searchicon

کپی شد

بهداشت

حفظ و بهداشت محیط زیست در اسلام

مقدمتا باید گفت:

1. دین اسلام برای تمامی شئون و جوانب زندگی انسان دارای قانون و دستور است. از بالاترین مسائل پیچیده سیاسی و حکومتی گرفته، تا ابتدایی‌‌ترین مسائل شخصی؛ مانند احکام تخلی؛ یعنی ما اسلام را دینی جامع و کامل می‌دانیم، از این رو ما معتقدیم که زندگی اجتماعی و محیط زیست،[1] از جمله مسائلی است که مورد توجه دین اسلام بوده و هست.

البته جامعیت اسلام به این معنا است که می‌توان با استنباط عناصر جهان شمول در اسلام به فلسفه، مكتب و نظام اسلامى دست یافت و به طرّاحى سازوكارها پرداخت.[2]

2. از دیدگاه اسلام خلقت آدمی پوچ و بیهوده نیست[3] و احکام اجتماعی اسلام هم بر اساس هدف و فلسفه آفرینش او تنظیم شده‌است، البته این احکام و قوانین گاهی در قالب تشویق، ترغیب، انذار آمده‌است و صرفاً جنبۀ اخلاقی دارند و بر آن‌ها مجازات اخروی قرار داده شده و گاهی نیز بر عدم رعایت آن‌ها مجازات های دنیایی وضع شده‌است.

3. اصول و کلیاتی در اسلام وجود دارد که می‌توان از آن‌ها وظایف یک شهروند مسلمان را استفاده کرد؛ مثلاً:

الف) در اسلام از بین بردن آن‌چه بقای نسل بشر بر آن متوقف است از جهاتی حرام است؛ مثل این که ظلم به نوع بشر است یا کفران نعمت است[4].

ب) از دیدگاه اسلام کاری که باعث آسایش مردم و در جهت حفظ سلامت آنان باشد، خدمتی است در جهت رضای خدا و عبادت و بندگی پروردگار، محسوب می‌گردد و هدف خلقت انسان جز عبادت چیز دیگری نیست.[5]

چون حفاظت از محیط زیست و رعایت بهداشت محیط زندگی و جلوگیری از آلودگی آن، تلاشی است در جهت نجات بشر از نابودی و یا اقدامی است در جهت آسایش آن‌ها، از رجحان (به نحو وجوب یا استحباب) برخوردار است.

اما در اسلام به این مقدار بسنده نشده‌است. علاوه بر بیان کلیات، بر موضوعات خاصی هم تأکیداتی شده‌است که در این‌جا به طور اختصار به گوشه‌ای از تأکیدات خاص اشاره می‌شود:

1. آلودگی هوا

گفته شده‌است اگر هوا پیرامون کره زمین را فرا نگرفته‌بود، همین‌قدر که از یک قسمت سطح زمین خورشید غایب می‌شد، بلافاصله درجه حرارت پائین می‌آمد و تا 160 درجه زیر صفر می رسید و سرمای طاقت فرسا موجودات زنده را از بین می برد. هوا مانع می شود که زمین گرمای دریافتی از خورشید را زود از دست بدهد.[6]

علاوه انسان برای ادامۀ حیات به اکسیژن نیاز دارد و این نیاز خود را از راه تنفس، از هوای پاک و سالم تأمین می‌کند؛ بنابراین استفاده از هوای پاک و سالم یکی از نیازهای ضروری انسان است.

از سوی دیگر با پیشرفت تکنولوژی و ماشینی شدن زندگی مردم، و هم‌چنین به دلیل ضرورت ایجاد کاربری‌های جدید شهری برای پاسخ‌گویی به نیازهای روز افزون جمعیت شهری، میزان آلودگی هوا رو به فزونی است و به تدریج شاهد کاهش ميزان فضای سبز شهرها و آلودگی محیط زیست هستیم.

از آن‌جا که بقای نسل بشر و دوام جوامع انسانی در گرو بهداشت و سلامت جامعه است؛ لذا دین اسلام با حرام نمودن خبائث و بدی‌ها و حلال‌کردن پاکی‌ها و پاکیزگی‌ها[7]، راه رسیدن به این مقصود و هدف را فراهم ساخته‌است.

