searchicon

کپی شد

بنیان گذار فرقه شیخیه

بنیان گذار فرقه شیخیه، شیخ احمد بن زین الدین احسایی است. نسب وی این گونه است: احمد بن زين‌الدين بن ابرهيم بن صقر بن ابرهيم بن داغر بن رمضان بن راشد بن دهيم بن شمروخ آل‌صقر.[1]

شيخ احمد احسائی در سال 1166 ق در احساء[2] عربستان متولد شد. در پنج‏سالگى قرآن را نزد پدر فراگرفت. مقدارى علوم عربى نيز در زادگاه خود آموخت. در سال 1186 ق، به كربلا رفت و در حوزه درس عده‏اى از علماى شيعه؛ مثل آقا باقر بهبهانى، صاحب رياض، سيد مهدى بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء حاضر گرديد.

او علاوه بر فقه، اصول و حديث، در طب، نجوم، رياضيات، علم حروف، اعداد، طلسمات و فلسفه هم مطالعاتى داشت.[3]

در سال 1209 ق، به دليل بروز وبا به احساء بازگشت و در سال 1212 ق، دوباره به عتبات مراجعت كرد و سپس بصره را مسكن دايمى خويش قرار داد. در سال 1221 ق، به قصد زيارت امام رضا (علیه السلام)‌ رهسپار خراسان شد و از آن جا به يزد رفت و بنا به درخواست مردم يزد در آن جا سكونت گزيد و در آن شهر، شهرت بسيارى كسب نمود.

چندى بعد به دعوت فتحعلى شاه قاجار به تهران رفت و مورد احترام بسيار قرار گرفت.[4] سپس محمد على ميرزا فرزند فتحعلى شاه، او را به كرمانشاهان دعوت كرد و از وى تجليل بسيار نمود[5] و تا وفات محمد على ميرزا در سال 1238 ق در همان جا بود. آن گاه به قزوين رفته و مورد استقبال علماى آن جا قرار گرفت و در آن شهر به اقامۀ نماز جماعت در مسجد شاه قزوين، و تدريس در مدرسه صالحيّه اشتغال داشت، ولى به دليل آشکار شدن برخى از عقايدش در زمینه معاد و…، از طرف ملا محمد تقى برغانى؛ از علماى بزرگ قزوين و معروف به شهید ثالث، تكفير شد و حكم او مورد قبول عده ای از علماى شيعه در ايران، عراق و ساير مراكز شيعه قرار گرفت.[6]

شیخ احمد بعد از آن، قزوين را به قصد مشهد ترک گفت و سرانجام بعد از ايران به عراق و از آن جا رهسپار موطن خود شد و پيوسته در مسير راه با بى‏اعتنايى مردم روبرو مى‏گرديد. او در اين سفر در قريۀ «هديه» در سه منزلی مدينه در ٢١ ذى‏القعده‏ سال ١٢٤١ ق درگذشت و در قبرستان بقيع در نزديكى بيت‏الاحزان به خاک سپرده شد.[7]

[1]. ر.ک: ابراهیمی، حاج ابوالقاسم خان، ترجمة فهرست كتب المشایخ العظام (شرح احوال علمای شیخیه و فهرست كتاب های ایشان)، ص 108.

[2]. منطقه‏اى در قطيف كه از ملحقات بحرين در ساحل عربستان است.

[3]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ص 91.

[4]. فتحعلى شاه علاوه بر استقبال گرم، مبلغى هنگفت و يک عباى مرواريد دوزى شده را به وى هديه كرد و حقوق مستمرى برايش تعيين نمود. دايرة المعارف تشيع، ج 1، ص 500.

[5]. تعيين حقوق و مستمرى ماهانه و پرداخت مبلغ هزار تومان هزينه سفر و يک قريه بزرگ در حومه كرمانشاه، از هداياى محمد على ميرزا به وى بوده است. همان، ص 500 و 501.

[6]. از جمله كسانى كه به كفر احسایی حكم كردند: شيخ محمد حسن، صاحب جواهرالكلام و سيد ابراهيم قزوينى، صاحب ضوابط الاصول و شريف العلماء مازندرانى، مى‏باشند. نورى، يحيى، خاتميت پيامبر اسلام، ص 41.

[7]. جعفری، محمدمهدی، دايرة المعارف تشيع، ج 1، ص 500 و 501؛ امین عاملی، سید محسن، اعيان الشيعه، ج 2، ص 589 و 590؛ تنكابنى، ميرزا محمد، قصص العلماء، ص 42 – 44؛ ربانى گلپايگانى، علی، فرق و مذاهب كلامى، درس چهل و هشتم؛ مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 266.