searchicon

کپی شد

انواع علت فاعلی

فلاسفه برای فاعل اقسامی ذکر کرده اند که برخی با توجه به این که، فاعل، علمی که دخیل در فعلش است را یا دارد یا ندارد، ثانیا آن‌که فعل، یا ملائم با طبعش هست یا ملائم با طبعش نیست، فاعل را هشت قسم دانسته اند:

1. فاعل بالطبع: فاعلی که فعل از او بدون علم صادر می شود و فعل ملائم با طبیعت او است؛ مانند نفس در مرتبه قوای طبیعی بدن.

2. فاعل بالقسر: فاعلی است که فعل بدون علم و اختیار از او صادر می شود و این فعل برخلاف مقتضای طبیعت آن است؛ یعنی فعل با طبع او منافات و تنافر  دارد؛ مانند نفس در مرتبه قوای طبیعی بدن، زمانی که شخص مریض باشد.

3. فاعل بالجبر: فاعلی است که گرچه علم به فعل دارد، اما فعل او بدون اختیار صادر می شود؛ مانند انسانی که به کاری مجبورش کنند.

4. فاعل بالرضا: در معنای آن گفته شده فاعلی است که منشا فاعلیت او، علم او به ذات خودش است که این علم، عین ذات است و فعل او عین علم و معلومات او است. البته علم او قبل از انجام فعلش علمی اجمالی بوده است. مثلا: فاعليت انسان نسبت به صورت­های خيالی که در نفس خويش ايجاد می‌کند.

5. فاعل بالقصد: در چنین فاعلی، قبل از فعل، اراده فاعل هست و قبل از اراده فاعل، علم است. علمی که به غرض فاعل از آن فعل تعلّق گرفته است، فاعلیت این فاعل به داعی زائد بر ذات است؛ مانند انسان در افعال اختیاریش.

6. فاعل بالعنایه: فاعلی که منشأ فاعلیت او علم سابق او به فعل است، یعنی در انجام فعل خود نيازمند داعی زائد بر ذات نيست، بلکه علم فاعل برای صدور فعل کفايت می‌کند. به عبارتی، خود صورت علمی برای صدور فعل کافی است، بدون آن که نیاز به قصد زائد بر علم و داعی خارج از ذات باشد.

7. فاعل بالتجلی: در فاعل بالتجلی فاعل در انجام فعل هم عالم و هم مختار است. البته علم فاعل به فعلش علم تفصيلی است، ولی اين علم تفصيلی پيش از انجام فعل به تبع علم بسيط او به ذاتش است. از باب نمونه فاعليت نفس مجرد انسان نسبت به ایجاد کمالات ثانويه‌‌ به نحو فاعل بالتجلی است. نفس انسانی در عين بساطت، مبدأ همه کمالات ثانوی خود است و در مرتبۀ ذات واجد آن می‌باشد. با توجه به اين‌که نفس به ذات خود علم حضوری دارد، به تفاصيل کمالات نيز به نحو بسيط عالم می‌باشد.

8. فاعل بالتسخیر: هرگاه فعل و فاعل آن تحت سیطره و معلول فاعل دیگر باشند، آن را «فاعل بالتسخیر» گویند. مانند قوای طبیعیه، نباتیه و حیوانیه که در افعالشان مسخر نفس انسانیه هستند.[1]



[1]. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص 172- 175.