searchicon

کپی شد

انسان و جاودانگى

حس و قواى حسى به طبيعت نزدیک است و عقل و قواى عقلى از طبيعت دور است؛ لذا محسوسات و امور مادى، انسان هاى حساس را به خود جلب مى نمايد، اما انسان عاقل چون ارزشى براى دنيا قائل نيست فريب دنيا را نخورده دل به دنيا نمى بازد. فطرت انسانى خواهان ابديّت است به تعبير مرحوم صدر المتألهين: خداوند در سرشت انسان ها محبت وجود و بقاء و كراهت عدم و فنا را سرشته است.[1] و لذا متاع گذرا او را اشباع نمى كند و اگر به طبيعت سر مى سپارد يا براى آن است كه از باب خطاى در تطبيق، طبيعت را ابدى مى پندارد و يا ابديّت بعد از مرگ را فراموش كرده است يا گرفتار جهل مركب است يا مبتلاى غفلت، به نص صريح قرآن كريم هر انسانى بالضرورة مى ميرد.[2] پس احتمال خلود و جاودانگى در دنيا ممكن نيست. خداى سبحان اصرار دارد به انسان بفهماند كه اى انسان تو یک موجود ابدى هستى و ابديّت در دنيا نمى گنجد، بلكه جاودانگى به تحصيل ما عنداللَّه است. قرآن كريم مى فرمايد:[3]  آنچه در دسترس شما است زوال‏پذير است و آنچه در نزد خدا است ابدى است و چون شما انسان ها ابدى هستيد اين ابديّت خويش را هدر ندهيد. كالاى ابدى پيش غير خدا نيست. اگر آب زندگانى مى خواهيد فقط نزد خدا است.[4]



[1]. صدرالمتألهين شيرازى، محمد ابراهيم، اسفار اربعه، ج 4، ص 163، چاپ سنگى.

[2]. آل عمران، 185.

[3]. نحل، 96.

[4]. جوادى آملى عبداللَّه، كرامت در قرآن، ص 116(کتاب نامه تکمیل شود).