searchicon

کپی شد

جایگاه و منزلت سلمان فارسی

در مورد جایگاه و منزلت سلمان فارسی در میان اصحاب پیامبر (ص) و یاوران حضرت علی (ع) بحث های مفصلی شده، و روایات فراوانی رسیده که بعضی از آن عبارتند از:

1. از پیامبر (ص) نقل شده که آن حضرت فرمود: خداوند مرا به دوستی با چهار نفر فرمان داد و به من خبر داد که آنها را دوست بدارم، از آن حضرت سؤال شد که آن چهار نفر کیانند؟ سه بار فرمود: علی (ع) از آنهاست، سه نفر دیگر ابوذر و سلمان و مقداد هستند.[1]

در روایت دیگر نقل شده است که سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (ص) از جای خویش بلند شد احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنه ای را دید، گفت این عجمی کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است. پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: “ای مردم از زمان آدم تا به امروز…. عرب را بر عجم  و … برتری و فضلی نیست، مگر به تقوا”.[2]

جابر نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود:

«همانا اشتیاق بهشت به سلمان فارسی بیش از اشتیاق سلمان فارسی به بهشت است، و بهشت به دیدار سلمان (فارسی) عاشق تر از دیدار سلمان (فارسی) به بهشت است».[3]

در جای دیگر از انس ابن مالک روایت شده که روزی رسول خدا (ص) فرمود: بهشت مشتاق چهار نفر از امّت من است و وقتی که حضرت علی (ع) از حضرت دربارۀ آنان سؤال کرد، پیامبر فرمود: به خدا سوگند تو اولی ایشان هستی و آن سه نفر دیگر، مقداد، سلمان و ابوذر هستند.[4]



[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج6، ص749.

[2]. محدث نوری، مستدرك‏ الوسائل، ج 12، ص 89، “قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ دَخَلَ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ذَاتَ يَوْمٍ فَعَظَّمُوهُ وَ قَدَّمُوهُ وَ صَدَّرُوهُ إِجْلَالًا لِحَقِّهِ وَ إِعْظَاماً لِشَيْبَتِهِ وَ اخْتِصَاصِهِ بِالْمُصْطَفَى وَ آلِهِ ص فَدَخَلَ عُمَرُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ فَقَالَ مَنْ هَذَا الْعَجَمِيُّ الْمُتَصَدِّرُ فِيمَا بَيْنَ الْعَرَبِ فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ فَقَالَ إِنَّ النَّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا مِثْلُ أَسْنَانِ الْمُشْطِ لَا فَضْلَ لِلْعَرَبِيِّ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ لَا لِلْأَحْمَرِ عَلَى الْأَسْوَدِ إِلَّا بِالتَّقْوَى الْخَبَرَ”.

[3]. مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 341، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404ق.

[4]. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص 160.(کتاب نامه تکمیل شود)