searchicon

کپی شد

تقدم وجود نوری پیامبر بر آدم

در اینکه آیا وجود نوری پیامبر بر آدم تقدم دارد، چند نکته را باید متذکر شویم:

الف. همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند، دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم (ص) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است.

در تبیین این مطلب گذشته از دلایل عقلی و بیانات عرفانی[1] دلایل نقلی نیز وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

1. خداى سبحان در قرآن کریم به پيغمبرش دستور مى‏دهد كه: «بگو من اولين مسلمانم».[2]

مقصود از اين اوليّت، اوليّت رتبى است، نه زمانى؛ زيرا اگر مقصود اوّليت زمانى بود، هر پيغمبرى نسبت به قوم خويش «اول المسلمين» بود و پيامبران پيشين نيز به طريق اولى مى‏توانستند مصداق اين آیه باشند. از اين كه خداى سبحان تنها به پيغمبر اسلام فرموده بگو: «مأمورم كه اول المسلمين باشم»، براى آن است كه آن حضرت اوّل صادر، يا اول ظاهر است.[3]

2. در روایات آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:« اولین مخلوقی که خداوند آفرید نور من بود».[4]

این روایت، اشاره به همان نشئه غیر مادی و طبیعی پیامبر اکرم(ص) دارد.

3. پیامبر فرمود: «من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود».[5]

مسلّماً مراد این روایات، نشئه عنصری و مادی پیامبر نیست.

4. در رواياتى كه معصومان (ع) به عنوان «نور و مخلوق اول» مطرح شده‏اند، به اين نكته نيز اشاره شده كه خداى متعال از نور ايشان، هر چيز و كمال وجودى را آفريده است؛ یعنی، وجود و هستى خير است و هر وجود از نظر جنبه وجودى – و با قطع نظر از حدود و نقايص – خير مى‏باشد. بر اين اساس همه موجودات و تمامى وجودات و كمالات وجودى، از جلوه‏ها و ظهورات همين مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات مراتب مختلف تجليات اين نور مى‏باشد.[6]

به عبارت ديگر، «نور معصوم»، سبب وجود موجودات ديگر است و موجودات ديگر، آثار و صورت‏هاى نازله اين حقيقت، در مراتب مختلف و متنوع است.

5. حضرت رسول خدا(ص) در حديثى نسبتاً طولانى، به اين حقيقت به طور صريح اشاره‏ كرده‏اند كه: «از نور رسول خدا، عرش خلق شده است؛ از نور على (ع) ملائكه به وجود آمده‏اند؛ از نور فاطمه (س) آسمان‏ها و زمين خلق شده است؛ از نور امام حسن(ع) خورشيد و ماه پديدار گشته‏اند؛ از نور امام حسين(ع) بهشت و حورالعين قدم به هستى نهاده‏اند و … ».[7]

البته هر چند در این روایت، از نور رسول خدا، عرش خلق شده است، ولی روایاتی داریم که نشانگر اين حقيقت است كه «مخلوق اول» در عين اين كه يك حقيقت و موجود واحد است، حقيقت همه چهارده معصوم است؛ يعنى، هم حقيقت رسول خدا(ص) است و هم حقيقت تك تك عترت آن حضرت. آنان در عين يكى بودن، متعدّد هم هستند و همه‏ آنان، ظهورات روح واحد و حقيقت واحد مى‏باشند؛ مانند این روایت: جابر بن عبدالله از امام محمدباقر(ع) نقل مى‏كند كه ايشان فرمود: «خداوند متعال، چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود پس آن چهارده نور ارواح ما بود». جابر مى‏گويد: از امام درباره‏ اسماى آن چهارده نور سؤال كردم، ايشان فرمود: «محمد، على، فاطمه، حسن و حسين(ع) و نه فرزند حسين(ع) كه نهمى آنان قائم ايشان است». حضرت امام محمدباقر(ع) مى‏فرمايد: «اى جابر! اول مخلوقى كه خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدايت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر مى‏گويد:به حضرت عرض كردم اشباح چيست؟ فرمود: سايه نور، بدن‏هاى نورى بدون روح كه مؤيّد به يك روح يگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود…»[8]

اين روايت با صراحت كامل مى‏فرمايد كه: آنان ابدان نورى بودند كه ارواح متعدد نداشتند؛ بلكه مؤيّد به يك روح بودند و آن عبارت است از «روح‏القدس» و به روشنى به اين نكته اشاره دارد كه حقيقت روح و جان همه، يكى بود و ظهورات (ابدان نورى و يا اشباح نورى) متعدد بود.

اين كه در زيارت جامعه مى‏خوانيم «و ان ارواحكم و طينتكم واحدة»، اشاره به اين حقيقت دارد كه چهارده معصوم، يك نوراند و در اين جهت با هم اتحاد دارند. اين اتحاد – در عين غيريت – نه تنها در اوّل خلقت بوده؛ بلكه در نظام مادى و زندگى دنيايى و حقيقت آنان، يكى بوده است و ايشان در عين تعدد صورى و ظاهرى با هم ديگر، وحدت و اتحاد دارند.

ب. وجود عینی و مادی پیامبر(ص) از وجود مادی و عینی حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.

برای اطلاع بیشتر نک به نمایه های  506 (سایت: 547) (خلقت جسمانی حضرت آدم) و 731 (سایت: 911)  (قرآن و خلقت انسان).



[1] . پایگاه حوزه، بخش پرسش و پاسخ، در مورد خلقت حضرت محمد (ص) قبل از حضرت آدم (ع).

[2] . انعام، 163.

[3] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30 و 31.

[4] . علامه مجلسی، محمد تقی، بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2،حقیقة العقل و کیفیته، دار الکتب الاسلامیه، تهران.

[5] . بحارالأنوار، ج16،ص402، باب 12، نادر فی اللطائف فی فضل نبینا.

[6] . طباطبائی، سید محمد حسین، الميزان في تفسیر القرآن، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج  1، ص 121، دفتر انتشارات اسلامی.

[7] . کربلائی، جواد بن عباس، الانوار الساطعه، ج 4،ص 259، دارالحدیث قم، بی تا.

[8] . بحارالانوار، ج 25، ص 4.