searchicon

کپی شد

توانایی روح و جن در آزار رساندن به انسان

اگرچه جن از نظر قدرت فكرى ضعیف است زیرا درك او، دركى عقلى و قوى نیست و حداكثر خیالى و وهمى است ولى قدرت فیزیکی او زیاد است،از جمله مى‏تواند با سرعت زیاد كارهاى خارق العاده انجام دهد و بارهای سنگینى را در كمترین زمان جابه‏جا كند. در قرآن مجید داستان حضرت سلیمان (ع)وقتى عفریتى از جن مدعى مى‏شود که می تواند تخت بلقیس را در زمان بسیار اندکی از سرزمین بسیار دوری منتقل کند و به نزدآن حضرت بیاورد  ،[1] حضرت سلیمان او را تكذیب نمى‏كند.[2] این دلیل برقدرت فوق العاده اجنه است.

در باره آزار و اذیت جنیان و ضرر وارد کردن به انسانها، مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است: «در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند».[3] از این قضیه معلوم می شود که حتی افراد مؤمن و نیکوکار ممکن است مورد آزار و اذیت گروه ها و افرادی از جن قرار گیرند. البته باید توجه داشت که اگر چه وجود جن امری واقعی است و آن ها در نوع خود شرور و صالح دارند و قدرت انجام كارهای بزرگ و فوق العاده ای دارند، اما واقعیت آن است كه بیش از اندازه در بارۀ این موجودات بزرگنمایی شده است و دروغ ها و خرافات زیادى در باره این موجود در اذهان مردم وجود دارد مثل اینكه آنها را صرفا موذی و پرآزار، كینه توز و بد رفتار می دانند که اگر یك ظرف آب داغ بریزید، آنها خانه‏هایى را به آتش مى‏كشند و موهوماتی از این قبیل…كه با هیچ عقل و منطقی مناسبت ندارد و قابل قبول نیست[4] علاوه برای انسان این امکان وجود دارد که با اتخاذ شیوه هایی از آزار آنان در امان بماند.

درباره قدرت روح ایتدا لازم است حقیقت و ماهیت روح تبیین گردد: حقیقت و ماهیت روح و نحوۀ فعالیت آن یکی از پیچیده ترین مسائلی است که تا کنون دانش بشری قادر به درک آن نشده است و همین امر باعث اختلاف رأی اندیشمندان درباره ی آن شده است به گونه ای که «به گفته بعضی از دانشمندان در حدود هزار نظریه پیرامون حقیقت روح و دیگر مسائل مربوط به آن اظهار شده است».[5]

قرآن کریم نیز بر عدم قدرت و توانایی انسان نسبت به شناخت روح تأکید می کند: «و از تو درباره “روح” سؤال مى‏كنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!».[6]

طبق آیات و روایات روح انسان، جوهری است مجرد که زنده و توانا و دانا و مختار است که از آن به نفس ناطقه یا روان هم تعبیر می شود.[7] این موجود محدود و محصور در زمان و مکان نیست.[8] به همین دلیل می تواند پس از مرگ از مسائل دنیا آگاهی پیدا کند.

تعلق روح به بدن تعلق تدبیری است، یعنی؛ روح دارای حیات بالاصاله است و تا به بدن متعلق است بدن نیز از وى كسب حیات می كند و هنگامی كه از بدن مفارقت نمود بدن خواص حیات خود را از دست می دهد و تدریجا متلاشى می شود گرچه روح همچنان به حیات خود ادامه می دهد.[9]،[10]

اما از آنجا که روح، یك امر مادّی نیست؛ محدودیت ماده را ندارد و به سان اشعه خورشید كه از ورای شیشه و ابر به داخل اتاق و منزل می‏تابد و هیچ كدام از آنها نمی‏تواند مانع از حضور و حركت حیات آفرین ذرّات آن شود، می تواند در همه جا حاضر شود.[11] چنانکه از آیات و روایات استفاده می شود که روح انسانها پس از مرگ می توانند از مسائل دنیا آگاهی پیدا کنند و ارواح مؤمنان بر حسب قدر و اندازۀ فضیلت شان كم و بیش خانواده شان را زیارت می كنند.[12] البته طبق روایات این امتیازات ، اختصاص به ارواح مؤمنان داشته كه با اذن خداوند از آزادی نسبی برخوردارند، اما ارواح كافران و مشركان و کسانی كه اهل پلیدی و ظلمند، در وادی برهوت به بند كشیده شده و در عقاب اعمال خود گرفتارند و نمی توانند آزادانه رفت و آمد كنند.

بر این اساس نظریه اذیت و آزار ارواح خبیثه و سرگردان و تأثیر گذاری آنان در موفقیت یا عدم موفقیت انسان در كارها كه همان دخالت آنها در تدبیر امور عالم می باشد فرضیه ای پوچ و تو خالی و عاری از ادله عقلی، تجربی و نقلی است؛ زیرا پر واضح است كه نه ارواح آنقدر بیكارند كه بی جهت در كار خلق الله دخالت كنند،[13] و نه چنین قدرت و اجازه ای از سوی خداوند دارند؛ زیرا اوست كه تنها مؤثر در عالم وجود است.

برای آگاهی بیشتر به منابع زیر مراجعه کنید:

– غرایب و عجایب الجن، بدر الدین بن عبدالله الشبلى، ترجمه و تحقیق و تعلیق ابراهیم محمد الجمل.

– جن و شیطان، علیرضا رجالى، تهران، نشر نبوغ.

– عود ارواح؛ ناصر مكارم شیرازی.

– ارتباط با ارواح، ناصر مكارم شیرازی، انتشارات نسل جوان.

– نمایۀ: شیطان، فرشته یا جن، سؤال 100 (سایت: 857).

– نمایه: توانایی شیطان و جن، سؤال 138 (سایت: 883).


[1] نمل، 40 – 30.

[2] جوادى آملی، عبدالله، تفسير موضوعى، ج1، ص 119.

[3] شيخ مفيد، ارشاد، ص ۳۹۹.،به نقل از سايت تبيان

[4] مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 25، دارالكتب الاسلاميه، چاپ نهم، ص155 و 156.(با دخل و تصرف)

[5] نک: مکارم شیرازی، 50 درس اصول عقائد برای جوانان.

[6] اسراء، 85. «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا»

[7]آنجا كه سخن از ارتباط روح با جسم است و تاثير متقابل اين دو در يكديگر، نام” روان” را بر آن مى‏گذاريم و آنجا كه پديده‏هاى روحى جداى از جسم مورد بحث قرار مى‏گيرند نام روح را به كار مى‏بريم.

[8] اقتباس از نمايه: فعالیت روح در خواب و بي هوشي، سؤال 1524 (سایت: 1895).

[9] نک: ترجمه الميزان، ج ‏19، ص344.

[10] اقتباس از نمايه: آگاهی روح پس از مرگ، سؤال 991 (سایت: 1059).

[11] براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به نمايه: احضار روح بوسيله منافقين، سؤال 650 (سایت: 1050).

[12] مجلسى، بحارالانوار، ج 6، ص 268. براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به نمايه: آگاهی روح پس از مرگ، سؤال 991 (سایت: 1059).

[13] مكارم شيرازي، ناصر، ارتباط با ارواح، انتشارات نسل جوان، چاپ دهم، ص162.