searchicon

کپی شد

توسل

معنای توسل

توسل از نظر لغت عبارت است از: هر چیزی که انسان برای دست یابی به هدف خویش، با میل و رغیت به آن متوسل شود.[1]

و در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از: واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الاهی.

برخی گفته اند: توسّل عبارت است از: شفاعت کردن در روز قیامت.[2]

فلسفۀ توسل به اهل بیت (ع)

بدون شک آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود؛ یعنی، خارج از محدوده وجودی خویش، نیازمند است؛ زیرا عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسک به سبب ها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است.

توسل به اولیای الاهی و امامان معصوم(ع) که همان انسان های کامل هستند، یکی از امور مسلّمی است که در آیات قرآن و احادیث آمده است.

قرآن در این زمینه خطاب به پیامبر اکرم (ص)می فرماید: “و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند (و فرمان هاى خدا را زير پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‏كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى‏يافتند[3]. ”

در آیه دیگری می فرماید: “اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجویيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!”[4].

در روایاتی که از ائمه اطهار رسیده است، آنان خود را به عنوان وسیله (وسیله ای برای تقرب به خداوند) معرفی کرده اند[5].

پس نقش توسل در دنیا همانند شفاعت در قیامت غیر قابل انکار است. به وسیله توسل است که انسان به خداوند نزدیک شده و حوایج مادی و معنوی خود را طلب می کند.

در بعضی از دعاها صفات خداوند یا ذات او، وسیله ای برای رسیدن به قرب پروردگار معرفی شده است. مانند دعای روز مباهله که می فرماید: «خداوندا از تو می خواهم به همه ی جلالت، خداوندا از تو می خواهم به زیباترین جمالت …» [6]

از مجموع آنچه بیان شد چنین نتیجه گرفته می شود:

ارتباط با خداوند از دو راه امکان پذیر است: 1) ارتباط بی واسطه با خدا 2) توسل به ائمه اطهار (ع) ، آنچه حائز اهمیت است آنکه هر دو راه هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند و انسان از هر دو راه می تواند به مقصدش (استجابت دعا) برسد.

به علاوه با توجه به آنکه خداوند برای ارتباط بندگان با حضرتش، توصیه ی به اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است این امر یعنی توسل، سوء استفاده از واسطه و یا بکار گیری رابطه به جای ضابطه محسوب نمی شود، بلکه توسل،خود یک راه و طریق ویژه ای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه می توانند از آن استفاده کنند و به همین دلیل که همگانی است دیگر “پارتی بازی” نیست؛ زیرا “پارتی بازی” امتیاز ویژه ای است که بدون ضابطه و تنها از روی رابطه در اختیار گروهی خاص قرار می گیرد و دیگران از آن محروم هستند. اما توسل دارای شرایط و ضوابطی است که همه مردم می توانند این شرایط را در خود ایجاد کرده و از آن استفاده نمایند، و از این طریق به سهولت با خدا ارتباط برقرار نموده و با کیفیتی مطلوبتر به نتیجه برسند.

بدیهی است توسل به ائمه (ع) به معنای آن نیست که انسان هیچ گاه با خداوند صحبت نکند و او را مستقیماً مورد خطاب قرار ندهد، بلکه صحبت کردن با خداوند در هر زمان، مکان و بدون واسطه ممکن و میسر است[7]. بلکه بدین معنا است که برای استجابت دعا و حاجت های خود از کسی مدد می جوییم که از نظر شایستگی و قرب به خداوند نسبت به ما در مرتبه ی خیلی بالاتری قرار دارد، لذا اگر او از خداوند برای ما چیزی بخواهد احتمال پذیرش خیلی بیشتر است.

بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله های فیض است و می توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.

مضافا اینکه استفاده از این راه در مواردی آسان تر است و انسان را زودتر به مقصد می رساند[8]. آیا بنده ای که به اعمال و کارهای خود نگاه کرده و خود را در درگاه خداوند آن چنان خجل و شرمنده می بیند که به خود اجازه نمی دهد که از خداوند در خواست مستقیمی داشته باشد و چون برای بیان کردن درخواستش حیا می کند، کسانی را که در پیشگاه پروردگار ارزش و آبرویی دارند (اولیا خداوند)، واسطه قرار می دهد و از طریق آنان خواسته ها و نیازمندی های خود را مطرح می کند، بهترین راه را برنگزیده است؟!.

و از این جهت است که در دعای توسل، بعد از ذکر نام ائمه (ع) و توسل به آنها حوایج دنیا و آخرت برده شده و شخص آنها وسیله ی رسیدن به قرب الاهی و برآوردن حاجات قرار می گیرند.[9]،[10]

اعتقاد به توسل در میان امت اسلامی، بلکه امت های پیشین، امری کاملاً رایج و متداول بوده است. قرآن به نقل از برادران یوسف می نویسد:[11]

گفتند: «ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودیم». گفت: «به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده ی مهربان است».

آیه یاد شده به وضوح دلالت دارد بر این که فرزندان یعقوب به پدرشان متوسل شدند و او را وسیله ی آمرزش خود قرار دادند، یعقوب نیز نه تنها به توسل آنان اعتراض نکرد، بلکه به آنها وعده داد برای آنها استغفار کند.

احمد بن حنبل به نقل از عثمان بن حنیف نوشته است:

مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت دهد. پیامبر فرمود: اگر می خواهی دعا کنم، و اگر مایل هستی به تأخیر می اندازم، و این بهتر است. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرمایید. پیامبر (ص) به او دستور دادند تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت نماز بخواند و این چنین دعا کند: «… اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة یا محمد إنی توجهت بک الی ربی فی حاجتی هذه، فتقضی لی اللهم شفعه فیّ».[12]

پروردگارا! من از تو درخواست می کنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت به تو روی می آورم. ای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه می شوم تا حاجتم را برآورده فرمایید. خدایا! او را شفیع من گردان.

چنانکه می بینید رسول خدا (ص) در روایت صحیح فوق نه تنها فرد یاد شده را از توسل منع نمی کنند، بلکه شیوه ی صحیح توسل را به او آموزش داده، و به او یاد می دهند که چگونه متوسل شود تا به نتیجه ی مطلوب دست یابد. از روایت فوق استفاده می شود، توسل به پیامبر گرامی (ص) به منظور برآورده شدن حاجت، امری جایز است.

محمد بن اسماعیل بخاری می نویسد:

«ان عمر بن الخطاب رضی الله عنه کان إذا قحطوا استقی بالعباس بن عبدالمطلب فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا قسقینا وانا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال فیسقون».[13]

هرگاه قحطی رخ می داد، عمر بن خطاب به وسیله ی عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) طلب باران می کرد و می گفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل می شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل می فرمودی. اکنون به عموی پیامبر به سوی تو متوسل می شویم تا ما را سیرآب کنی. و سیرآب می شدند.

محمد بن ادریس شافعی پیشوای مذهب شافعی نیز اعتقاد خود را به توسل ابراز داشته و می گوید:

آل النبی ذریعتی

و همو الیه وسیلتی

أرجوا بهم أعطی غداً

بیدی الیمین صحیفتی.[14]

خاندان پیامبر وسیله ی من به سوی خدا هستند، و امیدوارم که به خاطر آنان، نامه ی اعمالم به دست راست من داده شود.

