searchicon

کپی شد

انقلاب اسلامى و قيام مردم قم

نهضت اسلامى، به رهبرى امام خمينى (ره) در سال 1341 از درون حوزه علميه قم آغاز شد. با اين توضيح مختصر كه پس از فوت مرحوم حضرت آيه الله العظمى بروجردى (ره)، رژيم شاه تصور مى كرد كه نيروى مرجعيت از نظر سياسى ضعيف شده است. به اين دليل لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى را در هيأت دولت مطرح ساخت و آن را در 16 مهر ماه 1341 به تصويب رساند.

به موجب اين لايحه به زنان حق رأى داده شد و از شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان قيد سوگند به قرآن حذف شده و افراد مى توانستند با هر كتاب آسمانى مراسم تحليف[1] به جاى آورند.

امام خمينى (ره) كه در آن زمان در قم اقامت داشتند به توطئه رژيم شاه پى برده و مى دانستند كه رژيم شاه با اين كار مى خواهد، در واقع، روحانيت را امتحان كرده و عكس العمل آن ها را ارزيابى كند؛ بنابراين امام خمينى (ره) به سرعت واكنش نشان داده و براى اتخاذ تصميمات لازم، علماى طراز اول قم را به تبادل نظر دعوت كردند.

علما در اين تبادل نظر به نتايج مطلوبى دست يافتند كه از جمله آن، درخواست لغو اين لايحه بود كه در نهايت با هوشيارى حضرت امام خمينى (ره) اين لايحه، پس از كارشكنى هاى متعدد از جانب رژيم شاه، در تاريخ دهم آذر ماه همان سال، به طور رسمى لغو شد كه اين خود يكى از نقاط  آغاز مبارزه عليه رژيم شاه بود.

حادثه مهم ديگر در سال 41، پس از شكست لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى، رفراندوم لوايح شش گانه بود كه شاه آن را انقلاب سفيد نام نهاده بود.

شاه يک روز قبل از رفراندوم و همه پرسى يعنى روز چهارم بهمن 1341 جهت جلب نظر علما، وارد قم شد، اما امام با آگاهى تمام، طى اعلاميه اى خروج مردم از خانه ها را تحريم كردند. شاه پس از ورود به قم، هيچ استقبال كننده اى را نديد مگر همان مزدورانى كه روز قبل براى استقبال به قم آورده شده بودند، كه اين كار خشم رژيم را چندين برابر كرد.

به هر حال رفراندوم تقلبى انجام شد و رسانه ها اعلام كردند كه اين لوايح شش گانه با پنج ميليون و ششصد هزار رأى موافق در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأى مخالف به تصويب رسيد.

اما امام خمينى (ره) اين بار نيز هوشيارانه در جلسه اى كه با علماى قم داشتند پيشنهاد كردند كه مراسم نماز جماعت و وعظ و خطابه در ماه مبارك رمضان تعطيل شود. به همین دليل، مساجد بسيارى از شهرها، از جمله، تهران، قم، اصفهان، شيراز، مشهد و بعضى شهرهاى ديگر تعطيل شد كه اين كار خشم و نفرت مردم را نسبت به رژيم شاه افزايش داد. همچنين در عيد فطر همان سال، مردم قم و بعضى شهرهاى ديگر كه عازم قم شده بودند به منزل امام خمینی (ره) رفته و امام طى سخنانى به افشاى رژيم شاه و اين رفراندوم ساختگى پرداختند. ادامه اين نهضت در پانزدهم خرداد 1342 بود كه اگر چه بى رحمانه توسط رژيم شاه سركوب شد، اما اين سركوبى باعث نابودى آن نگرديد، بلكه همچون بذرى بود كه در 22 بهمن 1357 سر از خاک برآورد و شكوفه و ميوه داد.

نهضت پانزدهم خرداد داراى ويژگى هايى بود كه آن را از ساير نهضت هاى مادى، متمايز مى ساخت. برخى از ويژگى هاى اين نهضت الهى عبارت بود از: اسلامى و مردمى بودن، بيگانه ستيزى، حضور روحانيت در صحنه مبارزات، كه همه اين ها حول محور رهبرى كه داراى اخلاص و قاطعيت بود، مى چرخيد. قيام پانزدهم خرداد چنان تأثيرى در جامعه به جاى گذاشت كه در واقع سرنوشت سياسى و اجتماعى آينده ايران را رقم زد.

