searchicon

کپی شد

ایران پیش از اسلام

ایران کشوری با پیشینه تاریخی بسیار غنی و پربار است که اگر این پیشینه بخواهد مورد بحث قرار گیرد، نیاز به نوشتن ده­ها جلد کتاب است. گقتنی است که، به دلیل غنی بودن تاریخ ایران، در این گفتار بسیار مختصر اشاره خیلی کوتاهی به نام حکومت ها، پادشاهان و سلاطین آنها می شود. البته در این جا فقط به دوره های قبل از اسلام (دوره تشکیل اولین تمدن های بشری)، پرداخته می شود.

در آغاز هزاره یکم دولت‌هایی همچون مادها، عیلامی‌ها (ایلام نوین) و… در جاهای گوناگون ایران ایجاد می‌شوند و به رودررویی با فرمانروایی دستدراز و متجاوز آشوری، در میانرودان (بین النهرین)، می‌پردازند و کم کم برای رودررویی بهتر در برابر فرمانروایی آشوری و دست درازی‌های آنان به ایران با یک دیگر در قالب فرمانروایی ماد یکی می‌شوند.

ایلامیان یا عیلامی‌ها اقوامی بودند که از هزاره چهارم قبل از میلاد تا هزاره نخست قبل از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب و غرب ایران فرمانروایی داشتند. بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان  سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل می‌شد.

آثار کشف شده تمدن ایلامیان، در شوش نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است. تمدن ایلامیان از راه دریایی و شهر سوخته در سیستان، با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط می‌شده‌است. ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند. سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بوده است. فرهنگ و تمدن عیلامی از شرق رودخانه دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات زاگرس مرکزی تا بوشهر اثرگذار بوده‌است.

مادها در ایران نزدیک ۱۵۰ سال (۷۰۸ – ۵۵۰ قبل از میلاد)، هخامنشی‌ها کمی بیش از دویست سال (۵۵۰ – ۳۳۰ قبل از میلاد)، اسکندر و سلوکی‌ها در حدود صد سال (۳۳۰ ـ ۲۵۰ قبل از میلاد)، اشکانیان قریب پانصد سال (۲۵۰ ـ ۲۲۶ قبل از میلاد) و ساسانیان قریب چهار صد و سی سال (۲۲۶ – ۶۵۱ قبل از میلاد) فرمانروایی داشتند.

مادها قومی ایرانی از تبار آریایی بودند که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ می‌شناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد، اولین دولت ایرانی را تأسیس کنند. پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، گروهی از بزرگان ماد، گرد رهبری به نام دیاکو جمع شدند.

از پادشاهان بزرگ این دودمان هووخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام امپراتوری آشور را منقرض کرد و پایه‌های نخستین شاهنشاهی آریایی‌تباران در ایران را بنیان نهاد.

دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسی‌ها منتقل گشت. در زمان داریوش بزرگ، امپراتوری هخامنشی به منتهای بزرگی خود، از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوه‌های قفقاز رسید.

هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو، آخرین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل، مملکت هخامنشیان، تبدیل به کشوری بزرگ شد؛ از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

در ۵۲۹ قبل از میلاد کوروش بزرگ در جنگ‌های شمال شرقی ایران با سکاها، کشته شد. لشکرکشی کمبوجیه جانشین او به مصر آخرین رمق کشاورزان و مردم مغلوب را کشید و زمینه را برای شورشی همگانی فراهم کرد. داریوش بزرگ در کتیبهً بیستون می‌گوید: «بعد از رفتن او (کمبوجیه) به مصر، مردم از او برگشتند… ».

شورش‌ها گسترش یافته حتی پارس، زادگاه شاهان هخامنشی را نیز در برگرفت. داریوش در کتیبه بیستون شمه‌ای از این قیام‌ها را در بند دوم چنین نقل می‌کند: «زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند: پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت خراسان (مرو، گوش) افغانستان (مکائیه)». داریوش از ۹ مهر ماه ۵۲۲ تا ۱۹ اسفند ۵۲۰ قبل از میلاد به سرکوبی این جنبش‌ها مشغول بود.

جنگ‌های ایران و یونان در زمان داریوش آغاز شد. دولت هخامنشی سر انجام در ۳۳۰ قبل از میلاد به دست اسکندر مقدونی منقرض شد و ایران به دست سپاهیان او افتاد.

اسکندر سلسله هخامنشیان را نابود کرد، دارا را کشت، ولی در مسیر حرکت خود به شرق، در همه جا به مقاومت‌های سخت برخورد، از جمله در سغد و باکتریا یکی از سرداران جنگی او به نام سپتامان ۳۲۷ – ۳۲۹ قبل از میلاد در رأس جنبش همگانی مردم بیش از دو سال علیه مهاجم خارجی مبارزه دلاورانه کرد. در این ناحیه مکرر مردم علیه ساتراپ های[1] اسکندر قیام کردند. گرچه سرانجام نیروهای مجهز و ورزیده اسکندر این جنبش‌ها را سرکوب کردند، ولی از این تاریخ اسکندر ناچار روش خشونت آمیز خود را به نرمش و خوشخویی بدل کرد.

پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ قبل از میلاد)، فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیائی او که ایران، هسته آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (۳۳۰ – ۲۵۰ قبل از میلاد) در آمد. پس از مدتی پارت‌ها نفوذ خود را گسترش داده و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود کنند و چون پادشاه اشکانی، اشک بود، نام سلسله خودشان را اشکانیان گذاشتند.

اشکانیان (۲۵۰ ـ ۲۲۴ قبل از میلاد) که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پرثوه آمده‌است که به زبان پارتی پهلوه می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارت ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی، دریای خزر، از شمال به ترکستان، از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد.

این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد. سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی به تدریج ضعیف شد تا سر انجام به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید.

ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در سال­های ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود، بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.

سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگ‌های ایران و روم ادامه یافت.

امپراتوری پهناور ساسانی که از رود سند تا دریای سرخ وسعت داشت، در اثر مشکلات خارجی و داخلی ضعیف شد. آخرین پادشاه این سلسله یزدگرد سوم بود. در دوره او مسلمانان عرب به ایران حمله کردند و ایرانیان را در جنگ‌های قادسیه، مدائن، جلولاء و نهاوند شکست دادند و بدین ترتیب دولت ساسانی از میان رفت.[2]

در پایان به طور اختصار به اسامی پادشاهان ساسانی اشاره می شود:

اردشیر یکم (اردشیر بابکان) (پیرامون ۲۲۴ – ۲۴۳ م)

شاپور یکم (پیرامون ۲۴۳ – ۲۷۲ م)

هرمز یکم (۲۷۲ – ۲۷۳ م)

بهرام یکم (۲۷۳ – ۲۷۶ م)

بهرام دوم (۲۷۶ – ۲۹۳ م)

بهرام سوم (۲۹۳ م)

نرسی (۲۹۳ – ۳۰۲ م)

هرمز دوم (۳۰۲ – ۳۱۰ م)

آذرنرسی (۳۱۰ م)

شاپور دوم (ذوالاکتاف) (۳۱۰ – ۳۷۹ م)

اردشیر دوم (۳۷۹ – ۳۸۳ م)

شاپور سوم (۳۸۳ – ۳۸۸ م)

بهرام چهارم (3۸۸ – ۳۹۹ م)

یزدگرد یکم (۳۹۹ – ۴۲۱ م)

بهرام پنجم (بهرام گور) (۴۲۱ – ۴۳۹ م)

یزدگرد دوم (۴۳۹ – ۴۵۷ م)

هرمز سوم (۴۵۷ – ۴۵۹ م)

پیروز یکم (۴۵۹– ۴۸۴ م)

بلاش (۴۸۴ – ۴۸۸ م)

قباد یکم (۴۸۸ –  ۴۹۷ م)

جاماسب (۴۹۷ – ۴۹۹ م)

قباد یکم (۴۹۹ – ۵۳۱ م) (پادشاهی دوباره)

خسرو یکم (خسرو انوشیروان) (۵۳۱ – ۵۷۹ م)

هرمز چهارم (ترک‌زاد) (۵۷۹ – ۵۹۰ م)

بهرام ششم (۵۹۰ – ۵۹۱ م)

خسرو دوم (خسرو پرویز) (۵۹۱ – ۶۲۸ م)

قباد دوم (شیرویه) (۶۲۸ م)

اردشیر سوم (۶۲۸ – ۶۳۰ م)

شهربراز (۶۳۰ م)

خسرو سوم (۶۳۰ م)

جوانشیر (۶۳۰ م)

پوراندخت (۶۳۰ – ۶۳۱ م)

گشتاسب بنده(۶۳۱ م)

آزرمی دخت (۶۳۱ م)

هرمز پنجم (۶۳۱ م)

خسرو چهارم (۶۳۱ م)

پیروز دوم (۶۳۱ م)

خسرو پنجم (۶۳۱ م)

یزدگرد سوم (۶۳۲ – ۶۵۱ م)


[1]. ایالت، استان.

[2]. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران ج ۱، ناشر:موسسه انتشارات امیر کبیر، تهران،  ١٣۵۴  ش؛ میخائیلوویچ دیاکونوف، ایگور، تاریخ ماد، ترجمه: روحی، ارباب، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۸۰ ش؛ همایونفرخ، دکتر رکن الدین، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، انتشارات اساطیر؛ کمرون، جرج، ایران در سپیده دم تاریخ، ترجمه: انوشه، حسن، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۹ ش؛ گرانتوسکی، ا. آ و داندامایو، م. آ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، مترجم: کشاورزی، کیخسرو، ناشر: مروارید، ۱۳۸۵ ش؛ پیگولووسکایا، ترجمه: کشاورز، کریم، تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، تهران، ۱۳۵۳.