ابوعلی خلالی از بزرگان حنبلی گفته است: «ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر (ع) فتوسلت به الا سهل الله تعالی الی ما احب».[15]

هرگاه برای من مشکلی پیش می آمد به زیارت قبر موسی بن جعفر (ع) رفته و به آن حضرت توسل می جستم، خداوند بلافاصله مشکلاتم را برطرف نموده و حاجتم را برآورده می ساخت.

دانشمندان شیعه ی امامیه نیز معتقدند توسل به پیامبر (ص) و امامان اهل بیت (ع)، برای برآورده شدن نیازها و رفع گرفتاری ها، پس از درگذشت شان، همانند زمان حیات شان، جایز است.[16]

بدینسان، سیره ی مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) و پس از درگذشت ایشان، بر این بوده که به پیامبر و به اولیاء خداوند، توسل می جسته و طلب شفاعت می کرده اند؛ و نمونه های فراوانی از این توسل ها را می توان در آثار معتبر امت اسلامی مشاهده کرد، که نمونه هایی از آن ذکر شد.

برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه: واسطه و خدا، سؤال 286.

توسل در قرآن و سنت

توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه مقصود، آن است که خداوند حاجات و خواسته های مردم را به برکت وجود آنان برآورده می سازد. در حقیقت آنان به وسیلۀ اولیا، به خود خداوند متوسل می شوند. و خدا را می خوانند تا خواسته های آنان را برآورده سازد، و اولیای خدا را می خوانند تا اجابت خواسته های آنان را از خدا بخواهند. این معنی در قرآن مجید از مؤمنین خواسته شده است: “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ”.[17] یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد.»

به طور اجمال، توسّل به اولیای خداوند امری است که عقل و شرع آن را می پسندد، و سیرۀ پیامبر اکرم (ص) و امامان اهل بیت (ع) و همۀ مسلمانان، از گذشته تا کنون، بر جواز توسل به اولیای الاهی استوار بوده است. و پیامبر اکرم (ص) و امامان اهل بیت (ع) مردم را به توسل جستن به قرآن و اولیای خدا تشویق می کرده اند.

توسل به پیامبران و اولیای الاهی

یکی از ضروریات دین اسلام و از ارکان توحید که همۀ پیروان پیامبر اکرم (ص) بر آن اتفاق نظر دارند، آن است که تدبیر نظام عالم، صرفاً در دست خداوند است، و مسایلی از قبیل: آفریدن، روزی دادن، زنده کردن، میراندن، قرار دادن شب و روز، تاریکی و نور، نازل کردن باران و … صرفاً توسط خداوند انجام می شود و قرآن کریم در آیات متعددی بر این معنا تأکید ورزیده است و همۀ انواع شرک (در الوهیت ، ربوبیت، عبودیت و..) را به شدت رد می کند.

اما باید توجه داشت که توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژه ای هستند، و به همین جهت سبب و وسیلۀ جریان فیض خداوند می باشند.

اعتقاد به توسل مسئله ای است که از قرآن کریم و سنت شریف نبوی نشأت گرفته است.

قرآن کریم می فرماید: « اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید».[18]

موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال صالح است که ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان برومند است که در پیشگاه خداوند از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار است.

نیز توسل، گاه به افرادی است که زنده اند، و گاه به افرادی است که چشم از این جهان فرو بسته اند که به بعضی از نمونه های آن، که در قرآن و روایات ذکر شده است اشاره می کنیم:

1. توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب: گفتند: «ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطا کار بودیم» گفت: «بزودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزندۀ مهربان است.»[19]

چنان که می بینید یعقوب خواستۀ فرزندانش را رد نکرد، و به آنها نگفت چرا خودتان مستقبماً به سراغ خداوند نمی روید، و به من متوسّل می شوید، بلکه توسل شان را تأئید کرد و به آنان وعده داد، برای آنها از خداوند طلب بخشش کند.

2. توسل به پیامبر (ص): «و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.» [20]

این آیه نشان می دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطۀ آبرومند پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجت های انسان را برآورده سازد.

3. عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر می خواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: «اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها الی، اللهم شفعه» پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطۀ پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد، من به واسطۀ تو به درگاه پروردگارم روی می آورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد. [21]

حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید می کند، چرا که رسول خدا (ص) نه تنها این شخص را از توسل منع نمی کند، که شیوۀ صحیح توسل را نیز به وی می آموزد که چگونه با وسیلۀ قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الهی است.

4. انس بن مالک می گوید: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا حیوانات ما از بی آبی تلف شدند! از خدا بخواهید (باران نازل کند) پیامبر (ص) دعا کردند و یک هفتۀ تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا خانه ها خراب شد، و راهها قطع گردید و … پیامبر (ص) فرمود: «پروردگارا (باران رحمتت را) بر کوهها و تپه ها و درون دره ها و رود خانه ها، و نقاطی که درخت می روید نازل کن»، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان می بارید.[22]

5. نقل است که آدم (ع) چون دچار لغزش شد گفت: «ای پروردگارم از تو می خواهم به حق محمد (ص) مرا ببخشی». خداوند فرمود: «ای آدم، چگونه محمد (ص) را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریده ام»؟

آدم پاسخ داد: هنگامی که مرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته است: لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله، چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوب ترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد (ص) از من خواستی، تو را می بخشم.[23]

6. در نقل دیگری از روایت فوق که سیوطی آن را از طریق ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده است: ابن عباس می گوید: از رسول خدا (ص) دربارۀ کلماتی که آدم (ع) از پروردگارش دریافت نمود و باعث بخشودگی او شد سؤال کردم، حضرت فرمود: آدم از پروردگار خواست تا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، توبه او را بپذیرد، خداوند نیز توبه او را پذیرفت.[24]

7. در حدیث دیگری که ابوهریره آن را از رسول خدا (ص) نقل کرده آمده است: … ای آدم! اینان (اهل بیت (ع)) برگزیدگان من هستند … هر گاه حاجتی داشتند آنان را واسطه قرار بده و به آنها متوسل شو. پیامبر (ص) فرمود: ما (اهل بیت) کشتی نجات هستیم، هر کس سوار این کشتی شود، نجات خواهد یافت و هر کس سرپیچی کند، هلاک خواهد شد، پس هر کس حاجت و نیازی به خداوند دارد، باید ما اهل بیت را واسطه قرار دهد.[25]

8. ابن عباس می گوید: عمر بن خطاب به وسیلۀ عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) طلب باران نمود و گفت: پروردگارا ما به وسیلۀ عموی پیامبرمان از تو طلب باران می کنیم، و به وسیلۀ موهای سفید او طلب شفاعت می کنیم، پس باران نازل شد و سیر آب شدند.[26]در نقل دیگری از حدیث فوق آمده است که وقتی عباس طلب باران کرد و باران نازل شد، عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند عباس وسیلۀ ما است به سوی خدا، و مقامی نزد خدا دارد.[27]

قسطلانی می گوید: وقتی عمر به وسیله عباس طلب باران کرد، گفت: ای مردم، پیامبر خدا (ص) به عباس به دیدۀ پدر نگاه می کرد، از او پیروی کنید و او را وسیلۀ خود به سوی خدا قرار دهید. [28]

این عمل، اندیشۀ کسانی که توسل را مطلقاً و یا توسل به غیر پیامبر(ص) تحریم کرده اند، باطل می کند و صراحت دارد که یکی از مصادیق «وسیله» توسل به افراد محترم و صاحب منزلتی است که مایۀ قرب به خداوند می باشند. و سخن عمر که گفته است: «هذا و الله الوسیله إلی الله و المکان منه» در دلالت بر شایستگی توسل و تقرب، از صراحت کافی برخوردار است.

