searchicon

کپی شد

ایمان سلمان فارسی

یکی از فضائل سلمان فارسی که توسط پیامبر اسلام (ص) بسیار روشن، تعریف شده، ایمان سلمان است؛ هنگامی که آیاتی از قرآن در نکوهش قوم عرب، به جهت عدم ثبات و پایداری در ایمان، و تهدید به جایگزینی قوم دیگر به جای آنها، برای پذیرش ایمان نازل شده، این آیه شریفه می باشد: «اگر شما از پذیرش اين دین روی بگردانید، خداوند قوم ديگرى را به جای شما می آورد كه مثل شما نیستند».[1] و نیز این آیه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما از آيين خود باز گردد خداوند در آينده جمعيتى را مى آورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران نيرومند و شكست ناپذير هستند، مردانى كه در راه خدا جهاد مى كنند و هرگز از سرزنش كنندگان هراسى به خود راه نمى دهند».[2] اصحاب از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: اين گروهى كه خداوند در اين آيات به آنها اشاره كرده كيانند؟! در اين هنگام که سلمان در کنار پيامبر (ص) بود، پیامبر (ص) دست بر پاى -و طبق روايتى بر شانه- سلمان زد و فرمود: «منظور اين مرد است و قوم او، سوگند به آن كس كه جانم به دست او است، اگر ايمان در ثريا باشد گروهى از مردان فارس آن را به دست مى آورند».[3]

در جای دیگر پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«هر که می خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان (فارسی) بنگرد».[4]

و همچنین به حضرت علی (ع) فرمودند: … هر کس تو را با زبان دوست بدارد یک سوم ایمانش کامل شده، هر که با دل و زبان دوستت بدارد، دو ثلث ایمان او کامل شده، و هر که با دل و زبانش دوستت بدارد و با دست هم یاری ات کند، تمام ایمان را به دست آورده است».[5] سلمان از کسانی بود که از این ویژگی ها برخوردار بود.

از امام صادق (ع) نقل شده است: ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم است.[6]



[1]. محمد، 38، “وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ”.

[2]. مائده، 54، “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ”.

[3]. بحارالأنوار، ج22، ص 52، باب 37، “وَ قَالَ الطَّبْرِسِيُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ) وَ رَوَى أَبُو هُرَيْرَةَ أَنَّ نَاساً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ ذَكَرَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ كَانَ سَلْمَانُ إِلَى جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ فَقَالَ هَذَا وَ قَوْمُهُ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ”.

[4]. طبرسی، احتجاج ، ج 1، ص 150.[نیازبه تکمیل]

[5]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 317، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404ق.

[6]. حیوة القلوب، ج2، ص 883.(کتاب نامه تکمیل شود)