searchicon

کپی شد

ادریس بن عبدالله بنیانگذار فرقه ادریسیه

چکیده مقاله ادريس بن عبداللّه

ادريس بن عبداللّه از فضلاء و صلحای بنی‌هاشم بود که به كرم و شجاعت شهرت داشت. وی به همراه حسین بن علی، شهید فخ در ذی القعدة سال 169 یا 170 قمری بر خلیفه عباسی (هادی) خروج نمود. این واقعه در سرزمین فخ (جایی در نزدیکی مكه مكرمه که گفته می‌شود نام چاهی در نزدیکی آن است) اتفاق افتاد. لشگریان شهید فخ شجاعانه در مقابل سربازان عباسی ایستادگی کردند تا این که بیشترشان در ذی الحجة همان سال در آن سرزمین به شهادت رسیدند، اما تعداد کمی و از جمله ادريس بن عبداللّه با این‌که مجروح شده بودند،  جان سالم به در بردند.

او به سفارش برادرش محمد بن عبدالله (نفس زكيه) به سوی مغرب  حرکت نمود و توانست حکومت ادریسیه را در آن‌جا بنا نهد. حکومت ادریس بن عبدالله، از سال 172 تا 177 هجری قمری، مدت پنج سال به طول انجامید.

سرانجام ادریس بن عبدالله در سال 177 هجری به دست سليمان بن جرير رقى؛ نماينده رژيم عباسى (جاسوس ‍خليفه وقت) و به وسيله شيشه عطرى زهرآگين مسموم شد و در گذشت.

زندگینامه ادريس بن عبداللّه

ادريس بن عبدالله بن حسن مثنى؛ بنيان‌گذار حكومت و دولت ادريسيه در مغرب (شمال آفريقا) بود. وى در آغاز با حسين بن على بن حسن در عصر خلافت هادى عباسى خروج كرد و چون حسين در واقعه فخ كشته شد، به فرمان برادرش محمد بن عبدالله (نفس زكيه)، به مغرب شتافت.

 مردم مغرب، چون او را شناخته و به نسبش پى بردند، وى را گرامى داشتند و استاندار عباسيان را از كار بركنار نموده و مقدمه حكومت او را پى‌ريختند، و در روز جمعه، چهارم رمضان سال 172 هجرى او را به خلافت برگزيدند.

وى مردى شجاع و دلير بود و لذا شهرهاى مغرب، از جمله «فاس» و «تلمسان» را به تصرف در‌آورد. ادريس در تلمسان مسجدى بنا كرد كه بر منبر آن مسجد نام وى نوشته شده بود، و آن مسجد تا زمان ابن خلدون باقى بود.

سرانجام وى به دست سليمان بن جرير رقى؛ نماينده رژيم عباسى (جاسوس ‍خليفه وقت هارون الرشید) و به وسيله شيشه عطرى زهرآگين مسموم شد و در سال 177 هجری در گذشت.

ادريس غلامى داشت به نام راشد كه سرپرستى همسرش را كه باردار بود بر عهده گرفت و چون پسرى به دنيا آورد، نام پدرش را بر وى گذاشتند.  دولت ادريسيه در سال 246 هجرى به اوج اقتدار خود رسيد.  سلسله ادریسیان پس از حدود 203 سال حکومت، در سال 375 هجرى منقرض شد.[1]

نسب و خاندان ادريس بن عبداللّه

ادريس بن عبداللّه[2] از نظر نسب و خاندان دارای شرافت بزرگی است. او از خاندان قریش، بنی هاشم و در نهایت از خاندان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است. وی از جانب پدر از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه السلام) است.[3]

 

پدر و مادر ادريس بن عبداللّه

پدر ادريس، «عبدالله» فرزند حسن (مثنی)، فرزند امام حسن بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) است. ادریس از نظر پدر دارای امتیاز در شرافت نَسَبی است، زیرا پدر وی از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه السلام) و از پارسایان زمان خود بود.[4] در نتیجه ادریس، نبیره (فرزند نوه) امام حسن مجتبی (علیه السلام) است. پدر وی عبدالله محض، نسلش از شش پسرش تداوم یافت که یکی از آنان، ادریس بن عبدالله است.[5] مادر او، «عاتکه»؛ دختر عبدالملک بن الحرث شاعر می‌باشد.[6]