ابن حجر عسقلانی می نویسد: عباس عموی پیامبر (ص) در دعای خود گفت: مردم به من رو آوردند به خاطر رابطۀ خویشاوندی که با پیامبر (ص)تو دارم.[29]

البته جای هیچ گونه تردیدی نیست که هدف، توسل به مقام و موقعیت عباس بوده است. بدین سان می توان به طور قطع و یقین گفت که مسلمانان صدر اسلام برای برآورده شدن حاجت های خود به اشخاص پاکدامن و صالح متوسل می شده اند.

توسل در سیرۀ مسلمانان

همچنین از احادیث استفاده می شود که این سیرۀ مسلمانان پس از درگذشت ایشان نیز جریان داشته است که نمونه هایی از آن چنین است:

1. بیهقی نقل کرده است: مردی نزد قبر پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد(ص)، برای امتت طلب باران کن، چیزی نگذشت که باران نازل شد و مردم سیر آب شدند[30].

2. وقتی منصور، حاکم عباسی، نحوۀ زیارت پیامبر (ص) را از مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی پرسید و به او گفت: آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم یا رو به پیامبر اکرم (ص)؟ مالک در پاسخ گفت: چرا چهره از وی بر می تابی؟ او در روز رستاخیر وسیلۀ تو و وسیلۀ پدر تو حضرت آدم (ع) است. به سوی او رو کن و او را شفیع خود قرار ده، خدا شفاعت او را می پذیرد. خدا می فرماید: «و لو انهم إذ ظلموا…» و اگر آنان وقتی به نفس خویش ستم کرده بودند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می باشد. [31]

3. از محمد بن ادریس شافعی، پیشوای مذهب شافعی نیز اشعاری بر جای مانده که نشان می دهد وی عمیقاً معتقد به توسل بوده است، به ویژه توسل به اهل بیت رسول گرامی اسلام(ص).

وی می گوید:

خاندان پیامبر وسیلۀ من به سوی خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان، فردای قیامت، نامۀ اعمالم به دست راست من داده شود.[32]

شافعی در جای دیگری از دیوانش در ستایش اهل بیت پیامبر (ص) می گوید: “اگر گناه من دوست داشتن خاندان محمد است، این گناهی است که هیچ گاه از آن توبه نخواهم کرد.”

خاندان پیامبر (ص) در روز قیامت و در هنگامی که شأن و منزلت آنان برای ناظران آشکار گردد، شفاعت کنندگان من هستند.[33] شافعی در اشعار فوق نیز با صراحت تمام اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان شفاعت کنندگان خود معرفی می کند.

4. مسئلۀ توسل به اولیای خدا در میان مسلمانان صدر اسلام به گونه ای رایج بوده که آنان به طور گسترده ای در اشعار خود از آن یاد کرده و پیامبر (ص) را به عنوان وسیله بین خود و خدا معرفی می کرده اند. از جمله در قصیده ای که سواد بن قارب دربارۀ پیامبر(ص) سروده آمده است:

شهادت می دهم که پروردگاری جز خدا نیست و تو بر هر پنهان و پوشیده ای امینی، و گواهی می دهم که تو ـ ای فرزند گرامیان و پاکان ـ در میان دیگر پیامبران، نزدیک ترین وسیله به سوی خدا هستی.[34]

پیامبراکرم (ص) این اشعار را شنید ولی هیچگاه سرایندۀ آن را از بیان چنین سخنی منع نکرد، و او را به شرک و بدعت متهم نساخت.

5. و از جمله معتقدان به توسل «ابوعلی خلال» از بزرگان مذهب حنبلی است، وی می گوید: هر گاه برای من ناراحتی و گرفتاری پیش می آمد به سراغ قبر حضرت موسی بن جعفر(ع) رفته، به آن حضرت متوسل می شدم، خداوند گره از مشکلاتم می گشود و گرفتاری هایم حل می شد.[35]

توسل از منظر اهل بیت پیامبر (ع):

توسل از نگاه امامان اهل بیت (ع) نیز امری پسندیده است، و آنان مردم را به توسل جستن به قرآن و اولیای خدا تشویق می کرده اند.

از جمله در دعاهای امام سجاد (ع) آمده است: بار الها! من اینکه به وسیله مقام بلند محمدی، و ولایت و طریقیت روشن علوی به تو تقرب می جویم، و به واسطۀ آن دو به سوی تو رو می کنم که مرا از شر این و آن پناه دهی.[36]

ار حضرت فاطمه زهرا (س) نقل است که فرمود:

ستایش می کنم خدای را که به خاطر عظمت و نورش، همۀ موجوداتی که در آسمان ها و زمین هستند، برای تقرب به خداوند به دنبال وسیله اند، و ما (خاندان پیامبر (ص)) وسیله تقرب به خداوند در میان بندگانش هستیم.[37]

عایشه از پیامبر (ص) نقل کرده که دربارۀ خوارج فرموده اند:

خوارج بدترین آفریده های خدا هستند، و بهترین بندۀ خدا (علی بن ابیطالب (ع)) که نزدیک ترین وسیله به خداوند می باشد، آنان را خواهد کشت.[38]

همچنین، مرحوم صدوق با ذکر سند از رسول خدا نقل کرده که فرموده اند: (اکثر) امامان از نسل حسین (ع) اند. هر کس از آنان پیروی کند از خدا پیروی کرده است، و هر کس از دستورات آنان سرپیچی کند، از فرامین الهی سرپیچی کرده است، آنان دستاویز محکم و وسیله تقرب بندگان به سوی خداوند هستند.[39]

چنانکه دیدیم، مسئلۀ توسل به پیامبران و اولیای الهی، چه در زمان حیات شان، و چه پس از درگذشت آنان، حقیقی است که در روزگار پیامبران پیشین، و در عصر پیامبر اسلام (ص)، و پس از پیامبر (ص)، در روزگار صحابه و تابعین، و در قرون مختلف اسلامی، امری جایز و رایج بوده است، و مردم مسلمان، از پیروان مذاهب مختلف اسلامی، پیوسته برای رفع حاجات و نیازهای خود به پیامبران و اولیای الهی متوسل می شده اند.

بنابر این، توسل مسئله ای است کاملاً مشروع و اسلامی، و اگر فرد یا افرادی این سنت پسندیده اسلامی را نادیده گرفتند، آنها هستند که از صراط مستقیم اسلامی فاصله گرفتند که باید اشتباهات خویش را اصلاح نموده و به صراط مستقیم الاهی باز گردند.

توسل و شفاعت از نگاه اهل سنت

یکی از چالش های اساسی اندیشه و افکار فرقۀ وهابیت، تضاد و مخالفت آن با قرآن، سنت رسول الله و اعتقادات جماعت مسلمین است. یک نمونۀ آن مسئلۀ توسل است. برای توضیح بیشتر مسئلۀ توسل را از نظر قرآن، سنت و اعتقادات جماعت مسلمین مورد بررسی قرار می دهیم: در منابع اصیل اسلام (قرآن و احادیث) توسل و شفاعت به خوبی بیان و پذیرفته شده است. نه تنها در منابع روایی شیعه، بلکه در منابع روایی معتبر اهل سنت نیز روایاتی که دلالت بر جواز توسل و شفاعت است دیده می شود. بنابراین، ما این موضوع را در دو قسمت پی می گیریم:

الف. توسل ‏و شفاعت در قرآن

از آيات قرآن به خوبى استفاده مي شود كه وسيله قرار دادن مقام انسان صالح در پيشگاه خدا و طلب چيزى از خداوند به خاطر او، به هيچ وجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد.

