراوان است، ولی به جهت اختصار به همین دو روایت بسنده می کنیم.


[1] بقره، 259 .

[2] “فاماته الله ماة عام ثم بعثه”.

[3] “فقال لهم الله موتوا ثم احياهم”.

[4] “ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون”.

[5] “و اذ تخرج الموتى باذنى”.

[6] “فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحيى الله الموتى و يريكم آياته لعلكم تعقلون”.

[7] – تفسير نمونه، ج15، صص 546 – 557.

[8] عيون اخبار الرضا (ع)، 2/201/1 به نقل از ميزان الحکمه حديث شماره 6924و 6926.