searchicon

کپی شد

از بین‌بردن تردیدها درباره حضرت مهدی (علیه السلام)، توسط نواب اربعه

یکی از وظایفی که نواب خاص بر عهده داشتند از بین بردن تردیدهایی بود که احیاناً پیرامون امام زمان (علیه السلام)، وجود داشت.

به‌گزارش شیخ طوسی، میان ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان بحثی درباره فرزند داشتن یا نداشتن امام عسکری (علیه السلام) درگرفت؛ از این رو شیعیان نامه‌هایی برای امام مهدی (علیه السلام) فرستادند و از او خواستند تا به جدل در این موضوع خاتمه دهد و امام هم در جواب، تأکید کرد خدا پس از امام یازدهم، دینش را باطل نساخته و رابطه میان خود و مردم را قطع نکرده و تا قیامت نیز چنین نخواهد بود.[1]

توقیع دیگری نیز از امام مهدی (علیه السلام) در روایات آمده است. پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)، برخی خواستند برادر آن حضرت؛ یعنی جعفر را به‌عنوان جانشین  او معرفی کنند، اما امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف) نامه‌ای را در جواب عثمان بن سعید و فرزندش محمد، جهت روشن‌گری مردم نوشت.

متن نامه‏اى که امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف) براى عثمان بن سعيد عمرى و پسرش نوشت، به اين شرح است: «خداوند شما را براى اطاعتش موفق بدارد، آن‌چه را ذكر كرده بوديد، به‌ما رسيد مبنی بر این كه ميثمى، خبر مختار را بهشما داده كه او با هر كس برخورد مى‏كند به گفت‌وگو برخاسته و مى‏گويد: جانشينى به‌جز «جعفر بن على» وجود ندارد و جعفر را تصديق مى‏كند و من از نابينايى بعد از بينايى و بصيرت، به‌خدا پناه مى‏برم كه چگونه در فتنه سقوط مى‏كنند.

آيا نمى‏دانند كه زمين خالى از حجّت خدا نمى‏شود؟ آيا نمى‏بينند پشت سر هم آمدن امامانشان را بعد از پيامبرشان تا برسد به امام قبلى؛ یعنی امام حسن عسكرى‏ (عليه السّلام). سپس او به وصى خودش (كه خدا او را تا زمان معيّنى مخفى مى‏دارد) وصيت كرد. پس بايد تبعيّت هواى نفس را كنار بگذارند و چيزى را كه از آن‌ها پوشيده است، جست‌وجو نكنند تا به گناه آلوده نشوند، پس بايستى از ما بر همين مجمل بدون تفسير اكتفا كنند».[2]

تردید محمد بن ابراهیم بن مهزیار نیز که پدرش از وکلای امام یازدهم(علیه السلام) بود، پس از دریافت نامه‌هایی از امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برطرف شد.[3] همچنین توقیعی از امام مهدی (علیه السلام) نقل شده است که در آن، امام ضمن اثبات وجود خود در برابر شکاکان، به‌بعضی مسائل فقهی پاسخ گفته است.[4]


[1].  طوسی، محمد بن حسن، الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 285 – 287.

[2]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج ‏2، ص 510؛ راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، محقق / مصحح: مؤسسة الإمام المهدى عليه السلام‏، ج ‏3، ص 1109 و 1110.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافي، ج ‏2، ص 655 و 657؛ الغیبه للحجة، ص 281 و 282.

[4]. همان، ص 290.