به عنوان نمونه خدا می فرماید: “و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند (و فرمان هاى خدا را زير پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‏كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى‏يافتند”.[40]

ب. توسل ‏و شفاعت در روایات:

از روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در دست داريم، نيز به خوبى استفاده مى‏شود كه توسل و شفاعت  هيچ گونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب مى‏شود.[41]

اين روايات بسيار فراوان است و در كتب زيادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها كه در كتب معروف اهل تسنن وجود دارد، اشاره مى‏كنيم

1. در صحیح بخاری به صراحت بیان شده است: وقتی در مدینه قحطی آمده بود عمربن خطاب با توسل به مقام عباس ابن عبد المطلب عموی پیامبر (ص) چنین دعا و طلب باران کردند: “خدایا ما به مقام پیامبر تو متوسل شدیم و به ما باران دادی، حالا به مقام عموی او متوسل می شویم و طلب باران می کنیم”.[42]

2. در مسند احمد بن حنبل، آمده است: مردی حاجتی داشت عثمان (خلیفۀ سوم) به او گفت: وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و به پیامبر (ص) متوسل شو و این دعا را بخوان “اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک نبینا محمد (ص) نبی الرحمة، یا محمد انی اتوجه بک الی ربی لتقضی حاجتی”، تا به حاجتت برسی.[43]

3. امام مالک (مفتی مدینه) به منصور دوانقی دستور توسل به پیامبر (ص) را می دهد و چنين می گوید: پيامبر وسيله تو و وسيله پدرت، آدم است. كه اشاره به دستور خداوند به آدم جهت توسل به انوار مقدسه پنج تن مي باشد.

4. شعر معروفی که امام شافعی در جواز توسل به آل پیامبر (ص) سروده و گفته: آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ؛ یعنی آل پیغمبر شفیع من هستند و اینها وسیله من و واسطه من در نزد خدا هستند”.[44]

5. ابن علی خلال که از بزرگان حنابله است، می گوید: هر مشکلی که برای من پیش می آمد، نزد قبر موسی ابن جعفر (ع) می رفتم و به او متوسل می شدم و از او طلب شفاعت می کردم، چیزی نمی گذشت که مشکلم حل می شد”.[45]

6. بيهقى که از بزرگان اهل سنت است، نقل مى‏كند: در زمان خلافت خليفۀ دوم، سالى قحطى شد بلال به همراهى عده‏اى از صحابه بر سر قبر پيامبر آمد و چنين گفت: “اى رسول خدا! از خدايت براى امتت باران بخواه … كه ممكن است هلاك شوند”.[46]

7. یکی از بزرگان اهل سنت شخصی است به نام ابن خزیمه، ذهبی در باره وی گفته است: ابن خزیمه شیخ الاسلام و امام و حافظ بود و در فقه و حدیث تبحر زیادی داشت.[47]

ابوبکر محمد ابن الموئل (از اهل سنت) می گوید: با امام اهل حدیث ابن بکر ابن خزیمه و ابی علی ثقفی و عده ای از مشایخ اهل سنت به طرف طوس می رفتیم وقتی به نزدیک قبر علی ابن موسی الرضا (ع) رسیدیم از توسلی که ابن خزیمه برای آن حضرت انجام داد و گریه و زاری زیادی که کرد همه ما متحیر شدیم.[48]

حال سؤال این جا است آیا ابن تیمیه و وهابیت ابن خزیمه را به خاطر این توسلات و طلب شفاعت، مشرک می دانند، در حالی که بزرگان رجال اهل سنت در نمونه ایی که بیان شد وی را بسیار ستوده اند و مورد قبول اهل سنت است.

8. دركتاب “وفاء الوفاء” تأليف دانشمند معروف و مورد اعتماد بزرگان اهل سنت، ” علی ابن احمدسمهودى” (م.911) آمده است: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر (ص ) و از مقام و شخصيت او، هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخيز، سپس روايت معروف توسل آدم را به پيامبر اسلام (ص ) از عمربن خطاب نقل كرده كه: آدم روى اطلاعى كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد: “خداوندا به حق محمد (ص) از تو تقاضا مى‏كنم كه مرا ببخشى”.[49]

سپس حديث ديگرى از جماعتى از راويان حديث از جمله “نسائى” (م303) و “ترمذى” (م279) که از دانشمندان معروف اهل تسنن و از صاحبین جوامع روایی هستند، به عنوان شاهد براى جواز توسل به پيامبر در حال حيات نقل مى‏كند كه خلاصه‏اش اين است: “مرد نابينايى تقاضاى دعا از پيامبر براى شفاى بيماريش كرد، پيغمبر به او دستور داد كه چنين دعا كند:” خداوندا من از تو به خاطر پيامبرت پيامبر رحمت تقاضا مى‏كنم و به تو روى مى‏آورم اى محمد! به وسيله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مى‏شوم خداوندا او را شفيع من ساز”.[50]

سپس در مورد جواز توسل به پيامبر (ص) بعد از وفات چنين نقل مى‏كند كه مرد حاجتمندى در زمان عثمان كنار قبر پيامبر (ص) آمد و نماز خواند و چنين دعا كرد: “خداوندا من از تو تقاضا مى‏كنم و به وسيله پيامبر ما محمد (ص) پيغمبر رحمت به سوى تو متوجه مى‏شوم، اى محمد من بوسيله تو متوجه پروردگار تو مى‏شوم تا مشكلم حل شود”. بعدا اضافه مى‏كند چيزى نگذشت كه مشكل او حل شد.[51]

9-” آلوسى” صاحب تفسیر معروف روح المعانی ، از علمای اهل سنت در قرن سیزدهم ، پس از تجزيه و تحليل طولانى و دقت های فراوان در اعتبار احاديث توسل و شفاعت چنين گفته است: بعد از تمام اين گفتگوها من مانعى در توسل به پيشگاه خداوند به مقام پيامبر(ص) نمى‏بينم چه در حال حيات پيامبر و چه پس از رحلت او، و سپس اضافه مى‏كند: “توسل جستن به مقام غير پيامبر در پيشگاه خدا نيز مانعى ندارد به شرط اينكه او حقيقتا در پيشگاه خدا مقامى داشته باشد.” [52]

نمونه های زیاد دیگری در کتب معتبر حدیثی موجود است که به وضوح نشان دهنده این اعتقاد و عمل به توسل و شفاعت در نزد ائمه اهل سنت و بزرگان آنان است.

توسل و ارتباط بدون واسطه با خداوند

توسل جستن به اولیای الاهی و امامان معصوم (ع) که همان انسان های کامل هستند، یکی از امور مسلمی است که در آیات قرآن و احادیث آمده است.

قرآن در این زمینه می فرماید: “و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند (و فرمان هاى خدا را زير پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‏كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى‏يافتند”.[53]

در آیه دیگری می فرماید: “اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجویيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!”[54].

