searchicon

کپی شد

رابطۀ قضا و قدر با اختیار انسان

تقدیر الاهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:

1. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و … در زندگی انسان، که وظیفۀ انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و رضایت نیست. البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الاهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد؛ چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود؛ مثل این که نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و رضایت ندارد.

2. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد؛ از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهدۀ خود او است؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده ای با همۀ خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و ارادۀ الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانۀ الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همۀ خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود. یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایۀ گزینش آزادانۀ فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش – و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.

پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است. چون قضا و قدر الاهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الاهی است.[1]

بر این اساس هر کس مسئول اعمال خودش است[2] در قبال کارهای خوب و شایسته مستحق پاداش و در قبال کارهای زشت و ناشایست مستحق عذاب است. به طور مثال اگر کسی به هر انگیزه ای خودکشی کند گناه بزرگی انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهد شد و این با قضا و قدر الاهی هیچ گونه منافاتی ندارد چون با اختیار خودش به این کار اقدام نموده است.

بنابراین همۀ امور، تحت تدبیر قضا و قدر الاهی است و منافاتی با ارادۀ انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای کاری داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الاهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به نتیجه نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است.[3]

 


[1]. معارف اسلامی، ص 106 و 107، با کمی تغییر و اضافات.

[2]. کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهينَةٌ، مدثر: 38.