searchicon

کپی شد

دلیل عدم نهی آدم از شجره ممنوعه پس از هبوط

درباره اين كه چرا آدم (ع) بعد از هبوط، از شجره نهى نشد و منع از آن مخصوص جايگاه اولى بوده يا نه؟ گفتنی است ابتدا بايد ديد منظور از شجره چيست؟ از دو حال خارج نيست:

1-يا درخت ظاهرى و يك نوع گياه بوده ( گندم، انجير، درخت كافور و مانند آن).

2- يا منظور جنبه ی معنوى داشته كه يا شجره‏ى علم بوده (اما اين منافات با آيات قرآنى دارد؛ زيرا آدم نه تنها علم داشته، بلكه اسما را به ملايكه تعليم داده است). و اگر مراد از شجره، درخت حسد باشد، الآن هم حسد يك حالت نفسانى مذموم است و خداوند نهى از آن فرموده؛ چنان كه در روايات است كه حسد ايمان را از بين مى‏برد آن چنان كه آتش پنبه را.

حال اگر مراد درخت ظاهرى باشد بايد گفت:

اولاً: ابتدا باید دید آیا چنین درختی مانند آن چه در بهشت حضرت آدم بوده است در دنیا وجود دارد یا نه؟ و اگر وجود دارد آیا نهی از آن برای  شخص حضرت آدم رسیده است یا نه؟ چه بسا مثلا درخت انجیر بهشت حضرت آدم با درخت انجیری که ما امروز آن را می شناسیم در بسیاری از چیزها متفاوت باشد، ثانیاٌ چه بسا چنین نهی ومنعی برای حضرت آدم رسیده باشد و ما اطلاعی از آن نداشته باشیم؟

ثانیاً:هيچ اشكالى ندارد كه حكم يك موضوع در يك زمان و يا يك مكان چيزى باشد و در زمان و مكان ديگر چيز ديگر. مانند صدر اسلام كه مسلمانان ابتدا به سوى مسجد الاقصى نماز مى‏خواندند و سپس حكم عوض شد و به سوى كعبه نماز خواندند و يا حكم اكل ميته در حالت عادى حرمت است، ولى در بيابان و زمان اضطرار مباح، بلكه واجب مى‏شود تا شخص مضطر از مرگ نجات پيدا كند. در مورد داستان آدم (ع) هم چنين است كه در آن زمان و مكان خاص خوردن از درخت ممنوعه حرام، ولى در زمان و مكان ديگر جايز بود.