در روایاتی که از ائمه اطهار رسیده است، آنان خود را به عنوان وسیله (وسیله ای برای تقرب به خداوند) معرفی کرده اند[55].

پس نقش توسل در دنیا همانند شفاعت در قیامت غیر قابل انکار است. به وسیله توسل است که انسان به خداوند نزدیک شده و حوایج مادی و معنوی خود را طلب می کند.

خداوند می فرماید: « و ابتغوا الیه الوسیله»[56]؛ یعنی به سوی خداوند به دنبال وسیله و واسطه باشید».

در بعضی از دعاها هم که به ما رسیده است، صفات خداوند یا ذات او، وسیله ای برای رسیدن به قرب پروردگار معرفی شده است؛ مانند دعای روز مباهله که می فرماید: «خداوندا از تو می خواهم به همه ی جلالت، خداوندا از تو می خواهم به زیباترین جمالت …» [57]

از سویی دیگر در قرآن آمده است: پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم!.[58]

و او از «رگ گردن به انسان نزدیک تر»،[59] و تمام زوایای «آشکار و پنهان» [60] دل ما را می داند.

در مناجات مطیعین از مناجات های” خمس عشره” آمده است: « خداوندا ما وسیله ای به درگاهت نداریم مگر خودت».[61]

خود ائمه هم در راز و نیازهایشان چنین عمل کرده اند؛ یعنی بدون هیچ واسطه ای با خداوند صحبت کرده اند و با امر کردن به خواندن این گونه دعاها این روش را به ما آموخته اند. دعای امام حسین (ع) در روز عرفه این چنین دعایی است که حضرت مستقیماً خدا را مورد خطاب قرار می دهد.[62] هر کس که این دعا را بخواند چنین احساسی دارد که مستقیماً با خداوند صحبت می کند.

از مجموع آنچه بیان شد چنین نتیجه گرفته می شود: توسل به خداوند از دو راه امکان پذیر است و توسل به ائمه اطهار (ع) با خواندن بی واسطه خدا هیچ منافاتی ندارد و انسان از هر دو راه می تواند به مقصدش (استجابت دعا) برسد.

توسل به ائمه (ع) به معنای آن نیست که انسان هیچ گاه با خداوند صحبت نکند و او را مستقیماً مورد خطاب قرار ندهد، بلکه صحبت کردن با خداوند در هر زمان ، مکان و بدون واسطه ممکن و میسر است[63].

منتها باید توجه داشت که استفاده از این راه در مواردی آسان تر است و انسان را زودتر به مقصد می رساند[64]. آیا بنده ای که به اعمال و کارهای خود نگاه کرده و خود را در درگاه خداوند آن چنان خجل و شرمنده می بیند که به خود اجازه نمی دهد که از خداوند در خواست مستقیمی داشته باشد و چون برای بیان کردن درخواستش حیا می کند، کسانی را که در پیشگاه پروردگار ارزش و آبرویی دارند (اولیا خداوند)، واسطه قرار می دهد و از طریق آنان خواسته ها و نیازمندی های خود را مطرح می کند، بهترین راه را برنگزیده است؟!.

و از این جهت است که در دعای توسل، بعد از ذکر نام ائمه (ع) و توسل به آنها حوایج دنیا و آخرت برده شده و شخص آنها وسیله ی رسیدن به قرب الاهی و برآوردن حاجات قرار می گیرند.[65]

برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه ی: واسطه و خدا، سؤال 286.

اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تيميه

توسل یکی از اموری است که از صدر اسلام همواره مورد توجه مسلمانان و از جمله بزرگان اهل سنت بوده است. از جمله امام بخاری صاحب یکی از کتب معتبر روایی اهل سنت، سیره عملی خلیفه دوم عمر ابن خطاب را در جواز توسل نقل می کند. و همچنین امام مالک (مفتی مدینه) به منصور دوانقی دستور به توسل به پیامبر (ص) را می دهد. خطیب بغدادی از ابن علی خلال که شیخ حنابله بوده نقل کرده که می گفت :هرگاه کار مهمی برایم پیش می آمد به جانب قبر موسی ابن جعفر (ع) می رفتم و به او متوسل می شدم کار بر من آسان می شد و مشکلاتم حل می شد. شعر معروفی که امام شافعی در جواز توسل به آل پیامبر (ص) سروده و نمونه های دیگری، دلالت بر جواز توسل از دیدگاه علماء اهل سنت دارد، اگرچه ابن تیمیه آن را بدعت و حرام می داند ولی بعد از ابن تیمیه هم بزرگانی از اهل سنت؛ مانند سمهودی شافعی، توسل را جایز می دانند.

مشروعیت توسل به مقربان درگاه الاهی را از آیات قرآن از جمله این آیۀ شریفه، می توان به دست آورد:” اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!”[66]

به همین جهت همواره توسل به مقربان درگاه الهی در سیره علماء و مسلمانان رواج کامل داشته و دارد.[67]

با مراجعه به کتب علمای اهل سنت این نکته به خوبی روشن می شود که بزرگان و علماء اهل سنت حتّی خلیفه دوم عملاً برای حل شدن مشکلات، توسل می جسته و این دلیل بر جواز توسل از دیدگاه آنها بوده است و تا قرن هشتم هیچ یک از علماء اهل سنت، با توسل مخالفتی ابراز نکرده اند.ا

در این جا به بخش هایی از نظرات علمای اهل سنت در این زمینه اشاره می شود:

1. ابن جوزی از علمای اهل سنت (متوفای 597 هـ. ق) قبل از ابن تیمیه در مورد جواز توسل به پیامبر (ص) در کتاب معروفش به نام «الوفاء فی فضائل المصطفی» فصلی را باز کرده و در بابی تحت عنوان «التوسل بالنبی» احادیث و اقوال زیادی را ذکر کرده که نشان دهنده جواز توسل از نظر او است.[68]

2. خطیب بغدادی (متوفای 463 ق) در کتاب معروفش به نام تاریخ بغداد از ابن علی خلال که شیخ حنابله است، در جواز توسل نقل می کند،”… هرگاه کار مهمی برایم پیش می آمد به جانب قبر موسی بن جعفر (ع) می رفتم و به آن حضرت متوسل می شدم کار بر من آسان می شد و مشکلاتم حل می شد.”[69]

3. ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه در جواز توسل می نویسد: امام شافعی (متوفای 204) توسل را قبول داشته و آن را جایز می داند و در سیره عملی خودش هم این کار را انجام می داد و شعری را از امام شافعی در جواز توسل نقل می کند که گفته است:

آل النبی ذریعتی              و هم الیه وسیلتی

ارجو بهم اعطی غداً          بیدی الیمین صحیفتی

یعنی خاندان پیامبر (ص) وسیله من به سوی خدا هستند و به وسیله آنها امید دارم که نامه عملم به دست راستم داده شود.[70]

4. نمونه دیگر از سیره عملی بزرگان اهل سنت، در توسل، مطلب تاریخی است که در صحیح بخاری نقل شده به این مضمون: عمر ابن خطاب خلیفه دوم در مواقع قحطی و خشکسالی به عباس ابن عبدالمطلب متوسل می شد و می گفت: پروردگارا ما در گذشته به پیامبرت متوسل می شدیم و تو رحمت خود را می فرستادی، اکنون به عموی پیامبرت متوسل می شویم تا تو رحمت را بر ما بفرستی.[71]