ولادت ادريس بن عبداللّه

سال دقیق تولد ادریس  در منابع دست اول یافت نشد، البته با توجه به این که ابن اثیر، قیام شهید فخ را که وی در آن حضور داشت، در ذی القعدة سال 169 قمری دانسته که علیه خلیفه عباسی (هادی) صورت گرفت ،[7] و با توجه به این که برخی گزارش کردند که وی هنگام قیام شهید فخ، کوچک بوده،[8] پس اگر سن ادریس را در زمان قیام شهید فخ، بین 10 تا 15 سال بدانیم، بر این اساس او باید متولد بین سال های  109 تا 114 هجری باشد.

 

اسامی و القاب مشهور ادريس بن عبداللّه

نام کامل او ادريس بن عبداللّه بن حسن (مثنی) بن حسن بن علي بن أبي طالب است.  او به «ادریس اکبر» شهرت دارد.[9]

 

خانواده ادريس بن عبداللّه

خانواده یکی از مهم‌ترین کانون‌هایی است که در تربیت افراد نقش اساسی دارد. از همسر یا همسران ادریس اطلاع دقیقی در دست نیست. او کنیزی به نام «کنزه» داشت که خداوند به وسیله او یک پسر، هم‌نام خودش (ادریس)، به وی بخشید که بعد از وی جانشینش شد.[10]

فرزندان ادريس بن عبداللّه

در مورد تعداد و اسامی فرزندان ادريس بن عبداللّه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما قدر مسلم این است که فرزندانی از وی باقی مانده‌اند و یکی از آنها فرزندی است که بعد از رحلتش از همسرش متولد شد و او را به نام پدرش (ادریس) نام‌گذاری نمودند.[11]

صاحب تذکرة الخواص می‌نویسد: «… و چون حسين (شهید فخ) كشته شد، ادريس به اندلس فرار كرد و در آن‌جا اقامت گزيد و صاحب فرزندانى شد و فرزندان وى بر آن ديار سيطره يافتند و در مدينه، دخترى به نام فاطمه از او به جا ماند».[12]

تجارب ادريس بن عبداللّه

زندگی ما انسان‌ها آن‌قدر طولانی نیست تا با آزمون و خطا بتوان آن را سپری کرد؛ لذا انسان‌های موفق با استفاده از تجربیات و نصایح دیگران، تلاش می‌کنند تا در زندگیشان با کمترین اشتباه روبه‌رو شوند. یکی از نکاتی که ادريس بن عبداللّه می‌توانست از آن بهره ببرد، گذشته پر از تجربیاتی بود که بستگان وی خصوصا برادرش نفس زکیه و شهید فخ در راه قیام داشتند. وی از خاندانی است که ظلم‌ستیزی و مبارزه با وجودشان عجین شده است؛ بر این اساس او در این مسیر تجربیات زیادی اندوخته و آن را در قیامش به کار بسته است.

فرازهای زندگی ادريس بن عبداللّه

مهم‌ترین فراز زندگی ادريس بن عبداللّه بعد از شرکت در قیام برادرش نفس زکیه، هجرت او به مغرب است. ادريس بن عبداللّه پس از هجرت، قیام نمود و توانست برخی از شهرهای آفریقا را تسخیر کند، وی توانست حكومتی را بنیان گذارد که تا چندین قرن ادامه پیدا نمود.

حضور ادریس بن عبدالله در آغاز قیام حسین بن علی شهید فخ

ادریس بن عبدالله از جمله کسانی است که افتخار حضور در قیام شهید فخ را داشته است. ابو الفرج اصفهانی می‌گوید: يحيى بن عبداللَّه، سليمان، ادريس و برادرانش فرزندان عبداللَّه بن حسن، ابراهيم بن اسماعيل «طباطبا» عمر بن حسن حسنى، عبداللَّه بن اسحاق حسنى، عبداللَّه بن جعفر حسينى و گروهى ديگر از سادات علوى و دوستانشان كه جمعا بيست و شش نفر شده بودند، به علاوه ده نفر از حجاج كه به خاطر مناسک حج در مدينه به‌سر می‌بردند و گروهى از مردم در خدمت حسين بن على (شهید فخ) اجتماع كردند.[13]