از امام صادق (علیه السلام) دربارۀ تنفس هوای آلوده و توقف و زندگی در آن سؤال شد. آن‌حضرت در جواب به این پرسش یک حکم کلّی را مطرح فرمودند که راهگشای بسیاری از مشکلات و معضلات است. حضرت فرمودند: “هر چیزی که خوردنش (استنشاق، نوشیدن) برای بدن انسان ضرر داشته باشد، خوردنش حرام است، مگر ضرورت اقتضا کند”.[8]

2. دفع زباله

مسئلۀ ضرورت حفظ بهداشت محیط یکی از موضوعات بسیار جدی و اساسی امروز جوامع انسانی است. اگر الزام به حفاظت از محیط زیست انسانی، فراگیر نباشد و از طرف آحاد شهروندان، جدّی تلقّی نشود و کسانی بخواهند محیط زندگی را آلوده سازند و یا زباله‌ها از راه های صحیح و بهداشتی جمع آوری نشود، زباله ها کانونی برای آلودگی محیط زیست و به خطر افتادن سلامت مردم خواهند بود.

زباله ها کانون انواع میکروب‌ها و محل پرورش حشرات و عوامل بیماری زا است؛ لذا به همین جهت است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: “زباله ها را شب در خانه‌های خود نگه ندارید و آن را روز به بیرون از خانه منتقل کنید؛ زیرا زباله جایگاه شیطان است.[9]

آن‌حضرت هم‌چنین فرمود: “خاک روبه را پشت در (حیاط) جمع نکنید؛ زیرا که لانۀ شیطان می‌شود”.[10] بدیهی است که منظور از شیطان در این جا یعنی محل تجمع حشرات موذی و انتقال و گسترش آلودگی و انواع بیماری‌ها.

در سیره و روش زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) فراوان مشاهده می‌شود که بر پاکیزگی و نظافت اصرار داشتند و پیروان خود را به آن سفارش می‌کردند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: “خداوند پاک است، شخص پاک را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد”.[11]

لزوم اجتناب و دوری از فضولات انسانی و اطلاق نجس به آن و وجوب طهارت و پاک کردن و شستن چیزهای آلوده به آن، از خدمات علمی دین اسلام به بشریت است که موجب پاک شدن محیط زیست از آلودگی ها و نجاسات شده‌است.

امروزه مدفوع به عنوان کانون اصلی اکثر بیماری‌های میکروبی و انگلی مانند وبا و بیماری های روده‌ای میکروبی و انگلی شناخته شده‌است.[12]

از همین رو است که امام علی (علیه السلام) می فرماید: “پیامبر (صلی الله علیه و آله) از تغوط (دفع مدفوع) بر کنار آب روان و جوی خوش‌گوار و زیر درخت میوه‌دار نهی کرده‌است”.[13]

همچنین در روایت دیگر آمده است: رسول خدا نهی کرد از این که انسان ادرار کند زیر درخت میوه دار، یا در مسیر راه و یا در آب راکد.[14]

امروزه با پیشرفت فناوری و شهرنشینی و به وجود آمدن جوامع مصرف کنندۀ شهری، روزانه هزاران تن زباله تولید می‌شود که جمع آوری و دفع آنها به طریق بهداشتی، از مهم ترین مسائل بهداشتی است که باید به آن توجه شود.

در مکتب حیات بخش اسلام و تمام ادیان الهی، جان آدمی دارای ارزش و حفظ آن واجب است. بر همین اساس قرآن کریم به مسلمانان سفارش می‌کند که با کارهای خود موجبات هلاکت و نابودی خویش را فراهم نکنید: “خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید”.[15]

مفسر بزرگ قرآن کریم، مرحوم علامه طباطبایی می‌گوید: این آیه مطلق است و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است.[16]

بنابراین، در شرع مقدس اسلام، انسان مجاز نیست، با اعمال و رفتار خود محیط زندگی خود و دیگران را آلوده کرده و در برابر ضروری ترین مسائل بهداشتی بی تفاوت باشد و با سهل‌انگاری های خود محیط اجتماع را از زندگی سالم محروم کند.

علاوه بر این طبق قاعدۀ “لاضرر” – که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: “در اسلام ضرر و زیان رساندن به خود و دیگران ممنوع است”،[17] – انسان حتی از امکانات شخصی خود، نباید به گونه‌ای استفاده کند که باعث آزار و اذیت دیگران شود و به آنها ضرر برساند.