5. ابن حبان از علمای بزرگ اهل سنت است که در سال 207 به دنیا آمد. او نیز از جمله کسانی است که توسل را جایز می دانسته، بلکه خود نیز به این سیره عمل می کرده است. از جمله آن موارد این است که می گوید: زمانی که در طوس بودم هر مشکلی برایم رخ می داد به زیارت قبر علی ابن موسی الرضا (ع) می رفتم و با توسل به او دعا می کردم و مشکلم حل می شد.[72]

6. بیهقی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 458 در جواز توسل به پیامبر (ص) در زمان حیات و بعد از آن روایات زیادی را نقل می کند. از جمله این که در زمان خلافت عمر ابن خطاب مردم دچار قحطی شدند، بلال ابن حارث از اصحاب پیامبر به قبر پیامبر (ص) توسل جست و طلب باران کرد.[73]

7. وقتی منصور دوانقی نحوه زیارت پیامبر (ص) را از مفتی مدینه امام مالک می پرسد، او جواب می دهد که پیامبر وسیله شفاعت تو می باشد و می توانی به او متوسل شوی.[74]

بنابراین معلوم می شود امام مالک قائل به جواز توسل به پیامبر (ص) بوده است.

8. سمهودی گرچه بعد از ابن تیمیه بوده، ولی در کتاب معروفش وفاء الوفاء تصریح می کند که توسل به پیامبر (ص) در هر حالی جایز و سیره گذشتگان می باشد.[75]

9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب “البیان و الاختصار”قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالمان و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.[76] .

10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می نویسد:” من و پدرم به زیارت قبر احمد می رفتیم و به او متوسل می شدیم تا حاجت مان برآورده شود.”[77]

گذشته از این مواردی که از سیرۀ عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت؛ مانند سمهودی شافعی توسل را جایز می دانند،[78] که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.

عقاید وهابیت در مورد توسل و شفاعت

1- ابن تیمیه سر سلسله وهابیت (م. قرن هشتم) در کتاب ” الرد علی الاخنائی” در مورد توسل به پیامبر(ص) و زیارت قبر حضرت چنین می گوید :”هر گاه کسی به قصد زیارت و توسل به پیامبر مسافرت کند ،و علت اصلی سفر او رفتن به مسجد حضرت و توسل و زیارت و طلب حاجتی از وی باشد مشرک و از شریعت اسلام خارج است.”[79]

2- وی در همین کتاب می گوید: ” التوسُّل بالموتی و لو الانبیاء كفرٌ و شركٌ، و أنّه لم يَشْرَعْهُ سبحانه و تعالى لعباده.”یعنی:”هر کس غیر خدا را بخواند و به سوی غیر خدا برود و به مردگان توسل بجوید و طلب شفاعت کند و لو پیامبران الهی باشند مشرک است.”[80]

3- “سؤال الميت و الغائب و توسل به نبيًا كان أو غيره من المحرمات المنكرة و شرک باتفاق أئمة المسلمين لم يأمر الله به و لا رسوله و لا فعله أحد من الصحابة و لا التابعين لهم بإحسان، لا استحبه أحد من أئمة المسلمين. یعنی:”درخواست حاجتی از میت و توسل به او چه پیامبر باشد یا غیر پیامبر از محرمات و شرک  است به اجماع همه مسلمانان و خدا به آن امر نکرده و هیچ کسی از صحابه و تابعین این کار را انجام نمی دادند و کسی این را مستحب نمی داند. بنابر این، این کار جایز نیست.”[81]

4- محمد ابن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهات می گوید: ” إن قیل : النبي – صلى الله عليه و سلم – أعطي الشفاعة و أنا أطلبه مما أعطاه الله. فالجواب إن الله أعطاه الشفاعة و نهاك عن هذا فقال: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ، فإذا كنت تدعو الله أن يشفع نبيه فيك فأطعه في قوله : فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا[82]. و أيضا فإن الشفاعة أعطيها غير النبي – صلى الله عليه و سلم – فصح أن الملائكة يشفعون و الأولياء يشفعون و الأفراط يشفعون أ تقول: إن الله أعطاهم الشفاعة فأطلبها منهم؟ فإن قلت هذا رجعت إلى عبادة الصالحين التي ذكر الله في كتابه و هذا شرک، و إن قلت: لا، بطل قولك : أعطاه الله الشفاعة و أنا أطلبه مما أعطاه الله.” یعنی:” اگر کسی بگوید ما می دانیم خدا به پیامبر مقام شفاعت داده و به اذن الله می تواند شفاعت کند چه مانعی دارد ما آن چه را خدا به او بخشیده از او تقاضا کنیم، و از او طلب کنیم که برای ما شفاعت کند و یا به حضرت متوسل شویم ؟ ما در پاسخ می گوییم این کار شرک است و جایز نیست و اگر کسی چنین بگوید، بندگان صالح خدا را پرستش و عبادت کرده و این جایز نیست.[83]

5 – محمد ابن عبد الوهاب می گوید: ” فاعلم أن شرك الأولين فی الجاهلیه أخف من شرك أهل زماننا و شرکهم اشد” یعنی:” شرک کسانی که قائل به جایز بودن توسل به مردگان و طلب شفاعت و زیارت آنها هستند از شرک بت پرستان زمان جاهلیت بدتر است .”[84]

لازم به ذکر است که از این قبیل کلمات  در کتب وهابیون فراوان است به عنوان نمونه کتاب” الجامع الفرید” تالیف “محمد ابن ابراهیم نعمان ” مجموعه ای از مقالات ابن تیمیه و محمد ابن عبد الوهاب را جمع کرده و از قول محمد ابن عبد الوهاب آمده است: ” توسل و تبرک جستن به قبور و حتی دست کشیدن به قبر و بوسیدن آن و طلب شفاعت از آنها از عمل مشرکان است. [85]

با توجه به آیات قرآن و روایات متعددی که درکتب معتبر حدیثی اهل سنت موجود است شکی نیست که همه مسلمانان از جمله خلفاء و ائمه مذاهب اهل سنت توسل و شفاعت را قبول دارند و آن را جایز می شمارند. اما بنابر نظر وهابیت که توسل و شفاعت به غیر خدا را شرک می داند باید قائل شود که بزرگان اهل سنت ازجمله خلیفه دوم و سوم هم مشرک بوده اند. بنابر این مسلمانان با غیرت باید بین این دو نظریه یکی را انتخاب کنند. یا شرک همه مسمانان و از جمله بزرگانی همانند عمر و عثمان و امام شافعی و ابن خزیمه و…. را بپذیرند و یا این که متوجه عقاید انحرافی و بدعت های فرقه وهابیت باشند و از آنان بیزاری جویند.

توسل به حضرت زهرا در سجده

باید توجه داشت که نماز از عبادات توقیفی است؛ یعنی باید همان گونه که از شارع مقدس به ما رسیده آن را بخوانیم. به عبارت دیگر؛ همان گونه که پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) به ما دستور دادند انجام دهیم.

اما آن چه در برخی از منابع شیعی آمده که اگر حاجتی داری دو رکعت نماز بخوان بعد از سلام و ذکر تسبیحات حضرت فاطمه(س)، به سجده برو و استغاثه به حضرت فاطمه(س) بجوی[86]، باید گفت: اولاً؛ این روایت از نظر سند مشکل دارد و به اصطلاح علم حدیث مرسله است. ثانیاً؛ مربوط به سجدۀ بعد از نماز است نه سجدۀ در نماز. ثالثاً؛ این روایت اشاره به مطلب دقیقی دارد و آن این که حضرت فاطمه(س) از تجلیات کامل اسما و صفات الاهی است، بنابراین ممکن است امام صادق(ع) به افرادی که دارای معرفت بالا بودند چنین دستوری را داده باشند و آنها توانایی فهم نکات دقیق معارف الاهی را داشتند و می توانستند بین توجهی که موجب شرک می شود و توجهی که کمال توحید است فرق بگذارند.