 

رفتن ادریس بن عبدالله به مغرب

در زمان خلافت هادی عباسی، هنگامی‌که ادریس بن عبدالله در حادثه فخ از میدان جنگ عباسیان با طالبیان رهایی یافت، به مصر رفت و مورد حمایت واضح که از شیعیان سرشناس منطقه و رئیس منطقه برید مصر[14] بود، قرار گرفت.[15] واضح، ادریس را به مغرب فرستاد. ادریس با غلام خودش راشد، در سال ۱۷۲هـ ق وارد مغرب[16] اقصی شده و در شهر «ولیلی» فرود آمد. اسحاق بن محمد بن عبدالحمید امیر قبیله اوربه، ورودش را گرامی داشت و بربران و گروه بزرگی از مغیله را به دعوت او خواند.[17] اینها با همراهی اوربه و صدینه عهده‌دار قیامی به دعوت ادریس شدند و قبایل بربر را به فرمانبرداری و دخول در قیام او فرا خواندند.[18] بربرها نیز به او گرویدند و به نشر دعوتش برخاستند. قبایل زواغه و لواته و مدراته و غیاثه و نفزاوه و مکناسه و غماره و همه بربرهای مغرب با او بیعت کردند و به فرمان او در آمدند.

خلاصه این‌که از اسکندریه تا برقه، دویست فرسنگ است و برقه نخستین شهر از شهرهای مغرب است و خاکی سرخ دارد. در صحرایی نهاده شده، نهفته در میان کوه‌ها و از آنجا تا آفریقیه (که عبارت است از قیروان علوی مهدی) صد و پنجاه فرسنگ است. از مهدیه تا سوس مسافت چندین روز راه است. همه این‌ها بعداً در تصرف مردی علوی قرار گرفت که از فرزندان ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهما‌السلام) است.[19]

 

وفات  ادریس بن عبدالله

ادريس بن عبداللّه مؤسس دولت ادارسه، در مغرب با توطئه‏اى که به امر هارون الرّشيد چیده شد، توسط سليمان بن جرير یا شماخ، با زهر مسموم شده و در نهایت كشته شد.[20]

توضیح این‌که؛ کار ادریس شوکت و عظمت یافت و بر سرزمین پهناوری که از مغرب قیروان تا سواحل اقیانوس گسترش و امتداد داشت حکومت می‌کرد. وقتی هارون الرشید به خلافت رسید و از اخبار ادریس آگاه شد، از گسترش حکومت و نفوذ ادریس بن عبدالله هراسان شد و تصمیم گرفت وی  را از میان بردارد.[21] هارون الرشید کوشید تا سپاهی برای سرکوبی ادریس به مغرب فرستد، اما به صلاح‌دید یحیی برمکی، به جای جنگ رویاروی، دست به نیرنگ زد و سلیمان‎بن‎حُزَیر معروف به شَمّاخ یمانی[22] را به کمک ابراهیم‎ بن ‎اغلب، عامل خود در آفریقا به نزد ادریس فرستاد. شماخ خود را پزشکی شیعی وانمود کرده بود و ادریس به او اطمینان داشت. روزی ادریس از درد دندان شکایت کرد و شماخ داروئی زهرآگین به او داده و گفت: بامدادان با آن مسواک کند، و خود نیمه شب فرار کرد. چون ادریس مسواک کرد، بر اثر زهر مرد.  گفته شده: راشد (غلام ادریس) در وادی ملویه شماخ  را یافت و در درگیری با او دست وی  را قطع کرد، اما شماخ جان سالم به در برد و هارون الرشید نیز به عنوان پاداش، او  را رئیس برید مصر کرد.[23] در سال ۱۷۵ هـ ق، ادریس را در «ولیلی» به خاک سپردند.[24]

