searchicon

کپی شد

انواع تقیه

تقیه از جهاتی قابل تقسیم است که ممکن است حکم هر قسم از تقیه با قسم دیگر آن متفاوت باشد.

امام خمینی در آغاز بحث تقیه می گوید: «چون تقیه از عناوینی است که در ارتباط با متقی (تقیه کننده) و متقی منه (شخص و یا اشخاصی که از آنها تقیه شده) و متقی فیه (امری که از آن تقیه شده است) می باشد، به حسب این امور و ذات آن، به اقسامی تقسیم می شود:

الف. به لحاظ ذات تقیه:

تقیه به این لحاظ، به «خوفی»، «مداراتی»، «کتمانی» و «اکراهی» تقسیم می شود. [1]

  1. تقیه خوفی گاهی به خاطر ورود ضرر به جان یا آبرو و یا مال متقی و وابستگان او و گاهی به خاطر احتمال وقوع ضرر بر افراد دیگر مؤمنان است. گاهی هم احتمال وقوع ضرر بر کیان اسلام است؛ مثل اینکه ترس از اختلاف و تفرقه مسلمان‌ها، سبب تقیه شود. به این قسم از تقیه، در بعضی از آیات[2] و روایات[3] اشاره شده است.
  2. تقیه مداراتی (تحبیبی): هدف از این تقیه، حُسن معاشرت و مدارا و جلب مودّت و در نتیجه تحقق وحدت میان مسلمانان از یک طرف با شرکت یکپارچه در شعائر الهی و نماز جماعت و سایر مظاهر وحدت و در حقیقت حصولِ وحدتِ کلمه میان همه مسلمان‌ها و عدم پراکندگی آنان، مخصوصاً در برابر کفار و دشمنان می باشد و از سوی دیگر پیروان مذهب حق مورد تعییر و مذمّت و خواری قرار نگیرند و با شرکت در جماعات رفع هرگونه اتهام را از خود بنمایند و با الزام به شرکت در جماعات و مانند آن خود را از صف مسلمانان جدا نکرده و دچار مخاطره نگردند. این قسم از تقیه مورد تأکید امامان (علیهم السلام) قرار گرفته و با تحریص و ترغیب، پیروان خویش را به رعایت آن وادار نموده‌اند.[4]
  3. تقیه کتمانی (پوششی): در این قسم؛ تقیه به معنای کتمان و پنهان نمودن در مقابل افشا و روشنگری است. در بعضی از آیات[5] و روایات[6] به این تقیه اشاره شده است.
  4. تقیه اکراهی: نوعی از تقیه است که به جهت عذر و ضرورت، مُجاز می شود و باتوجه به اینکه ملاک کلی در مشروعیت تقیه، تحقیق عنوان اضطرار است، بحث تقیه اکراهی می تواند به عنوان زیر مجموعه عنوان اضطرار مطرح شود.

ب. تقیه به لحاظ فرد تقیه کننده (متقی):

تقیه کننده، گاهی فردی عادی و گاهی از افراد سرشناس؛ مانند پیامبر (اگر تقیه برای او روا باشد) و امامان (علیهم السلام) است. حکم تقیه نزد فقها و مانند آنها، در هریک از این دو مورد، تفاوت دارد.

ج. تقیه از جهت افرادی که از آنها تقیه می شود (متقی منه):

از این جهت چند قسم است: تقیّه از کفار، حکمرانان اهل سنت، فقها و قضات اهل سنت، مردم عادی از اهل سنت و سلاطین یا مردم عادی شیعه.

د. تقسیم تقیه به لحاظ فعلی که تقیه در آن انجام می گیرد (متقی فیه):

تقسیم تقیه به لحاظ فعل عبارت است از: «فعل حرام، ترک واجب، ترک شرط، ترک جزء، انجام فعلی که مانع و یا قاطع است و یا عملی که طرف مخالف، عقیده به حجّیت آن دارد».[7]

علاوه بر این تقسیم، تقسیمات دیگری نیز برای تقیه گفته شده است. اینک به نمونه‌ای از آنها اشاره می شود:

تقسیم دیگری نیز برای تقیه صورت گرفته که عبارت است از: تقیه فردی و تقیه سیاسی.

