searchicon

کپی شد

ذوالثدیه

یکی از بزرگان خوارج ذوالثديه[1] است، وی، پيشواى و بزرگ ايشان است، كه آنان را گمراهى مى‏آموخته‏ ‏، پيامبر (ص) دستور داد تا او را در حال نماز بكشند، خلیفه اول و دوم از انجام اين برنامه امتناع کردند و چون على (ض)  به دنبال او رفت او را نديد پس پيامبر (ص) به او فرمود اگر تو او را مى‏كشتى نخستين و آخرين آشوب‏ها بود و چون روز نهروان شد او را ميان كشتگان يافتند و على (ع) گفت دست ناقص او را بياريد چون آوردند فرمود تا آن را آويختند.[2]

همچنین در روایت دیگری رسول خدا (ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود: «به زودى با پيمان شكنان (ناكثين) و ستمگران (قاسطين) و از دين بيرون رفتگان (مارقين) خواهى جنگيد، هر كدامشان با تو بجنگند براى تو در برابر هر يک نفر از آنان شفاعت صد هزار نفر از شيعيانت خواهد بود».

گفتم: اى رسول خدا، پيمان شكنان كيستند؟

فرمود: «طلحه و زبير به زودى در حجاز با تو بيعت مى‏كنند و در عراق پيمان مى‏شكنند، وقتى چنين کاری کردند با آن دو نبرد كن كه در جنگ با آنان پاكى و طهارتى براى اهل زمين است».

گفتم: ستمگران كيستند؟

فرمود: «معاويه و يارانش».

گفتم: از دين بيرون رفتگان كيستند؟

فرمود: «ياران ذوالثديه، و آنان از دين همچون تير از كمان بيرون مى‏روند، آنان را بكش كه در كشتن آنان فرج و گشايشى براى اهل زمين است، و عذابى شتابان بر آن از دين بيرون رفتگان، و اندوخته‏اى براى تو نزد خداى عزيز و جليل در رستاخيز».[3]



[1]. ذو الثُّدَيَّةِ” لقب رجل من الخوارج، اسمه ثرملة قتل يوم النهروان.

[2]. امينى الغدير، ترجمه، جمعى از نويسندگان‏، ج ‏14، ص 83، بنياد بعثت‏، تهران‏

[3]. جنتى، احمد، ‏نصايح، ص 426، ناشر، الهادى،‏ قم‏، چاپ بیست و چهارم، 1382 ش؛ طريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، ج ‏1، ص 72، كتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ، سوم 1375 ش