searchicon

کپی شد

تاریخچۀ بحث قرائت های مختلف از دین

بحث قرائت های مختلف از دین، بحثی است که آرام آرام به جلو آمده است و وقتی به تاریخ تفکر این اندیشه نگاه می کنیم، نمی توانیم زمان و مکان به خصوصی را ذکر کنیم و بگوییم اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد، چه کسی بود.

قرن ها این گونه گمان می شد که ما می توانیم در میان تفاسیری که از یک متن عرضه می شود مشخص کنیم که چه تفسیری درست است و چه تفسیری نادرست. ولی در قرن بیستم بود که امکان قرائت های مختلف از متن و دین مطرح شد که البته رگه های این بحث در قرن نوزده هم وجود داشت؛ به عنوان مثال نیچه – فیلسوف آلمانی –  بحث «چشم انداز» یا پرسپکتیو را مطرح کرد و معتقد شد که فهم ما ناشی از چشم اندازهایی است که به یک مسئله داریم و وقتی چشم اندازهای افراد، مختلف شد، فهم آن ها هم مختلف می شود. نیچه در خصوص دین حرفی نزده است ولی مطلبی گفته است که می توان آن را بر فهم دین هم منطبق نمود. در نمونه ای دیگر «کارل مارکس » که یک متکلم پروتستان معروف آلمانی است معتقد است: «نباید گفت مسیحیت چه می گوید بلکه باید گفت مسیحیان چه می گویند»؛ یعنی ما هیچ وقت نگوییم که اسلام چه می گوید بلکه این طور باید بگوییم که فلان عالم مسلمان چه می گوید و هیچ وقت نمی توانیم یک فهم و قرائتی را به اسلام نسبت بدهیم.  روح این بحث، همان قرائت های مختلف است؛ اگر چه تحت این عنوان مطرح نشده است.[1]



.[1] واعظی، احمد؛ قرائت های مختلف از دین، نشریۀ الکتریکی پایگاه حوزه، شماره21، مهر1380