searchicon

کپی شد

ادله نماز خوف

ادله‌ای در قرآن و روایات بر لزوم نماز خوف در شرایط خاص، تصریح نموده‌اند:

الف) در قرآن:

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‏ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً»؛[1] «و هنگامى‌كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز را برپا كنى، بايد دسته‏اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاح‌هايشان را با خود برگيرند و هنگامى‌كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشتِ سرِ شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخوانده‏اند (و مشغول پيكار بوده‏اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند. آن‌ها بايد وسايل دفاعى و سلاح‌هايشان (را در حال نماز) با خود حمل كنند؛ (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاح‌ها و متاع‌هاى خود غافل شويد و يک‌باره به شما هجوم آورند، و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاح‌هاى خود را بر زمين بگذاريد، ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خود را) با خود برداريد. خداوند، عذاب خواركننده‏اى براى كافران فراهم ساخته است».

نکات آیه شریفه:

اين آيه شريفه كيفيت نماز خوف را بيان مى‏كند و خطاب را متوجه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى‏نمايد و او را امام جماعت فرض مى‏كند (مى‏فرمايد تو نماز را براى لشكر اقامه مى‏كنى، نيمى از لشكر با تو در نيمى از نماز شركت مى‏كنند و مى‏روند، (آن‌گاه) نيمى ديگر به جماعت مى‏ايستند) و اين در حقيقت از قبيل بيان حكم در قالب مثال است تا بيان براى شنونده واضح‏تر شده، و در عين حال مختصرتر و زيباتر از كار درآيد.

پس مراد از اين‌كه فرمود:«فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ» خصوص نماز جماعت است، و مراد از جمله:«فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ» برخاستن طايفه‏اى از لشكريان اسلام به نماز با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به‌نحو اقتدا است كه اين طايفه مأمور هستند اسلحه خود را با خود داشته باشند، و مراد از اين‌كه فرمود:«فَإِذا سَجَدُوا …» اين است كه وقتى طايفه اول سجده آخر نماز را به‌جا آوردند و نماز را تمام كردند، در پشت سر طايفه ديگر قرار بگيرند.

هم‌چنين مراد از جمله:«وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ» اين است كه طايفه دوم كه مى‏خواهند با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز بخوانند، نيز اسلحه خود را با خود داشته باشند.

و معناى آيه «و خدا داناتر است» اين است كه وقتى تو (رسول خدا صلی الله علیه و آله) در جنگ همراه مسلمانان باشى، و حال، حال خوف بوده‌باشد، و بخواهى با آنان نماز جماعت بخوانى، همه آنان يک‌باره داخل نماز نشوند، بلكه طايفه‏اى از آنان با تو به نماز بايستند، و به تو اقتدا كنند، و در حال نماز اسلحه خود را بردارند، و معلوم است كه طايفه‏اى ديگر مواظب اين طايفه و اثاث آنان هستند تا به سجده بروند و نماز را تمام كنند، و در پشت سر شما در جاى طايفه دوم قرار گيرند، آن وقت طايفه دوم در حالى‌كه آن‌ها نيز سلاح را با خود دارند مى‏آيند و به نماز مى‏ايستند.

«وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ … مَيْلَةً واحِدَةً» اين جمله در مقام بيان علت حكمى است كه در اول آيه در مورد كيفيت نماز خوف بيان كرد، مى‏فرمايد: اين‌كه گفتيم اين‌طور نماز بخوانيد و نماز خوف را براى شما تشريع كرديم علتش اين است كه كفار بسيار دوست مى‏دارند شما با سرگرم شدن به نماز، از اسلحه و ساز و برگ خود غفلت كنيد و با يک حمله بر شما بتازند.

«وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ …» اين جمله بيان‌گر تخفيفى ديگر در كيفيت نماز خوف است، و آن اين است كه گاه مى‏شود كه يا به‌خاطر باران و يا بيمارى، حمل اسلحه در نماز مشكل مى‏شود، مى‏فرمايد: اگر به اين جهات كه گفته شد از حمل اسلحه ناراحت مى‏شوند، حرجى بر آنان نيست كه بدون اسلحه نماز بخوانند، اما به شرطى كه احتياط داشته باشند، و از كفار غفلت نورزند، چون كفار همه اهتمامشان به غافل‌گير كردن آنان است.[2]

ب) در روایات:

در روایات متعددی[3] به نماز خوف تصریح و اشاره شده ‌است؛ از جمله این‌که امام باقر (عليه السّلام) فرمود: گروه اول (در نماز خوف)، افتتاح نماز و تکییر را درک می‌کنند، گروه دوم سلام نماز را.[4]

 

[1]. نساء، 102.

[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان في تفسیر القرآن، مترجم: موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج ‏5، ص 99 و 100.

[3]. عريضى، على بن جعفر، مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ص 107؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط – الحديثة)، متن، ص 220، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، قم‏، 1413 ق.

[4]. ميرزاى قمّى، ابو القاسم، مناهج الأحكام في مسائل الحلال و الحرام، ص 386‌.