searchicon

کپی شد

رابطه بین عرفان و اسلام

با توجه به توضيحات گذشته، روشن شد كه عارف حقيقى كسى است كه با اجراى برنامه‏هاى عملى خاصى به معرفتِ‏ شهودى و حضورى نسبت‏ به خداى متعال و صفات و افعال او نايل شده باشد.

آنچه باعث به وجود آمدن اختلافات زیادی دربارۀ درستی و نادرستی عرفان و روش های سیر و سلوک عرفا شده است، جوابی است که هر کس به این سؤال داده است که آيا در اسلام چيزى به نام عرفان اسلامى وجود دارد، يا مسلمانان آن را از ديگران گرفته‏ و وارد دین کرده‌اند؟

در پاسخ به اين سؤال، برخى مطلقا منكر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعت‏آميز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته‌اند و گروهى عرفان را جزئى از اسلام، بلكه به منزله مغز و روح آن دانسته‏اند كه مانند ساير بخش‏هاى اسلام از قرآن كريم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است.

كسى كه آيات كريمه قرآن و سخنان پيامبر اكرم و اهل‏بيت طاهرينش‏ (ع) را با دقت مورد توجه قرار دهد بى‏شك، مطالب بسيار بلند و ژرفى در قلمرو عرفان و نيز آداب و دستورالعمل‏هاى فراوانى در ارتباط با سير و سلوك عرفانى خواهد يافت. به عنوان نمونه، مى‏توان به آيات مربوط به توحيد ذات و صفات و افعال در سوره توحيد و ابتداى سوره حديد و آخر سوره حشر اشاره و هم چنين آياتى كه بر حضور الاهى در سراسر عالم هستى و بر احاطه او به تمام موجودات و تسبيح و سجده تكوينى همه مخلوقات براى خداى متعال دلالت دارد، اشاره كرد.

هم چنين آياتى مشتمل بر آداب و سنن ويژه‏اى وجود دارد كه مى‏توان آنها را آيين سير و سلوك اسلامى ناميد؛ مانند: آيات تفكر و تامل، ذكر و توجه دايمى، سحرخيزى و شب زنده‏دارى، روزه‏دارى، سجده و تسبيح طولانى در شب‏ها، خضوع و خشوع، گريه كردن، اخلاص در عبادت و انجام كارهاى نيك از سر عشق و محبت‏ به خدا و به انگيزه رسيدن به قرب و رضوان الاهى و نيز آيات مربوط به توكل، رضا و تسليم در پيشگاه پروردگار و آنچه در بيانات پيامبر اكرم و ائمه اطهار (ع) و ادعيه و مناجات‏هاى ايشان درارتباط با اين مطالب آمده قابل احصا و شمارش نيست.

در برابر اين آيات و بيانات رساى پيامبر اكرم و اهل‏بيت (ع) گروهى راه تفريط و گروه ديگرى راه افراط در پيش گرفته‏اند:

گروه اول تنگ‏نظرانه و ظاهربينانه، آنها را بر معانى ساده پيش پا افتاده حمل كرده و آيات و روايات را از محتواى بلند و والاى خودشان تهى كرده‏اند. اينان همان كسانى هستند كه به طور كلى، منكر وجود چيزى به نام “عرفان‏” در متون اسلامى شده‏اند.

گروه ديگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شده‏اند كه نمى‏توان آنها را برخاسته از متون دينى و مضامين كتاب و سنت ‏به حساب آورد، بلكه شايد بعضى از آنها مخالف نصوص صريح و غير قابل تأويل نيز باشد. هم چنين در مقام عمل از يك سو، آداب و رسومى از پيش خود وضع كرده‏اند يا از فرقه‏هاى غير اسلامى وام گرفته‏اند.

اما گروه دیگری که خود را از افراط و تفریط نگاه داشته‌اند، بر این عقیده‌اند که سير و سلوك عرفانى راه مستقلى در كنار راه شرع نيست، بلكه بخش دقيق‏تر و لطيف‏ترى از آن است و اگر اصطلاح “شريعت‏” را به احكام ظاهرى اختصاص دهيم بايد بگوييم: طريقت در طول شريعت ‏يا در باطن آن قرار دارد به عنوان مثال، شريعت احكام ظاهرى نماز را تعيين مى‏كند و عرفان عهده‏دار راه‏هاى‏ حضور قلب در آن است.[1]


[1] . خلاصه‌ای از مقالۀ: مصباح، محمد تقی، عرفان و حکمت اسلامی، موجود در این آدرس: فصلنامه معرفت، شماره 21.