3. فضای سبز

اقلیم شهری امروز تحت تأثیر فرآیندهای تراکم و تمرکز فعالیت در شهرها آن چنان دگرگون شده که مطالعات ناحیه ای شهرها به صورت مشخص و جدا از اقلیم ناحیه ای، بررسی می شود، آثاری که از طریق کاهش فضای سبز شهری بر اکولوژی شهری به ویژه در زمینه های اقلیم هوا، خاک، آب های زیرزمینی و … بر جای گذاشته می شود، چنان مؤثر است که عناصر سازنده آن را در محیط شهری به کلی دگرگون می کند.

اگرچه در متون و منابع اولیه دینی ما مسئله فضای سبز به صورت امروزی به طور مشخص مطرح نشده است، اما این موضوع تحت عنوان کلی تر؛ مانند غرس درخت، ترغیب و تشویق به درخت کاری و نهی از قطع درختان آمده که حکایت از عنایت و توجه دین اسلام به این موضوع دارد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره می‌فرماید: “اگر رستاخیز (قیامت) برپا شد و نهالی در دست یکی از شما است، اگر می‌توانید، آن را بکارید”.[18]

آن حضرت در نهی و توبیخ کسانی که اقدام به قطع درختان و از بین بردن منابع طبیعی و زیست محیطی می‌کنند، می‌فرماید: “هرکس درخت سدر را قطع کند، سرنگون وارد جهنم خواهد شد”.[19]

لذا به موجب قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور، هیچ شخصی حتی نهادها و سازمان های دولتی و غیر دولتی حق ندارند به تخریب منابع ملی بپردازند و قانون، وزارت جهاد و کشاورزی را موظف به حفاظت از این منابع و ثروت های ملی کرده‌است.[20]

در فقه اسلامی نیز قوانینی وجود دارد که مردم را از تصرف در اموال عمومی و دولتی باز می‌دارد، این قوانین مستند به قانون الهی و قرآن کریم است: “از تو دربارۀ انفال[21] سؤال می‌کنند، بگو انفال، مخصوص خدا و پیامبر است، پس از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید”.[22]

بنابراین، می توان گفت که تخریب و از بین بردن هر آن چه جزو سرمایه های ملی کشور به حساب می‌آیند، مشروع نیست.

علاوه در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، هزاران عامل حیاتی دست به دست هم داده‌اند تا انسان ها از مزایای زندگی بهره‌مند شوند. نبود هر یک از آن‌ها زندگی را با مشکلات جدی و فراوانی مواجه می‌سازد. خداوند متعال نعمت‌های دنیا، اعم از خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها و هر آن‌چه که موجب رفاه و آسایش زندگی است را برای انسان آفرید و بر اساس آموزه‌های قرآن کریم، انسان از استفاده و لذت بردن از این زندگی و نعمت‌های آن منع نشده‌است، ولی از تلف نمودن، استفاده نابجا و تخریب آن‌ها منع شده‌است: “ای فرزندان آدم… (از نعمت های خدا) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد”.[23]

 

نتیجه:

برای تأمین سلامت و بهداشت جامعه و محیط زندگی، با توجه به افزایش آلودگی هوا و … و تأثیر آلاینده ها در عملکرد طبیعی بدن، بر تمام شهروندان – اعم از مسئولان، مدیران، دست اندرکاران کارهای اجرایی و مردم عادی به صورت فردی و اجتماعی – لازم و فرض است که قوانین و مقررات مربوطه را رعایت کنند؛ زیرا که انسان از مردم و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، جدا نیست و رعایت یا عدم رعایت قوانین بهداشتی روی سلامت سایر افراد تأثیر می‌گذارد. در بهداشت اجتماعی، تمام مردم باید مقررات و دستورات عمومی را رعایت کنند. مجموعه این دستورات و قوانین است که بهداشت اجتماعی را تأمین می کند و از تخریب محیط زیست جلوگیری می کند.

بهداشت و درمان در حدیث نبوی

مکتب حیات بخش اسلام برای بهداشت و سلامت جسمی و روانی انسان ها اهمیت ویژه ای قائل است. چه این‌که این بهداشت فردی باشد یا اجتماعی.

از این رو است که در میراث و فرهنگ اسلامی اهمیت و تأکید فراوانی بر این مسئله شده‌است.

دسته‌ای از روایات در این زمینه به پیش‌گیری قبل از درمان نظر دارند و می‌گویند از هر چیزی که باعث آلودگی و ضرر به بهداشت اجتماعی، یا فردی می‌شود، باید دوری کرد؛ مانند: آلودگی آب، آلودگی هوا، قطع درختان، ریختن زباله در مجامع عمومی و … .