ویژگی‌های شخصیتی ادریس بن عبدالله

ادریس بن عبدالله از اصحاب امام صادق (علیه السلام)،[25] فردی فاضل، زاهد، پرهیزگار، عالم، صالح و در مسیر اهل بیت اطهار (علیهم السلام) بود.[26] او شخصی شجاع و دلیر بود؛ به همین جهت توانست شهرهاى مغرب؛ از جمله فاس و تلمسان را به تصرف در آورد[27] و موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بعد از دولت معصوم، در آن سرزمین برپا کند.[28] ادریس در تلمسان بعد از بیعت اهالی، دستور ساختن مساجد را داد و به تعلیم قرآن همت گمارد.[29]

إدريس بن عبداللَّه یکی از خون‌خواهان زید بن علی

زيد بن علی بن حسین (علیهم السلام)، قیامی نمود که ظالمان بنی امیه را هدف قرار داده و توانست ارکان حکومت بنی امیه را متزلزل سازد. پس از به شهادت رسیدن زید، بزرگانی به عنوان خون‌خواهی از او برخاستند که از جمله آنان ادریس بن عبدالله بود.

شهرستانی در ملل و نحل می‌گوید: کسانی که راه زید را پیمودند و افسار قیام را به دست گرفتند و آن را را رهبری نمودند عبارتند از:

  1. يحيى بن زيد، که در قیام پدرش شرکت داشت و از آن معرکه جان سالم به در برد.
  2. محمد بن عبداللَّه فرزند حسن؛ معروف به «نفس زكية» که در سال 145 به شهادت رسید.
  3. إبراهيم بن عبداللَّه. وی در بصره در همان سال شهادت برادرش به شهادت رسید.
  4. إدريس بن عبداللَّه، وی بعد از کشته شدن برادرش محمد بن عبدالله (نفس زکیه)، به سوی مغرب رفت و بسیاری از مردم از وی حمایت نمودند.
  5. إدريس بن إدريس بن عبد اللَّه بن حسن.
  6. عيسى بن زيد بن علی، برادر يحيى بن زيد، بعد از قیام برادرش متوارى شد و در سال 166 هـ در حالی که متواری بود درگذشت.
  7. محمد بن إبراهيم طباطبا، وی در خلافت مأمون خروج کرد و مردم را به سوی «الرضا من آل محمد» دعوت نمود، او در سال 199 هـ رحلت نمود.
  8. محمد بن محمد بن زيد بن علی که أبو السرايا فرمانده کل لشکرش بود.
  9. محمد بن قاسم بن علي بن عمر اشرف بن علی بن حسين، او در سال 219 در طالقان ظهور کرد و مردم را به سوی «الرضا من آل محمد» دعوت نمود.
  10. يحيى بن عمر بن حسين بن زيد، وی در سال 250 هـ در كوفه خروج کرد.
  11. يحيى بن حسين بن قاسم معروف به طباطبا، وی در صعده مردم را به سوی خودش دعوت نمود و مردم برای امامت با او بیعت کردند، یحیی پس از آن که حکومت زیدیه را در یمن بنیان گذارد، او و پس از وی فرزندانش بر جایگاه امامت تکیه زدند تا این‌که با ظهور جمهوریت، حکومت زیدیه به پایان رسید و این اتفاق در ماه ربيع الأوّل سال 1382 هـ به وقوع پیوست.[30]

فلسفه قیام ادريس بن عبداللّه

مبارزه با مفاسد حاکمان عباسی و برقراری عدل از بارزترین اهداف قیام ادریس بن عبدالله بود. مردم مغرب با برکناری استاندار عباسیان، مقدمه حکومت ادریس را پی‌ریزی کرده ، و در روز جمعه، چهارم رمضان سال ۱۷۲ هـ ق او را به خلافت برگزیدند. ادریس، روز بیعت برای مردم سخن گفت و پس از حمد خدا و درود بر پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه‌ و ‌آله‌) گفت: همه گروه‌ها باید به جانب ما کشیده شود؛ زیرا آن‌چه از حق نزد ما می‌یابند، نزد دیگری نخواهند یافت.[31]

آثار و اقدامات ادریس بن عبدالله

ادریس پس از استقرار حکومتش در مناطقی از مغرب، اقداماتی را جهت استحکام و فراگیر شدن آن انجام داده است.