در مورد این که توسل تنافی با توحید ندارد، می توانید به نمایۀ شمارۀ 1316، 2265 و 590 سایت اسلام کوئست مراجعه نمایید.


[1] راغب اصفهانی، مفردات راغب، ص 560؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 4، ص 349؛ النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج 5، ص 185.

[2] النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج 5، ص 185.

[3]. “وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً” نساء، 64.

[4]. “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ”. مائده،  35 .

[5]. ترجمه ی المیزان، ج 5، ص 545.

[6]. مفاتیح الجنان، دعا در روز مباهله، ص 467.

[7]. ادعیه و دعاهایی هم که از ائمه (ع) به ما رسیده راه بهتر صحبت کردن و بهتر خواندن خداوند را نشان می دهد و هرگز به این معنا نیست که انسان به جز اینها نمی تواند با خدواند صحبت کند.

.[8] و این به آن جهت است که اهل بیت در نزد خدا آبرو دارند و مورد محبت الاهی اند و توسل به ائمه(ع)؛ یعنی توسل به محبت آن بزرگواران. در زیارت عاشورا آمده است « من تقرب می جویم به خداوند به وسیله ی محبت شما » و طبیعی است که اگر انسانی محبت کسی را در دل داشته باشد که مورد محبت الاهی است دوست دارد که از طریق او به درگاه الاهی برود. علاوه بر این که واسطه قرار دادن چنین اشخاصی موجبات بیشتر استجابت دعا و حاجت را فراهم می کند .

.[9] مفاتیح الجنان، دعا توسل دیگر، ص 184.

[10] اقتباس از سؤال 542 (سایت: 590) (توسل و ارتباط بدون واسطه با خداوند).

[11] یوسف، 97-98.

[12] مسند احمد، ج 4، ص 138؛ مستدرک حاکم، ج 1، ص 313.

[13] صحیح بخاری، کتاب الجمعه، باب الاستسقاء.

[14] دیوان امام شافعی، جمع آوری از: محمد عبدالرحیم، ص 162؛ الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی مکی، ص 178.

[15] تاریخ بغداد، خطیب، ج 1، ص 120.

[16] البراهین الجلیة فی دفع تشکیکات الوهابیه، سید محمد حسن قزوینی، ص 30.

[17] مائده، 35.

[18] مائده، 35. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏.

[19] یوسف، 97 و 98. قَالُواْ يَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِِينَ(97)قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبىّ‏ِ  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.

[20] نساء، 64. وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً.

[21] الجامع الصحیح، ترمذی، 5/35783569.

[22] صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بن بخاری، ج 1، ص 344 – 346، ح 968 – 976. جاء رجل إلی رسول الله فقال: یا رسول الله، هلکت المواشی و تقطّعت السبل، فادع الله، فدعا الله، فمطرنا من الجمعة إلی الجمعة، فجاأ رجل إلی النبی فقال: یا رسول الله، تهدّمت البیوت، و تقطّعت السبل و هلکت المواشی. فقال رسول الله: «اللهم علی ظهور الجبال و الاکام و بطون الأودیة و منابت الشجر». فانجابت عن المدینة انجیاب الثوب.

[23] حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص  517،  ح 4286؛ بیهقی،  دلائل النبوة، 5/489؛ وفاء الوفا 4/1371 – 1372؛ سیوطی، در المنثور، 1/59.

و نقل أنّ آدم لما اقترف الخطئیة قال: یا ربّی، أسألک بحق محمد لما غفرت لی، فقال، یا آدم، کیف عرفته؟ قال: لأنک لما خلقتنی نظرت إلی العرش فوجدت مکتوباً فیه: لا اله الا الله، محمد رسول الله؛ فرأیت اسمه مقروناً مع اسمک، فعرفته أحب الخلق الیک».

[24] سیوطی، در المنثور، ، ج 1، ص 60 و 61، چاپ دارالکتب العراقیه، 1377 ه ق، عن ابن عباس قال سألت رسول الله عن الکلمات التی تلقاها آدم من ربّه فتاب علیه قال: سئل بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین إلا تبت علیّ فتاب علیه.

[25] ابراهیم بن جوینی، فرائد السمطین، ج 1، ص 36 و 37، بیروت مؤسسه محمودی چاپ اول، 1398 ه؛ خوارزمی، مناقب، ص 318، ج 320 انتشارات اسلامی قم، 1441 هـ…. یا آدم هؤلاء صفوتی … فإذا کان لک الی حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبی: نحن سفینة النجاة من تعلق بها نجا و من حاد عنها هلک، فمن کان له إلی الله حاجة فلیسألنا أهل البیت.

[26]ابونعیم اصفهانی دلائل النبوة، 2/725 ح 511؛ صحیح بخاری، کتاب الجمعة، باب الاستسقاء. عن ابن عباس، أن عمر قال: اللهم إنا نستسقیک بعم نبیّنا، و نستشفع بشیبته، فسقوا،

[27] ابن اثیر، اسد الغابة، 3/11.فقال عمر: هذا و الله الوسیلة الی الله و المکان منه.

[28] المواهب اللدنیه، 3/380، فتح الباری، ج 2، ص 413 ، إن عمر لما استسقی بالعباس قال یا ایها الناس أن رسول الله کان یری للعباس ما یری الوالد للوالد فاقتدوا به فی عمه و اتخذوه وسیلة إلی الله تعالی. ففیه التصریح بالتوسل و بهذا یبطل قول من منع التوسل مطلقاً بالاحیاء و الأموات و قول من منع ذلک بغیر النبی.

[29]فتح الباری، 2/413، دارالمعرفة لبنان. و قد توجه القوم بی الیک لمکانی من نبیک،

[30]روی البیهقی، انه جاء رجل إلی قبر النبی فقال: یا محمد، استق لأمتک؛ فسقوا؛ وفاء الوفاء، 4/1374.

[31] سمهودی، وفاء الوفاء ، ج 2، ص 1376. منصور گفت: یا اباعبدالله استقبل القبلة و أدعوا ام استقبل رسول الله (ص)؟ مالک در پاسخ وی گفت: لم تصرف وجهک عنه و هو و سیلتک و وسیلة أبیک آدم (ع) إلی الله یوم القیامة بل إسبقبله و استشفع به فیشفعک الله قال الله تعالی: «ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم».

[32] دیوان شافعی، ص 162، الصواعق المحرقه، ص 178.

آل النبی ذریعنی        و همو إلیه وسیلتی

ارجوا بهم أعطی غداً بیدی الیمین صحیفتی

[33] لئن کان ذنبی حب آل محمد                    فذلک ذنب لست عنه أتوب

هم شفعائی یوم حشری و موقفی            إذا ما بدت للناظرین خطوب.

[34] زینی دحلان، الدررالسنیة، ص 29.

و أشهد أن لا رب غیره                                و أنک مأمون علی کل غائب

و أنک أدنی المرسلین وسیلة    ألی الله یابن الاکرمین الاطائب.