افزايش رشد و بينش سياسى در ميان مردم و گروه هاى سياسى و روحانيون، رواج و توسعه مذهب در ميان دانشجويان و تحصيل كرده ها و بر ملا شدن چهره منافقانه شاه از جمله تأثيرات اين قيام بود.

رژيم شاه، جهت حفظ حكومت و سلطنت خود و سركوب نمودن رشد سياسى و مذهبى مردم، به اقداماتى دست زد كه يكى از آن ها، دستگيرى امام خمينى (ره) رهبر اين نهضت عظيم بود، اما اين كار رژيم، نه فقط نتوانست نداى مردم را خاموش كند، بلكه عكس العمل و مقاومت آنان را نسبت به رژيم شاه بيشتر كرد.

از جمله اين عكس العمل ها اقداماتى نظير اعتصابات طولانى توسط بازاريان و بيانيه ها و اعلاميه هاى شجاعانه توسط علما و حضور گسترده و اعتراض شديد از جانب مردم بود.

رژيم شاه مجبور شد ابتدا امام خمينى را در تاريخ 11 مرداد 1342 از زندان آزاد كند و ايشان را به منزلى در شمال شهر تهران منتقل سازد و سپس در پى اعتراضات دوباره مردم، باز هم مجبور گرديد امام خمينى را پس از ده ماه يعنى در هجدهم فروردين سال 1343 به قم منتقل نمايد.

شاه تصور مى كرد امام خمينى از اين پس سكوت خواهد نمود؛ اما برخلاف تصور شاه مبارزات امام خمينى در برابر بى دينى و بى عدالتى، همچون گذشته ادامه يافت و لحظه اى متوقف نشد.

يكى از عكس العمل هاى ايشان، عليه قانون ننگين كاپيتولاسيون بود كه در 21 مهرماه 1343 در مجلس شوراى ملى به تصويب رسيده بود. اين عكس ‍ العمل شديد امام، مردم را بيش از پيش آگاه و بيدار كرد.

از آن جا كه امام خمينى هيچ گاه حاضر نبود دست از مبارزه بردارد، رژيم شاه براى مقابله با ايشان و براى مقابله با نهضت، دست به اقداماتى تازه زد و ايشان را شبانه از منزل دستگير و صبح روز 13 آبان 1343 از فرودگاه مهرآباد به تركيه فرستاد و پس از يازده ماه ايشان را از تركيه به عراق منتقل ساخت تا به گمان پليد خود، رهبر اين نهضت را همچنان از مردم دور نگه دارد، اما امام خمينى (ره) همچون خورشيد در پشت ابر، مردم را همچون گذشته با ارسال اعلاميه ها و بيانيه ها آگاه و هوشيار مى نمودند.

نخستين مراكزى كه با اين كار امام آگاه تر و بيدارتر مى شدند، حوزه های علميه به ویژه حوزۀ علمیۀ قم و دانشگاه ها و بازار بود كه رژيم شاه آن ها را به عنوان مراكز طغيان مى دانست؛ بنابراين اين گونه مراكز را از طريق ساواک شديداً كنترل مى نمود تا مردم را به سكوت وادارد.

اشاعه فرهنگ بى بند و بارى، فكر بسيارى از جوانان را تخدير[2] كرده بود و با اين كار مى خواست آنان را از آرمان هاى متعالى بازدارد، اما از طرفى مردم آگاه و هوشيار، از راه هاى مختلف به مقابله با رژيم برخاستند كه در اين ميان نقش روحانيت بسيار حايز اهميت بوده است .

اگر بخواهيم از انواع مبارزات اقشار و توده هاى مردم، عليه رژيم نام ببريم مى توانيم آن ها را به سه دسته تقسيم كنيم: مبارزه سياسى، مبارزه مسلحانه و مبارزه فرهنگى، كه هركدام به نوبه خود حائز اهميت بوده است. [3]

[1]  . سوگند، قسم

[2] . بى حس كردن ، بى هوش كردن

[3] . برگرفته از سایت غدیر با اندکی تصرف