اقدامات ادریس بن عبدالله بعد از بیعت

زمانی که دولت ادریسیان (ادارسه) در مناطقی از مغرب استقرار یافت، ادریس لشکرش را به سوی بربرهای مغربی؛ مانند قبایل قندلاوه و بهلوانه و مدیونه و  مازار که هنوز مجوسی و یهودی و نصرانی بودند، حرکت داد و تامسنا و شهر شاله و تادلا را تصرف کرد و اکثر بربرهای یهودی و نصرانی، خواه و ناخواه به  دست او اسلام آوردند. ادریس سنگرها و دژهایشان را ویران نمود. آن‌گاه در سال ۱۷۳ هـ ق به تلمسان رفت. جماعتی از قبایل بنی یفرن و مغراوه در آن‌جا بودند. امیر آن دیار محمد بن حرز بن جزلان با او رو‌به‌رو شد، ولی سر به اطاعت فرود آورد و ادریس نیز او و دیگر مردم زناته را امان داد و آن شهرها را در تحت فرمان گرفت و مسجدی ساخت و برای آن منبری ترتیب داد و نامش را بر آن منبر نوشت که این منبر هنوز هم بر جای است، سپس به شهر ولیلی بازگشت.[32]

نامه ادریس بن عبدالله به مردم مصر

در منابع تاریخی، نامه‌ای از ادریس بن عبدالله برای مردم مصر، گزارش شده که در بخشی از این نامه آمده است:

ای مردم! خداوند محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به پیامبری مبعوث نمود و به رسالت اختصاص داد، وحی به وی عطا نمود، او نیز مطیع امر الهی شد و حجت خدا را برقرار و دعوتش را اظهار نمود.

و خداوند (جل ثناه) تنها ما را از فرزندان او و میراثش را در میان ما قرار داده است. وعده‌اش در میان ماست که به زودی به آن وفا خواهد نمود. در حالی که محمود بود خداوند او را قبض روح نمود که هیچ کس بر خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) حجتی نداشته باشد. دليل محكم و رسا خاص خداست، اگر مى‏خواست همه شما را هدايت مى‏كرد.[33]

پس خداوند نیک خلیفه‌ای را برای ما گذاشت. در کودکی‌مان از نعمت او ما را تغذیه نمود و در بزرگی به اطاعت از او ما را بزرگ داشت. ما را داعیان به سوی حق، برپا کنندگان به قسط و دوری کنندگان از ظلم قرار داد و هنگام ظلم در یک به هم زدنی از نصیحت مردم و درخواست آنان به سوی حق خسته و ملول نشدیم.[34]

موافقان و مخالفان ادریس بن عبدالله

 عمر انسانی همیشه شاهد رویارویی دو گروه حق و باطل بوده است. با توجه به شخصیت و حق‌مداری ادریس، حق‌باوران موافق او بوده و از او حمایت می‌کردند و در مقابل  اهل باطل و مخالفان حق با وی مخالف بودند.

از برجسته‌ترین موافقان وی کسانی بودند که نخست او را در هجرت به مغرب و پس از آن در بیعت با او و قیامش او را همراهی نمودند. در بین مخالفان نیز دستگاه خلافت بنی‌عباس به سرکردگی هارون الرشید، در رأس مخالفان او بودند؛ زیرا از حکومت وی به شدت احساس خطر نموده و به همین جهت با او  به مخالفت برخاسته و در نهایت وی را به شهادت رساندند.

همچنین از جمله مخالفان ادریس بن عبدالله، می‌توان قاتل وی، سلیمان بن جریر [35] را به شمار آورد.

