searchicon

کپی شد

ازدواج فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

به‌طور دقیق معلوم نیست که حضرت معصومه (سلام الله علیها) ازدواج کرده است یا نه، و فرزند داشته است یا خیر،[1] امّا مشهور است که آن‌حضرت هرگز ازدواج نکرده‌است[2] و دلایلی هم برای ازدواج ‌نکردن وی ذکر شده است؛ که به سه دلیل اشاره و پس از آن مورد بررسی و برخی نیز مورد نقد قرار خواهد گرفت.

  1. او به این جهت، ازدواج نکرد که همتایی برایش پیدا نشد.[3] این نظریه نمی تواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه را کفو یک‌دیگر می‌دانستند. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را می‌پسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ برپا می‌شود.[4]

ثانیاً، در عصر امام کاظم (علیه السلام) جوانان شایسته‌ای از تبار امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند که می‌توانستند همسران مناسب برای آنان باشند

  1. یعقوبی نوشته است: امام کاظم (علیه السلام) وصیت کرده بود که هیچ‌یک از دخترانش ازدواج نکنند،[5] اما به این سخن اشکال کرده‌اند که چنین سفارشی در وصیت‌نامه‌ای که کلینی در کافی از امام کاظم (علیه السلام) نقل کرده،[6] نیامده است.[7].
  2. احتمال و نظریه سوم آن است که اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرأت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر (علیهما السلام) مراجعه کند، تا چه رسد به این‌که به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر (علیهما السلام) داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینه‌ای را فراهم می‌ساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با این‌که هارون در مواردی تظاهر به دینداری می‌کرد، ولی ستمگری بی رحم بود. یکی از مورّخان می‌گوید: هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک می‌ریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالم‌تر بود.[8] و همین شخص دو هزار کنیز داشت که سی‌صد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و نوازندگی بودند.[9]

شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر می‌بردند و کوچک‌‍ترین حرکاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر (علیهما السلام) اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثه ای که برایت پیش می‌آید، به کار می‌آید.

چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت: علی بن یقطین لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسید. او گفت: آن را در بقچه‌ای نگه داشته ام. هارون دستور دارد تا فوراً آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کننده ای را درباره تو باور نخواهم کرد.[10]

این گونه قضایا نشان می‌دهد که ارتباط موسی بن جعفر (علیهما السلام) کنترل می‌شد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش می‌داد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا (علیه السلام) نیز تحت نظر قرار گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یک سال، حضرت معصومه (سلام الله علیها) و جمعی از برادران او به سوی خراسان حرکت کردند، اما در بین راه، حضرت معصومه (سلام الله علیها) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.

بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جست‌وجو کرد و نه در نبود همسر مناسب و کفو، بلکه علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرأت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر (علیهما السلام) و بعد از او به خانه فرزندش امام رضا (علیه السلام) رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) و سرانجام شهادت او و احضار شدن حضرت رضا (علیه السلام) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.[11]

 

[1]. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة، ج ۵، ص ۳۱.

[2]. مهدی‌پور، علی اکبر، کریمه اهل بیت (سلام الله علیها)، ص ۱۵۰.

[3]. همان، ص ۱۵۱.

[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 103، ص 237، ح 25.

[5]. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، تحقیق: مهنا، عبدالامیر، ج ۲، ص ۳۶۱.

[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: غفاری، علی‌اکبر و آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۳۱۷.

[7]. شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام موسی بن جعفر، ج ۲، ص ۴۹۷؛ برگرفته از ویکی شیعه.

[8]. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج 5، ص 241.

[9] . جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، مترجم: جواهر کلام، علی، ص 162.

[10]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص 293؛ شبلنجی، مؤمن بن حسن، نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله و سلم‏، ص 304‏.

[11] . برگرفته از حوزه نت.