دسته ای دیگر از روایات انسان‌ها را به بهداشت و معالجه بیماری‌ها در اسرع وقت و پرهیز از خرافات و معالجات خرافی از طریق جن و چیزهای شبیه آن دعوت می‌کنند.

در روایتی نقل شده که از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) سؤال شد، ای رسول خدا، آیا به سراغ درمان و معالجه برویم؟ آن حضرت در جواب فرمود: آری، “ما أنزل الله تعالى من داء إلا و قد أنزل معه دواء…”، خدای متعال هیچ درد و بیماری نفرستاد، مگر آن که برای آن درمانی قرار داد، جز مرگ که درمانی برای آن نیست.[24]

این روایت در منابع و مصادر شیعه؛ مانند: جعفریات، دعائم الاسلام، بحارالانوار، هم‌چنین در منابع اهل سنت آمده‌است. برای این روایت مؤیداتی نیز وجود دارد و آن روایات فراوانی است که تصریح دارند که برای هر بیماری دارو و علاجی است، مگر مرگ، البته در بعضی از این روایات برای بیماری خاص، دارویی معین ذکر شده‌است و گاهی روایات گفته‌اند که هر بیماری دارویی دارد.

شایان ذکر است روایت مذکور را که در منابع شیعه آمده با آن‌چه را که در منابع اهل سنت ذکر شده از جهت لفظ و مضمون با هم مطابقت دارند و این خود قرینه‌ای است برای پذیرش این روایت و اطمینان به صدور آن از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله).

در این‌جا به چند نمونه از منابع و مصادر اهل‌سنت که این روایت را بیان کرده‌اند اشاره می‌شود:

1. مصنف ابن ابی شیبة. ابن ابی شیبه از ابو سعید خدری و او از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند: خدای متعال هیچ بیماری و دردی نفرستاد، مگر آن‌که برای آن، دارو و علاجی آفرید، خواه مردم بدانند یا ندانند، مگر مرگ را که دارویی ندارد.[25]

2. سنن کبری نسائی: نسائی می‌گوید: طارق بن شهاب نقل کرده که، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند هیچ بیماری نفرستاد، مگر آن‌که برای آن دارو و شفا فرستاد، به جز مرگ.[26]

3. مستدرک صحیحین حاکم: در مستدرک صحیحین به نقل از ابوسعید خدری آمده‌است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند هیچ بیماری‌ای خلق نکرد، مگر آن‌که دارویش را فرستاد چه این که مردم این مطلب را بدانند یا ندانند،  مگر مرگ را که برایش دارویی نیست.[27]

در این‌جا روایات دیگری وجود دارد که بر اهمیت‌دادن به بهداشت و سلامتی تأکید دارند و آن‌را به نعمتی تشبیه کرده‌اند که مورد جهل و غفلت واقع شده‌است، این روایات سلامتی و بهداشت را در کنار وقت و فرصت قرار داده و آن‌را هم سنگ وقت می‌دانند و گاهی در کنار امنیت آورده و بهداشت و سلامت را؛ مانند امنیت می‌دانند.  و این نشانه اهمیت امنیت چه در جنبۀ فردی و یا اجتماعی آن است. این موضوع از چیزهایی است که امروزه جوامع بشری شدیداً به آن نیازمند است و این از مسائلی است که از چهارده قرن قبل مورد توجه اسلام بوده و هست . در این‌جا چند نمونه از این روایات را بیان می‌کنیم:

1. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: سلامتی و وقت دو نعمتی هستند که بسیاری از مردم قدر آن‌را ندانسته اند.[28]

2. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی که اباذر را مورد خطاب قرار داده‌بود، فرمود: ای اباذر سلامتی و بهداشت و بها دادن به وقت دو نعمتی هستند که بسیاری از مردم قدر آن‌را ندانستند، من به شما سفارش می‌کنم که پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمار.

2- 1. جوانی را قبل از فرا رسیدن پیری.

2- 2. سلامت و عافیت، قبل از رسیدن بیماری.

2- 3. توانگری را قبل از آن که فقر به سراغت بیاید.

2- 4. فرصت را قبل از آن که برایت اشتغال ایجاد شود.