کتابنامه مقاله ادریس بن عبدالله

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ؛ دارصادر – دار بیروت، بیروت – لبنان، ۱۳۸۵ ش/۱۹۶۵ م.
  3. ابن اثير، عز الدين على بن محمد؛ كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران؛ ترجمه: حالت، ابو القاسم و خلیلی، عباس ؛ مؤسسه مطبوعاتى علمى، تهران، 1371ش.
  4. ابن خلدون، عبدالرحمن محمد؛ دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر؛ تحقیق: شحادة، خلیل؛ دارالفکر، چاپ دوم، بیروت، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۸ م.
  5. ابو العباس احمد بن ابراهيم‏؛ المصابيح، محقق: حوثي، عبدالله؛ مؤسسة الامام زيد بن علي‏، چاپ دوم، صنعاء، 1423 ق‏.
  6. اصفهانی، ابو الفرج؛ مقاتل الطالبیین (فرزندان ابو طالب)؛ مترجم: فاضل، جواد؛ كتابفروشى على اكبر علمى‏، تهران‏، 1339 ش‏.
  7. اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین؛ مقاتل الطالبیین؛ تحقیق: صقر، سید احمد؛ دار المعرفة، بیروت، بی تا.
  8. بلاذری، احمد بن یحیی؛ أنساب الأشراف؛ دار الفكر، چاپ اوّل، بيروت‏، 1417 ق‏‏.
  9. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
  10. حمیری، ابو سعيد بن نشوان؛ الحور العين؛ تحقيق و تعليق: كمال، مصطفی؛ تهران‏، 1972 م‏.
  11. خویى، سید ابو القاسم؛ ‌معجم رجال الحدیث؛ بی نا، بی جا، بی تا.
  12. دانشکیا، محمد حسین، وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعه شناسی، دوره 15، شماره 59، پاییز 1396، صفحه 79 – 108.
  13. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.
  14. سایت واژه‌یاب
  15. سایت ویکی شیعه.
  16. سایت ویکی فقه.
  17. سبط بن الجوزى؛ تذكرة الخواص من الأمة فى ذكر خصائص الأئمة (شرح حال و فضائل خاندان نبوت)؛ مترجم: عطائى، محمدرضا؛ آستان قدس رضوى‏، چاپ اول، مشهد، 1379 ش‏.
  18. سبط بن الجوزي، تذكرة الخواص، منشورات الشريف الرضى‏، چاپ اول، قم‏، 1418 ق‏.
  19. شهرستانی، عبدالکریم؛ الملل و النحل؛ تحقيق: بدران، محمد؛ الشريف الرضي، چاپ سوم، قم‏، 1364 ش‏. ‏
  20. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک؛ تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم؛ دار التراث، چاپ دوم، بیروت، ۱۳۸۷ ش/۱۹۶۷ م.
  21. مبلغی آبادانی، احمد، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات سینا، چاپ اول، 1373.
  22. مشكور، محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامي؛ آستان قدس رضوي‏، چاپ دوم، مشهد، 1372 ش‏‏.
  23. مقدسی، ابوعبدالله محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم؛ مکتبةمدبولی، چاپ دوم، القاهرة، ۱۴۱۱ ق/۱۹۹۱ م.
  24. مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ؛ بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى‌تا.
  25. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی؛ دار صادر، بیروت.

[1]. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.

[2]. این متن را مقاتل الطالبیین پیرامون نفس زکیه محمد بن عبدالله می‌گوید، امّا نظر به این‌که وی برادر ادریس بن عبدالله می‌باشد پس این حکم در مورد وی نیز صادق است، البته در مورد مادر ادریس در صورتی صادق است که این دو از حیث پدر و مادر با هم برادر باشند (این نکته‌ای که گفته شد در هر جا که از مادر ادریس بن عبد الله سخن گفته می‌شود، صادق است).

[3]. اصفهانى، على بن الحسين، مقاتل الطالبيين، تحقيق: صقر، سيد احمد، ص 206 و 207.

[4]. اصفهانى، ابوالفرج على بن الحسين، مقاتل الطالبيين، تحقيق: صقر، سيد احمد، ص 206 و 207.

[5]. «و كان يتولى صدقات أمير المؤمنين علي (عليه السلام) بعد أبيه الحسن، ونازعه في ذلك زيد بن علي بن الحسين، وأعقب عبداللَّه المحض من ستة رجال: … إدريس بن عبد اللَّه». شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، تحقيق: بدران، محمد،  ج ‏7، ص 350.

[6]. مقاتل الطالبیین، ص ۴۰۶؛ سبط بن الجوزى، تذكرة الخواص من الأمة فى ذكر خصائص الأئمة (شرح حال و فضائل خاندان نبوت)، مترجم: عطائى، محمدرضا، متن، ص 311‏.

