searchicon

کپی شد

اعجاز قرآن از جهت آورنده

وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده[1] كه  اعجاز قرآن از جهت آورندۀ را می توان یکی از آنها نام برد

اين وجه كه از قديم‏ الايام مورد بحث واقع شده، بر اين مطلب تكيه دارد كه رسول گرامى اسلام (ص) فردى امّى بوده، پس چگونه مى توانسته است در ميان مردم جزيرةالعرب كه اصولاً با دانش و فرهنگ بي گانه بودند، چنين كتابى از پيش خود بياورد.

برخى از مستشرقين در رد اين وجه گفته اند: پيامبر با سواد بوده و بين علماى اديان گذشته رفت و آمد داشته و نزد آنها درس خوانده است. او – نعوذ بالله – قرآن را با توجه به اين اطلاعات نوشته است. و اگر در قرآن، مردم جزيرةالعرب، امّى خوانده شده اند، به اين معناست كه با معارف الاهى آشنا نبوده اند، نه آن كه بى سواد باشند. در جزيرةالعرب، افراد با سواد، و حتى با معلومات و اطلاعات فراوان، زياد بوده اند و اگر از حضرت نيز به “امّى” تعبير شده است، بدين معنا نيست كه ايشان بى سواد يا با معارف الاهى بي گانه بوده و از كسى درس نگرفته، بلكه مقصود اين است كه ايشان پيامبر يك امت امى؛ يعنى بي گانه با معارف الاهى بوده ‏است. در واقع وصف به حال متعلّق  موصوف است. ولى تحقيقات منصفانۀ محققان بى طرف نشان داده كه اين سخنان بى اساس است و همۀ اين توجيهات براى آن است كه اعجاز قرآن را انكار كنند.[2]

شايان ذكر است كه بحث اعجاز، اگر چه معمولاً در مباحث علوم قرآنى مطرح مى‏شود، در واقع بحثى كلامى است. از اين رو در برخى كتب كلامى هم ذكر شده است.[3]

منابع مطالعه بيشتر:

هادوى تهرانى، مهدى، مبانى كلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377.


[1] ن.ك: ثامنى، سيد مصطفى، وجوه اعجاز قرآن (مجموعه مقالات دومين كنفرانس تحقيقاتى علوم و مفاهيم قرآن ‏كريم، دارالقرآن قم) ص 178 – 168 .

[2] ن.ك: دكتر صبحى الصالح، علوم الحديث و مصطلحه، ص 3 – 2 .

[3] هادوى تهرانى، مهدى، مبانى كلامى اجتهاد، ص 51 – 47.