2- 5. زندگی را قبل از آن که مرگ به سراغت بیاید.[29]

3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: دو نعمت که مورد غفلت مردم واقع شده‌است امنیت و سلامتی است.[30]

4. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: دو نعمت که مردم قدر آن را ندانسته‌اند، امنیت و سلامتی است.[31]

شایان ذکر است که روایات در خصوص بهداشت و سلامتی فراوان است، برای آگاهی از آن‌ها به کتاب‌های زیر مراجعه شود:

1. طب النبی (ص).

2. طب الائمة (ع).

3. طب الامام الرضا (ع).

سرویس بهداشتی فرنگی

در بارۀ استفاده از سرویس بهداشتی فرنگی باید گفت:

اوّل: تخلی (بول و غائط کردن) دارای واجبات و محرماتی است که لازم است رعایت گردد. واجبات آن عبارت اند از:

1. تخلی نمودن باید به گونه‌ای باشد که دیگران (غیر از همسر و بچه‌ای که خوب و بد را نمی‌فهمد) عورت انسان را نبینند.

2. به هنگام تخلی رو به قبله یا پشت به قبله نباشد.[32]

محرمات نیز عبارت اند از: تخلی نمودن در مکان‌های زیر:

1. در کوچه‌های بن بست در صورتی که صاحبانش اجازه نداده‌باشند.

2. در ملک کسی که اجازه تخلی نداده‌است.

3. در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده‌است. مثل بعضی از مدرسه‌ها.

4. روی قبر مؤمنان در صورتی که بی‌احترامی به آنان باشد.[33]

برخی از مراجع تقلید حرمت تخلی در هر جایی که موجب هتک حرمت یکی از مقدسات دین یا مذهب شود را نیز در رساله‌های توضیح المسائل ذکر نموده‌اند.[34]

دوم: به نظر تمام مراجع تقلید، مخرج بول فقط با آب پاک می‌شود،[35] و در صورت عدم دسترسی به آب، بعداً با آب آن را تطهیر نماید، اما مخرج غائط را در غیر مواردی که ذکر می‌شود، می‌توان با غیر آب مثلاً با سنگ، کلوخ، پارچه و امثال آنها نیز تطهیر نمود که برخی مراجع در این حالت سه مرتبه پاک کردن را لازم دانسته‌اند.[36] و اما مواردی که مخرج غائط نیز فقط با آب پاک می‌شود عبارت اند از:

1. آن‌که با غائط، نجاست دیگری مثل خون بیرون آمده‌باشد.

2. آن‌که نجاستی از خارج به مخرج غائط رسیده‌باشد.

3. آن‌که اطراف مخرج بیشتر از مقدار معمول آلوده باشد.[37]

با توجه به این مقدمات روشن می‌گردد که:

1. استفاده از سرویس بهداشتی فرنگی نیز مانند استفاده از سرویس‌های سنتی فی نفسه اشکال ندارد و احکام هر دو در رعایت شرایط، یکی است.

2. در صورتی که سرویس بهداشتی (اعم از فرنگی یا سنتی) فاقد آب باشد، می‌توان مخرج غائط را با شرایط مذکور با غیر آب تطهیر نمود و مخرج بول را نیز در زمان و مکان دیگری تطهیر نماید.

فرق بین سرویس بهداشتی فرنگی و سرویس های بهداشتی سنتی این است که اگر انسان نتوانست در سرویس فرنگی اجرای مستحبات تطهیر (استبراء) را انجام دهد و بعد از آن رطوبتی از او خارج شود، این رطوبت محکوم به نجاست است و نیاز به تطهیر مجدد دارد، اما اگر توانست استبراء کند، دیگر رطوبت خارج شده محکوم به نجاست نیست.[38]


[1]. منظور از محیط زیست، محیط اطراف ما است. به ویژه شرایط مؤثر بر زندگی مردم مورد نظر است.

[2]. براي مطالعۀ بیشتر رجوع شود به: مکتب و نظام اقتصادی اسلام، هادوی تهرانی، مهدی، ص 19-51.

[3]. «ا فحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لا ترجعون»؛ آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟!، مؤمنون، َ115.

[4]. بهره‌گیری از نعمت‌های الهی که خداوند برای استفاده بندگان خود آفریده، در سلامت انسان و رفاه و آسایش او جایگاه ویژه دارد. حداقل الزامی که انسان در برابر پروردگار خویش نسبت به نعمت‌هایش دارد، استفاده بهینه از آن‌ها به نفع تکامل جسمی و معنوی خود و دیگران است.

