searchicon

کپی شد

رابطه نفس اماره با شیطان

نفس اماره، در واقع یکی از ابزار شیطان  و راه نفوذ و سلطه یابی بر انسان است و از جنود و سربازان شیطان محسوب می شود.

پس وسوسه از جانب ابلیس به عنوان شیطان بیرونی، و تحریک و خواهش توسط نفس اماره به عنوان شیطان درونی، انسان را به مرحله سقوط می کشاند.

تمام تلاش شیطان، این است که انسان گمراه شده و به حقیقت نرسد و در این خصوص، او به عزت خداوند متعال قسم یاد کرده است. چنان که در قرآن آمده است: «(شیطان) گفت: به عزتت قسم که همگی آنها را اغوا می کنم، …».[1]

اغوا، از کلمه غی به معنای ضد رشد است، و رشد، به معنای رسیدن به واقع.[2]

شیطان در به انحراف کشیدن انسان مرحله به مرحله جلو آمده و انسان را تحت تأثیر القائات خود قرار می دهد تا جایی که خود انسان، شیطانی می شود و به وسیله او دیگر انسان ها به انحراف کشیده می شوند.

انسانی که بر اثر وسوسه های شیطان، تسلیم خواسته و خواهش تمایلات حیوانی گردد، گرفتار نفس اماره شده است.

حضرت علی (ع) می فرماید: “نفس اماره همچون فرد منافق، تملق انسان را می گوید و در قالب دوست، جلوه می کند تا بر انسان مسلط شود و او را به مراحل بعد وارد کند”.[3]

شیطان انسان های ضعیف الایمان را وسوسه کرده و به کمک تمایلات شهوانی و نفس اماره شان، قلب آنها منزل خود می کند و بالاخره با دست و بدنشان تماس برقرار کرده و مصافحه می کند و یار و رفیق آنها می شود. چون کسی که قلبش منزل شیطان شد، نه تنها مهماندار شیطان، بلکه یار او خواهد بود.[4]

درباره این گروه، حضرت علی (ع) می فرماید: « پس شیطان با چشمان آنها نگاه می کند و با زبان آنها حرف می زند».[5]

بنا براین شیطان و نفس اماره هردو دشمن انسان هستند. به همین دلیل قرآن هم از شیطان به عنوان دشمن آشکار انسان یاد می کند و انسان را سفارش می کند که او را دشمن خود بداند.[6]

در روایات معصومان (ع) نیز، نفس اماره ( هوا و هوس) دشمن شمرده شده است، این که پیامبر اکرم (ص) فرمود ؛ دشمن ترین دشمن تو نفس تو است».[7] به این مرحله از نفس اشاره دارد.

راز تعبیر نفس به “دشمن ترین دشمنان” ، درونی بودن آن است. دشمن و سارق بیرونی، بدون همراهی این دشمن و دزد درونی، نمی تواند آسیب برساند. این دشمن درونی، محرم و به همه جا آشنا است و با استفاده از همین آگاهی، خواسته شخص را به شیطان گزارش می دهد.

و از آن سو پیام و فرمان ابلیس را که امارة بالسوء بیرونی است، می رساند؛ از این رو نفس اماره خود نیز از جنود (سربازان) شیطان محسوب است. چنان که بسیاری از اوصاف آن، در شمار جنود شیطان است.[8] پس نفس اماره با توجه به زمینه و گرایش حیوانی موجود در انسان، تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شده و شیطان نیز مرحله به مرحله جلو می آید، تا جایی که فرد نیز جزء حزب شیطان می شود.[9]



[1]. ص،82 و83 “قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ “.

[2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 1، ص 631.

[3]. تميمى آمدى،‏ عبد الواحد، غرر الحكم و درر الکلم، خوانسارى، جمال الدين، ج ‏2، ص 139.

[4]. جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص 115.

[5]. نهج البلاغه، خطبه 7. فنظر بأعینهم ونطق بالسنتهم؛

[6]. بقره، 168، «انه لکم عدو مبین؛ او برای شما دشمن آشکار است.

[7]. مجلسی، محمد باقر، بحارالنوار، ج 67، ص 64. قال النبی (ص): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک».

[8]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 8، ص 516.

[9]. مجادله، 19 «استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکرالله، اولئک حزب الشیطان؛ شیطان بر آنها چیره شده، پس یاد خدا را از خاطرشان برده است، آنها حزب شیطانند.