  1. تقیه فردی: نوعی از تقیه آن است که برای انسان در حالات خاص، شرایطی به وجود آید که موجب شود انسان برخلاف معتقد خود عمل کند که به این نوع تقیه تقیه فردی گفته می شود. این نوع از تقیه غیرسیاسی است. مانند تقیه عمار بن یاسر در زمانی که کفّار مکه او را به همراه پدر و مادرش شکنجه دادند تا از دین اسلام دست بردارند و از حضرت محمد (صلی الله علیه و ‌آله) بیزاری جویند. پدر و مادر عمار، آنقدر استقامت کردند تا به دست کفار مکّه شهید شدند. امّا عمّار با زبانش خواسته‌های کفار را تأیید کرد و در ظاهر، از دین اسلام بیزاری جس،
    ولی قلبش مملو از ایمان به خدای متعال بود[8].
  2. تقیه سیاسی: نوع دیگر تقیه است که به آن تقیه سیاسی یا تقیه در امور اجتماعی گویند. بسیاری از روایاتی که در باب تقیه و اهمیت آن وارد شده، مربوط به تقیه سیاسی است. مثل تقوا که به انواع تقوای سیاسی و فردی تقسیم می شود. مانند داستان اصحاب کهف[9] که زنار می بستند و در مجلس مشرکان شرکت می کردند؛ اما یک روز که همه جمع بودند و باید اظهار توحید می کردند، ایستادگی کردند. به همین دلیل خداوند می فرماید: «ما دل های آنها را به ریسمان محبت خود گره زدیم و به خود متصل کردیم تا در مقابل آنها بایستند و بگویند ما هرگز جز خدای یکتا هیچ کس را به خدایی نمی‌خوانیم …»؛[10] یعنی این که انسان ده سال یا بیشتر با یک قومی معاشرت کند تا روزی که حساس ترین روزها است بیاید موضع خود را بیان کند.

در تقسیم دیگری شیخ انصاری تقیه را با توجه به احکام تکلیفی، به پنج قسم تقسیم کرده و می نویسد:

تقیه به لحاظ حکم پنج قسم است:

  1. تقیه واجب: عبارت از تقیه ای است که به دلیل دفع ضرر صورت می گیرد و مثال های آن فراوان است.
  2. تقیه مستحب: تقیه ای است که ترک آن، به تدریج منتهی به ضرر می شود؛ مانند ترک مدارا و دوری گزیدن از معاشرت با اهل سنت.
  3. تقیه مباح: تقیه ای است که دوری کردن از ضرر و یا دوری نکردن آن مساوی باشد؛ مانند تقیه نسبت به اظهار کلمه کفرآمیز.
  4. تقیه مکروه: تقیه ای است که ترک آن و نیز تحمّل ضرر ناشی از این ترک، بهتر باشد؛ مانند ترک کلمه کفرآمیز از سوی اشخاصی که رهبر و مقتدای مردم هستند.
  5. تقیه حرام: تقیه در مورد خون افراد است.[11]

البته ممکن است برخی از تقسیمات فوق الذکر با یکدیگر تداخل داشته یا زیر موضوع تقسیم دیگری باشند.[12]

[1]. خمينى، سيد روح اللّٰه، الرسائل العشرة‌، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص 7.

[2]. آل عمران 28؛ نحل 106.

[3]. كلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق / ‏مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 2، ص 220؛ اشعرى قمى، احمد بن محمد، النوادر، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى (عليه السلام‏)، ص 73.

[4]. کافی، ج 2، 219؛ ‏صدوق، محمد بن على، ‏من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 382؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذيب الأحكام، محقق / ‏مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج 3، ص 265.

[5]. غافر، 28.

[6]. کافی، ج 2، 224.

[7]. الرسائل العشرة‌، ص 7.

[8]. نحل، 106.

[9]. کهف، 139.

[10]. کهف، 14.

[11]. انصارى‌، مرتضى بن محمد، رسائل فقهية، محقق/ مصحح: گروه پژوهش در كنگره‌، ص 73.

[12]. با استفاده از پایگاه اطلاع رسانی حوزه (حوزه نت)؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه (حوزه نت)؛ سایت کتابخانه دیجیتالی تبیان.