searchicon

کپی شد

اقسام قیامت

قیامت بر دو قسم است: قیامت صغرا و قیامت کبرا.

هر كس مى‏ميرد قيامت صغراى او بر پا مى‏شود (من مات قامت قيامته) و سرآغازى است براى پاداش و كيفرها كه بخشى جنبۀ برزخى دارد و بخش ديگرى در قيامت كبرا يعنى قيامت عمومى انسان ها دامانشان را مى‏گيرد، و در هيچ يك از اين دو مرحله نه چاره‏جويي ها مؤثر است، و نه در برابر ارادۀ الهى يار و ياورى وجود دارد.

هول قيامت صغرا مثل هول قيامت كبرا است، با اين فرق كه در قيامت صغرا هولش فردى است و در قيامت كبرا هولش جميع خلق را فرا مى‏گيرد.[1]

قیامت صغرا (عالم برزخ):

انسان پس از مرگ وارد عالم قیامت نمی شود، بلكه به عالم برزخ وارد می گردد. منظور از عالم برزخ، جهانی است كه میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد، یعنی هنگامی كه روح از بدن جدا می شود، پیش از آن كه بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی كه میان این دو عالم است و برزخ نامیده می شود، قرار خواهد داشت. قرآن دربارۀ عالم برزخ می گوید: “هنگامی كه مرگ یكی از انسان ها فرا می رسد (تقاضا می كند) پروردگارا! مرا به دنیا برگردان تا اعمال صالحی را كه ترك كرده بودم، انجام دهم. (در پاسخ به وی گفته می شود) بس كن، هرگز بازگشتی برای تو نیست،‌ و این سخن بی اساسی است كه او بر زبان جاری می كند، و پس از زندگی دنیوی آنان،‌ حیات برزخی است كه تا قیامت ادامه دارد”.[2]

این آیه شریفه كه ندامت شدید مُرده و تقاضای بازگشت دوباره‌ وی را برای جبران گذشته خاطر نشان می كند، به روشنی بر جهان برزخ كه فاصله بین عالم دنیا و قیامت است،‌ دلالت دارد.

قیامت کبرا (عالم بعد از برزخ):

قیامت کبرا که عالمی است پس از عالم برزخ همۀ انسان ها از اولین تا آخرین جمع شده، و وارد مرحلۀ جدیدی از زندگی و حیات می شوند؛ و به پاداش و یا جزای اعمال و رفتار زندگی دنیایی خود می رسند.[3]؛[4] در قرآن کریم بیش از صد نام برای قیامت ذكر شده است که الواقعة، الراجفة، الطامة، الصاخة، الحاقة، یوم الفصل، یوم الندم، یوم النشور، یوم الحق، یوم المسألة، یوم الفراق، یوم الحساب، یوم الحكم، یوم العذاب، یوم المحاسبة و یوم التلاق و یوم الحسرة و… نام هایی است که در قرآن برای قیامت ذکر شده است.[5]


[1] تفسير نمونه، ج‏22، ص 465.

[2] مؤمنون، 99 و 100.

[3] عالم برزخ شخصی است و هر فرد وقتی مرد وارد برزخ می شود، قیامت کبری مربوط است به جمع یعنی همۀ افراد عالم یک مرتبه محشور می شونند. نک: جهان بینی شهید مطهری، بحث معاد، ص 31.

[4] اقتباس از سؤال 1151 (سایت: 1261).

[5] اقتباس از سؤال 1496 (سایت: 1543).