searchicon

کپی شد

تأثیر اعمال نیک برای مردگان

 پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میّت قضاء شده است که باید هرچه زودتر انجام پذیرد.[1] اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب است، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن، خواندن قرآن، نماز و به طور کلی کارهای نیک است که در آرامش و شادى روح میّت تأثیر فراوان دارد. در اینجا توضیح مختصری پیرامون هر یک از این موارد داده می شود:

1. صدقه دادن: يكى از افراد بنى ساعده که مادرش از دنيا رفته بود، به رسول اكرم (ص) عرض كرد: در غياب من، مادرم از دنيا رفته اگر من براى او چيزى صدقه بدهم نفعش عايد وى مى‏شود. آن حضرت فرمود: بلى.[2]

2.دعاکردن: حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده به وسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد».[3]

3.خواندن قرآن: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر كس به قبرستان گذر كند و يازده مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» [سوره توحید] را بخواند و ثواب آن را به مرده‏ها ببخشد، به تعداد اموات به او اجر مى‏دهند».[4]

حضرت امام رضا (ع) فرمودند: «هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد».[5]

4. خواندن نماز: مستحبّ است در شب اول قبر، دو ركعت نماز وحشت (نماز هدیۀ میّت در شب دفن[6]) براى ميّت بخوانند و دستورش در رساله های عملیه مراجع تقلید بیان شده است.[7] و همچنین سایر نمازهای مستحبی نیز مطلوب است.

5. انجام کارهای نیک: امام صادق (ع) فرمود: «…صدقه، دعا و نيكى به ميّت مى‏رسد و اجرش را به كننده اين كارها و ميت می دهند».[8] «هر مسلمانى به نيابت از اموات عمل خیری انجام دهد، خداى تعالى پاداش وى را چند برابر نمايد و مردگان را از آن بهره‏مند سازد».[9]

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید».[10]



[2]. ملاحويش آل غازى، عبدالقادر، بیان المعانی، ج 1، ص 203، مطبعة الترقى‏، دمشق، چاپ اول، 1382ق؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن‏، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.

[3]. محجة البیضاء، ج 8، ص 292.

[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 10، ص 368، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.

[5]. همان، ج 79، ص 169.

[6]. عاملی (کفعمی)، ابراهیم بن علی، المصباح، ص 411، نشر دارالرضی، قم، چاپ دوم، 1405ق؛ عاملی،شیخ حر، وسائل الشیعة، ج 8، ص 168.

[7]. موسوی خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشی)، ج 1، ص 348، محقق/ مصحح: بنى هاشمى خمينى‌، سيد محمد حسين، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

[8]. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعة، ج 8، ص 279، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق.

[9]. حلّی، ابن فهد، عدة الداعی، ص 146، دارالکتاب الاسلامی، قم، 1407ق.

[10]. یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایة، ص 115، چاپخانه نعمان، نجف.