searchicon

کپی شد

انواع تقیه

تقيه يك اصل مسلم قرآنى است ولى در موارد معين و حساب شده.[1]

برخی بر این عقیده اند که امام و پیامبر نباید تقیه کند زيرا همانگونه که قرآن می فرماید: آنان در راه انجام رسالت الهی جز از خدا خوف و ترسی ندارند.[2]

در جواب اینان می گوییم: “تقيه” انواعى دارد، از جمله “تقيه تحبيبى” و “پوششى” “خوفی”و….تنها يك نوع از آن “تقيه خوفى” است که در مورد دعوت انبیاء و ابلاغ رسالت طبق آيه فوق منتفى است، اما “تقيه تحبيبى” آن است كه گاه انسان براى جلب محبت طرف مقابل عقيده خود را مكتوم مى‏دارد تا بتواند نظر او را براى همكارى در اهداف مشترك جلب كند و منظور از “تقيه پوششى” آن است كه گاه براى رسيدن به هدف بايد نقشه‏ها و مقدمات را كتمان كند، چرا كه اگر برملا گردد و دشمنان از آن آگاه شوند ممكن است آن را خنثى كنند. زندگى انبياء و امامان مخصوصا پيامبر اسلام( ص) در مواردی دارای اينگونه تقيه‏ها بوده است[3]، علاوه اگرچه امام و پیامبر در راه انجام رسالت الهی جز از خدا خوف و ترسی ندارند، اما این ترس، ترس بر خود است لذا ممکن است با وجود احساس ترس نداشتن بر خود، ترس ازبین رفتن مکتب در آنان وجود داشته باشد و از این بابت نگران باشند که بدین منظور اقدام به تقیه نمایند و حقایقی را بر ملا نکنند همانند آن ترسی که پیامبر عظیم الشأن اسلام قبل از ابلاغ ولایت حضرت علی (ع) در جریانی که منجر به واقعۀ غدیر خم شد، داشت.[4]

همچنین از انواع تقیه، تقیۀ واجب و حرام است[5]، تقیۀ واجب آن است که بر ترک آن ضرری مانند قتل یا اتلاف مال مترتب باشد و تقیۀ حرام آن است که شخص مضطر به قتل نفس باشد که بر طبق روایات در قتل نفس، تقیه نیست.[6]به عبارتی دیگر، برحسب موارد و موقعیت های مختلف تقيه گاهى واجب و گاهى حرام و زمانى مباح مى‏باشد. در صورتى است كه بدون فايده مهمى جان انسان به خطر بيفتد، تقیه واجب، اما در جایى كه موجب ترويج باطل و گمراه ساختن مردم و تقويت ظلم و ستم گردد حرام و ممنوع است.

و همچنین گاهی مصلحت مترتب بر ترک تقیه اقوا از ضرر مترتب بر تقیه است. مانند عالمی که دارای جایگاه اجتماعی در میان مردم است به گونه ای که شرب خمر وی از روی تقیه، موجب کشانده شدن مردم به این کار و احیاناً تردید در اصل مذهب می شود.[7]

حضرت امام (ره)در آغاز بحث تقیه می‏فرماید:

چون تقیه از عناوینی است که در ارتباط با متقی (تقیه‏کننده) و متقی منه (شخص و یا اشخاصی که از آنها تقیه شده) و متقی فیه (امری که از آن تقیه شده) می‏باشد، به حسب این امور و ذات آن، به اقسامی تقسیم می‏شود:

به لحاظ ذات تقیه تقسیم می‏شود به «خوفی»، «مداراتی»، «کتمانی» و »اکراهی» و…[8]


[1] مکارم شیرازی ناصر تفسیر نمونه ج2 ص 503 انتشارات دارالکتاب الاسلامیه تهران 1374.

[2] احزاب،  39…وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ.

[3] تفسیر نمونه، ج17، ص 334.

[4]. نک: مائده، 3.

[5] مشکینی،میرزا علی،مصطلحات الفقه،ص 160.

[6] کلینی،کافی،ج 2، ص 220.

[7] مصطلحات الفقه،ص 160.

[8] پایگاه حوزه، میقات حج ، زمستان 1378، شماره 30.