اگر انسان هوای سالم را آلوده کند و یا آب پاکیزه و زلال «و انزلنا من السماء ماءً طهوراً»؛ و از آسمان آبی پاک‌کننده نازل کردیم، فرقان، 48، که از آسمان می‌بارد و بر زمین جاری می‌شود و مایه حیات انسان است، در اثر آلودگی‌هایی که با دست بشر ایجاد می‌شود، تبدیل به مایعی خطرناک و زیان‌آور شود، این کار استفاده نادرست از نعمت‌های الهی و کفران نعمت است.

[5]. «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادتم کنند، ذاریات، 56.

[6].نیازمند، یدالله، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص 131.

[7]. «و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث…»؛ و اشیای پاکیزه را برای آنها حلال شمرد و ناپاکی ها را تحریم می‌کند، اعراف، 157.

[8]. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، 337، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هـ ق.

[9]. «لاتبیتوا القمامة فی بیوتکم فاخرجوها نهاراً، فانها مقعد الشیطان»، محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 13، ص 6340.

[10]. «لاتؤوا التراب خلف الباب، فانه مأوی الشیطان»همان.

[11]. «ان الله طیب، یحب الطیب، نظیف، یحب النظافة» همان.

[12]. نیلفروشان، محمد علی، ضرابی، جلیل، میرفتاحی،  محمد باقر، بهداشت، ص 20.

[13]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 77، ص 170.

[14]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 1، ص 228؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 77، ص 169.

[15]. «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة»، بقره، 195.

[16]. طباطبایی سید محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج 2، ص 93 و 180.

[17]. «لاضرر و لاضرار فی الاسلام»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4،  334.

[18]. نهج الفصاحة، ص 113.

[19].متقی هندی، کنزل العمال، ج 3، ص 894. البته در باره این روایت و مفاد آن، محققان گفته‌اند که درخت سدر، اشاره دارد به درخت سدری که در کربلا به عنوان علامت برای قبر امام حسین(ع) کاشته شده‌بود. علی ای حال می توان از روایات وارده در متون دینی؛ ممنوعیت قطع درختان را به طور کلی استفاده کرد.

[20]. منصور، جهانگیر، مجموعه قوانین و مقررات حقوقی، ص 921 – 924.

[21]. از نظر فقه شيعه مصاديق أنفال عبارتند از:

1. في‏ء

2. زمين هاى موات

3. آبادى ‏هايى كه صاحب ندارد

4. قله‏ ها، وسط درّه‏ ها و جنگل‏ ها

5. صفايا و قطايع

6. غنيمتى كه مجاهدان بدون اذن امام به‏دست آورند

7. ارث كسى كه وارث ندارد

8. معادن

9. درياها و بيابان‏ هاى لم يزرع

10. خمس از ثروت‏ هايى است كه به امام تعلّق دارد و از أنفال است.

[22]. «یسئلونک عن الانفال، قل الانفال لله و الرسول فاتقوا الله… »، انفال، 1.

[23]. «یا بنی آدم… کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لایحب المسرفین». انفال، 1؛ اعراف، 31.

[24]. قيل يا رسول الله (ص) نتداوى قال (ص) نعم ما أنزل الله تعالى من داء إلا و قد أنزل معه دواء فتداووا إلا السامي فإنه لا دواء له؛ نک: الجعفريات، ص 168؛ دعائم‏الإسلام، ج 2، ص 144؛ بحارالأنوار، ج 59، ص 66و 73؛ مستدرك‏الوسائل، ج 16، ص 437 و 438.

[25]. مصنف ابن ابي شيبة، ج 5، ص421.

[26]. السنن الکبری للنسائي، ج 4، ص 270.

[27]. حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 88.

[28]. صدوق، محمد بن علی، من‏ لايحضره ‏الفقيه، ج 4، ص 382.

[29]. مستدرك ‏الوسائل، ج 12، ص 141.

[30]. بحارالأنوار، ج 78، ص 171.

[31] .”نعمتان مجهولتان الأمن و العافية”؛ روضةالواعظين، ج 2، ص 473.

[32]. توضیح المسائل مراجع، ج1، م 57 و 59.

[33]. همان، م 64.

[34]. همان، ذیل م 64.

[35]. همان، م 66.

[36]. همان، م 68.

[37]. همان، م 65.

[38]. نک: اجوبة الاستفتاءات، آیت الله خامنه ای، س 94.