searchicon

کپی شد

امام حسن (علیه السّلام) و رسیدگی به نیازمندان

امام حسن مجتبی (علیه السلام) كه دارای قلبی پاک و رؤوف و پرمهر نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه بود، همانند پدرش علی بن ابی طالب (علیهما السلام) با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشین می شد، درد دل آنان را با جان و دل می شنید و آن را ترتیب اثر می داد و در این حركت انسان دوستانه، جز خدا را نمی دید و اجرش را جز از او نمی طلبید. او بارزترین مصداق آیه شریفه «آنان كه اموال خود را شب و روز، پنهانی و آشكارا انفاق می كنند، مزدشان در نزد پروردگارشان خواهد بود، نه ترسی دارند و نه اندوهگین می‌شوند»، بود.[1]

از این روی هر ناتوان و ضعیف و درمانده ای درِ خانه آن حضرت را می كوبید. چه بسا افرادی از شهرهای دیگر به امید دستگیری امام مجتبی (علیه السلام) به مدینه منوره می آمدند و از آن دریای جود و كرم بهره می جستند. در میان مستمندان، سادات و غیر سادات و در راه ماندگان و از راه رسیدگان و … دیده می شد. گاه بر اساس خواسته آنان، هزینه سفر، هزینه ازدواج و زندگی، هزینه مداوای مریض و دیگر نیازمندی های آنان را پرداخت می نمود و گاه بدون هیچ گونه پرسش بر آنان ترحم می كرد.

كمک و دستگیری از مستمندان، سالخوردگان و فقرا از سوی آن حضرت، در دوران حاكمیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حكومت خود در كوفه و مدینه و بعد از آن به دو صورت انجام می گرفت:

الف) كمک های مستمر و همیشگی كه شامل سالمندان، ایتام، خانواده های شهدا، اصحاب صفّه و … می شد در چهار چوب منظمی به صورت ماهیانه انجام می گرفت. گویا آنان حقوق بگیران دایمی از خاندان اهل بیت (علیهم السلام) بودند كه بخش عمده ای از موقوفات و صدقات رسول خدا  و امیر مؤمنان و فاطمه اطهر (علیهم السلام) و اموال شخصی حضرت مجتبی (علیه السلام) به این امر اختصاص می یافت.

امام حسن (علیه السلام) پیش از آن از سوی پدر بر این كار بزرگ انتخاب و منصوب شده بود و بعد همچنان ادامه یافت.

ب) كمک های مقطعی آن حضرت به فقرا، بیچارگان و مساكین در همه فراز و نشیب های زندگی. این كمک ها به طوری زیاد بود كه بخشش و دستگیری وی زبانزد عموم مردم شده بود.

از امام مجتبی (علیه السلام) پرسیدند: چگونه است هر سائلی كه بر در خانه شما می آید، ناامیدش بر نمی گردانید؟

حضرت فرمود: من هم نیازمند و محتاجی هستم به درگاه خداوند متعال كه دوست ندارم او مرا دست خالی برگرداند، خداوندی كه نعمت هایش را بر ما ارزانی داشته، هرگز نمی خواهد بندگانش را محروم كنم، می ترسم اگر سائلی را رد كنم، او هم مرا دست خالی برگرداند و سپس فرمود: آن گاه كه محتاجی به من روی آورد، به او خوش آمد و آفرین می گویم كه بخششِ به او بر من به سرعت واجب گردیده؛ او با اظهار نیازمندی اش بر من و امثال من تفضلی كرده و بهترین روزهای افراد جوانمرد هنگامی است كه مورد سؤال واقع شوند.[2]

بیت هایی از شعر درباره جود و سخا به آن حضرت نسبت داده اند، مانند:

بخشندگی بر بندگان فریضه ای از جانب خداوند است، همان طوری كه در قرآن كریم آمده؛ خداوند بندگان بخشنده اش را بهشت وعده نموده و برای بخیلان جهنم را آماده كرده است.[3]

موارد دستگیری امام مجتبی (علیه السلام) از فقرا و درماندگان بسیار است كه در این جا به سه نمونه از آن اكتفا می كنیم:

الف) كنیزی از كنیزان آن حضرت دسته گلی را به عنوان هدیه خدمتش آورد و آن حضرت هدیه را گرفت و فرمود: تو در راه خدا آزادی.

“أَنس” بر این كار خرده گرفت و امام (علیه السلام) در پاسخ به اشكال و انتقاد او فرمود: خداوند اخلاق و آداب اجتماعی را به ما آموخته و فرموده است: آن گاه كه بر شما تحنیت و تحیتی عرضه شد [و اعطایی بخشیدند]، سعی كنید به بهترین شیوه جبران كنید[4] و پاداش بهتر هدیه این خانم، آزادی او بود.[5]

ب) روزی به هنگام ظهر از كوچه های مدینه می گذشت، دید مردی برای رفع گرفتاری هایش ده هزار درهم از خداوند طلب می كند. آن حضرت به فریاد استغاثه اش پاسخ گفت و در همان حال مبلغ ده هزار درهم برایش فرستاد.[6]

ج) امام حسن (علیه السلام) گاهی به همراه برآوردن حاجت اشخاص، مسائلی را به آن ها می آموخت. نوشته اند كه روزی مردی از امام مجتبی (علیه السلام) كمک خواست. حضرت در پاسخش فرمود:

«همانا اظهار حاجت و درخواست شایسته نیست، مگر در سه مورد:

1) بدهی سنگین و ناگواری (مانند پرداخت دیه)؛

2) فقری كه انسان را زمین گیر (و تیره بخت نماید، مانند قرض های فراوان و زیاد)؛

3) فشار وحشتناک و شكننده (بر انسان، مثل اتفاقات ناخوشایند و پشت سرهم)».

آن مرد عرض كرد: سؤالم به خاطر یكی از این سه امر است.

امام (علیه السلام) صد دینار به او بخشید.

مرد سائل خواسته اش را نزد امام حسین (علیه السلام) نیز مطرح نمود. آن حضرت 99 دینار به وی داد (یک دینار كم تر از برادرش تا احترامی به برادر بزرگ تر خود گذاشته باشد). سپس نزد عبد الله بن عمر آمد و درخواست خود را پیش او نیز مطرح نمود. عبدالله بن عمر هفت دینار به وی داد.

مرد فقیر رو به عبدالله كرده، گفت: حسنین (علیه السلام) كمک زیادی به من كردند، تو چرا به این مقدار؟ عبدالله بن عمر جواب داد: تو مرا با آن دو بزرگوار مقایسه می كنی؟! آنان از چهره های درخشان دانش اند، و بذل و بخشش زیادی دارند.[7] [8]


[1]. بقره / 247.

[2]. شبلنجی شافعی، نور الابصار، ص 111.

[3]. ابن شهر آشوب، مناقب، ج 2، ص 156؛ سپهر، میرزا تقی، ناسخ التواریخ، امام حسن علیه السلام، ص 253.

[4]. نساء/ 86.

[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 43، ص 343، ح 15.

[6]. همان، ص 347، ح 20.

[7]. صدوق، عیون الاخبار، ج 3، ص 140.

[8]. بر گرفته از مجله مبلغان، شماره 28، ص 55، زمانی، احمد.