searchicon

کپی شد

دوستی و صفات زشت و غیر اخلاقی

اصولا این که مؤمن نمی تواند بدون عشق و محبت اهل بیت (ع) زندگی کند و در مقابل، انسان های منحرف و گمراه و منافق هم نمی توانند آل الله (ع) را از ته دل دوست داشته باشند، یک حقیقت تردیدناپذیر است و کلام زیبای علی (ع) در ذیل روایت اصبغ نباته، این حقیقت را واضح تر می نماید. او می گوید: در مسجد کوفه و در محضر امیرمؤمنان علی (ع) بودم که غلام سیاهی را به اتهام سرقت به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وی به دزدی و اثبات آن در نزد علی (ع)، امام دستور داد تا دست راست او را قطع کنند. آن غلام با دست چپ، دست بریده خویش را در حالی که خون از آن می ریخت، برداشته و از محضر امام بیرون رفت. در این موقع یکی از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن کوا» خواست از فرصت استفاده کند و آن غلام را که از دوست­داران اهل بیت (ع) بود به بدگویی بر علیه امام علی (ع) تحریک نماید؛ لذا به او گفت: «ای غلام دست تو را چه کسی قطع کرد؟!  او در جواب ابن کوا چنین گفت:  قطع یمینی امام التقی، و ابن عم المصطفی شقیق النبی المجتبی، لیث الثری، غیث الوری، حتف العدی و مفتاح الندی و مصباح الدجی. قطع یمینی امام بدری احدی مکی مدنی ابطحی هاشمی قرشی، دست راستم را کسی برید که پیشوای متقیان و پسر عمو، برادر پیامبر (ص)، شیر روی زمین، باران بیابان ها، کوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاریکی ها است. دست راستم را پیشوایی قطع کرد که قهرمان نبردهای بدر و احد بود. او سرور مکه و مدینه و ابطح است و از دودمان هاشم و قریش است.

بعد از این مدح و ثنای زیبا، بلیغ و طولانی، راه خودش را گرفت و رفت. ابن کوا با شگفتی تمام خود را به محضر علی (ع) رسانده و گفت: یا اباالحسنین! تو دست آن غلام سیاه را قطع کردی و او در کوچه و بازار با زیباترین عبارات و بهترین کلمات تو را مدح و ثنا می گوید. امام دستور داد غلام را حاضر کنند. سپس از او پرسید: «ای غلام! من دست تو را بریدم و تو مرا مدح و ثنا می گویی؟!» او پاسخ داد: «یا امیرالمؤمنین! تو دست مرا به حکم خداوند و رسول او بریدی و به حق بریده ای و به واجب خدا و رسول عمل کرده ای! چگونه تو را نستایم؟

سپس امام فرمود: ای ابن کوا! ما دوستانی داریم که اگر ایشان را قطعه قطعه کنیم جز بر دوستی و محبت آنان نسبت به ما نیفزاید و دشمنانی داریم که اگر عسل خالص در گلوی آن ها بریزیم جز بر دشمنی نسبت به ما نخواهد افزود. [1]



[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج‏34، ص 267، نشراسلامیة، تهران، سال چاپ، مختلف، نوبت چاپ، مکرر، ؛ جهت اطلاعات بیشتر به سایت حوزه نت مراجعه شود.