[35] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 1/120. ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر (ع) فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما احب.

[36] صحیفه سجادیه، دعای 49. اللهم فإنی أتقرب الیک بالمحمدیة الرفعیة و العلویة البیضاء، و أتوجه الیک بهما أن تعیذنی من شر کذا و کذا…

[37] ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، 16، 211؛ بغدادی بلاغات النساء. واحمد الله الذی بعظمته و نوره یبتغی من فی السموات و الارض الیه الوسیلة و نحن وسیلة فی خلقه.

[38] ، شرح نهج البلاغة 2/267؛ ابن المغازلی،  المناقب، ص 100 ح 79، دارالاضواء، بیروت 1412 هـ؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج 6، ص 359، دارالفکر 1414 هـ. . هم شر الخلق و الخلیقة، یقتلهم خیر الخلق و الخلیقة، و أقربهم عندالله وسیلة.

[39] صدوق ،عیون أخبار الرضا (ع) ج 1 ص 63.

و باسناد قال قال رسول الله: الائمة من ولد الحسین (ه) من أطاعهم فقد أطاع الله و من عصاهم عصی الله عزوجل هم العروة الوثقی و هم الوسیلة الی الله عزوجل؛ عیون أخبار الرضا (ع) صدوق ج 1 ص 63.

[40] در آيه 64 سوره نساء مى‏خوانيم: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً:

[41] در این باره می توانید به سؤال 2143 (سایت: 2261) اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تيميه مراجعه کنید.

[42] محمد ابن اسماعیل بخاری ، صحیح بخاری باب مناقب عباس ابن عبد المطلب حدیث 3710، چاپ سوم ،بیروت ؛ دارالکتب العلمیه

[43] احمد ابن حنبل شیبانی ؛ مسند احمد ج 4 ص 138،چاپ دوم ،دار احیاء تراث العربیه1415

[44] ابن حجر ،الصواعق المحرقه ،ص274 ،چاپ اول، بیروت موسسه الرساله، 1417

[45] خطیب بغدادی، تاریخ خطیب ج13ص29 ،چاپ دوم،بیروت، دارالکتب العلمیه،1425

[46] التوصل الی حقیقه التوسل  … ص 253.

[47] محمد ابن احمد ابن عثمان الذهبی ،سیره اعلام النبلاء ج 11 ص 358، چاپ اول ،دارالفکر بیروت ،1407

[48] احمد ابن علی الخطیب بغدادی، تاریخ خطیب بغدادی ج 4 ص423،چاپ دوم،بیروت، دارالکتب العلمیه،1425

[49] سمهودی، علی ابن احمد ، وفاء الوفاء جلد3ص 1371- چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ كتاب” التوصل الى حقيقة التوسل” ص 215 حديث را از” دلائل النبوة” بيهقى نيز نقل نموده است متن حدیث این است” يا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى”

[50] وفاء الوفاء،ج3، ص 1372. متن حدیث: ” اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك محمد نبى الرحمة يا محمد انى توجهت بك الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى” .

[51] وفاء الوفاءج3 ، ص 1373. متن روایت : اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبينا محمد ص نبى الرحمة، يا محمد انى اتوجه بك الى ربك ان تقضى حاجتى”.

[52] آلوسی، روح المعانى جلد 6 ص 114- 115.دارالکتب العلمیه ،بیروت 1415ه ق.

[53]. “وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً” نساء، 64.

[54]. “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ”. مائده،  35 .

[55]. ترجمه المیزان، ج 5، ص 545.

[56]. مائده، 35.

[57]. مفاتیح الجنان، دعا در روز مباهله، ص 467.

[58]. وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكمُ‏ْ  إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرُِونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين‏” غافر، 60 .

[59] . ق ، 16.

.[60] ابراهیم ، 38.

[61]. مفاتیح الجنان، دعای خمسة عشر، ص 205.

[62]. مفاتیح الجنان، دعای امام حسین (ع) در روز عرفه.

[63]. ادعیه و دعاهایی هم که از ائمه (ع) به ما رسیده راه بهتر صحبت کردن و بهتر خواندن خداوند را نشان می دهد و هرگز به این معنا نیست که انسان به جز اینها نمی تواند با خدواند صحبت کند.

.[64] و این به آن جهت است که اهل بیت در نزد خدا آبرو دارند و مورد محبت الاهی اند و توسل به ائمه(ع)؛ یعنی توسل به محبت آن بزرگواران. در زیارت عاشورا آمده است « من تقرب می جویم به خداوند به وسیله ی محبت شما » و طبیعی است که اگر انسانی محبت کسی را در دل داشته باشد که مورد محبت الاهی است دوست دارد که از طریق او به درگاه الاهی برود. علاوه بر این که واسطه قرار دادن چنین اشخاصی موجبات بیشتر استجابت دعا و حاجت را فراهم می کند .

.[65] مفاتیح الجنان، دعا توسل دیگر، ص 184.

[66] مائده ،35،يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

[67] سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 145، چاپ اول، دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین)، قم.

[68] به نقل از آئین وهابیت، ص 173.

[69] الخطیب البغدادی، احمد ابن علی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 120، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1425.

[70] احمد ابن محمد معروف به ابن حجر الهیثمی، صواعق المعرقه، ص 178، چاپ اول، بیروت، مؤسسه الرسالة 1417.

[71] البخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح الخباری، ج 2، ص 34، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه و عبدالکریم جوزی، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج 3، ص 11، چاپ مصر.

[72] ابن ابی حاتم، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، ج 8، ص 456، چاپ اول، مطبوعات دائرة المعارف العثمانیة، 1402.

[73] متقی الهندی، علی ابن حسام الدین، کنز العمال، ج 2، ص 385، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419.

[74] السمهودی علی ابن احمد ، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1376، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404.

[75] السمهودی علی ابن احمد ، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404.

[76] سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174.

[77] قنبری، روح الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم.

[78]السمهودی علی ابن احمد ، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404.

[79] ابن تیمیه ،الرد علی الاخنائی ،ص18، چاپ ریاض ، انتشارات المرئاسه العامه الادارات البحوث العلمیه ،1404ه ق.

[80] ابن تیمیه ، الرد علی الاخنائی ،ص52.

[81] همان، ص31.

[82] جن، 1.

[83] محمد ابن عبد الوهاب ،کشف الشبهات فی التوحید ،ص21بیروت ،دارالقلم ،الطبعه الاولی ، 1406ه ق.

[84] محمد ابن عبد الوهاب، کشف الشبهات، ص47.

[85] نعمان، محمد ابن ابراهیم، الجامع الفرید، ص306 به نقل از رساله الکلمات النافعه فی المکفرات الواقعه نوشته محمد ابن عبد الوهاب، عربستان ،جده،الطبعه الثالثه ،1393ه ق.

[86] رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ ضِقْتَ بِهَا ذَرْعاً فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا سَلَّمْتَ كَبِّرِ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ سَبِّحْ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ (ع) ثُمَّ اسْجُدْ وَ قُلْ مِائَةَ مَرَّةٍ يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ عَلَى الْأَرْضِ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ عُدْ إِلَى السُّجُودِ وَ قُلْ ذَلِكَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ اذْكُرْ حَاجَتَكَ فَإِنَّ اللَّهَ يَقْضِيهَا.  بحارالأنوار، ج 91، ص 31.