[7]. ر.ک: ابن اثیر، حادثه فخ را ذیل واقعه سال صد و شصت و نه ذکر می کند. وی می‌گوید: در آن سال (صد و شصت و نه)، حسين بن على بن حسن بن على بن ابى طالب در مدينه قيام و ظهور كرد. او شهيد فخ (مکانی نزديک مكه) بود. ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، كامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه: خليلى، عباس و حالت، ابوالقاسم، ج ‏16، ص 35.

[8]. قال الواقدي: «و ولده ادريس بن عبداللّه كان بالمدينة صغيرا فلما خرج حسين بن علي بفخ خرج معه». سبط بن الجوزي، تذكرة الخواص، ص 208.

[9]. ویکی شیعه.

[10]. راشد (غلام ادریس بن عبدالله)، بربرهای اوربه و دیگران را فراخواند تا با پسر ادریس که او نیز ادریس نامیده می‌شد بیعت کنند. این پسر از یکی از کنیزان او به نام کنزه بود و هنگامی که به امامت او بیعت کردند، در شکم مادر بود. در شیرخوارگی نیز تجدید بیعت کردند و در کودکی نیز بیعت نمودند. ویکی شیعه.

[11]. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.

[12]. سبط بن جوزى، تذكرة الخواص من الأمة فى ذكر خصائص الأئمة (شرح حال و فضائل خاندان نبوت)، مترجم: عطائى، محمدرضا، متن، ص 311.

[13]. اصفهانی، ابو الفرج، فرزندان ابو طالب، مترجم: فاضل، جواد، ج ‏۲، ص 170 و ۱۷۱.

[14]. متصدی پست مصر، سایت واژه‌یاب

[15]. بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج ‏3، ص 137.

[16]. مغرب به ممالکی در شمال آفریقا گفته می‌شود که عبارت است از (تونس و الجزایر و مراکش و…) و علاوه بر این کشورها، بر اندلس نیز اطلاق شده است. مغرب را به مغرب اقصی و مغرب اوسط و مغرب ادنی تقسیم می‌کردند. مغرب اقصی از مشرق به تلمسان و از غرب به ساحل و اقیانوس اطلس و از شمال به سبته و از جنوب به مراکش محدود بوده است، دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.

[17]. حميرى، ابو سعيد بن نشوان، الحور العين، تحقيق و تعليق: كمال، مصطفی، ، ص 272.

[18]. ابن خلدون، عبدالرحمن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، تحقیق: شحادة، خلیل، ج ۶، ص ۱۶۵.

[19]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۷۲،

[20]. ابو الفرج اصفهانى، على بن الحسين، مقاتل الطالبیین (فرزندان‏آل‏ابى‏طالب)، ترجمه: فاضل، جواد، ج ‏2، ص 240؛ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، متن، ص 235‏.

[21]. مبلغی آبادانی، احمد، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج ۳، ص ۱۹۸.

[22] برخی نیز سلیمان ‎بن‎حُزَیر و شَمّاخ یمانی را بر دو شخص تطبیق می‌کنند. ابوالفرج اصفهانى، على بن الحسين، مقاتل الطالبیین (فرزندان ‏آل‏ابى‏طالب)، ترجمه: فاضل، جواد، ج ‏2، ص 240.

[23] . یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۴۰۵؛ ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج ۶، ص ۹۳؛ مقدسی، ابوعبدالله محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص ۲۴۴؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۸، ص ۱۹۹.

[24]. فرهنگ فرق اسلامي، متن، ص 235.

[25]. خویى، سید ابو القاسم، ‌معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 11؛ دانشکیا، محمد حسین، وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعه شناسی، دوره 15، شماره 59، ص 80.

[26]. ویکی فقه، به نقل از ذریه امام هادی ابراهیم، کتاب هدایة الراغبین الی المذاهب العترة الطاهرین، ج ۱، ص ۲۵۰، مرکز اهل بیت للدراسات الاسلامیه، سال ۱۴۲۳.

[27]. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.

[28]. وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی، ص 80.

[29]. همان، ص 85.

[30] . شهرستانی، عبد الکریم، الملل و النحل، تحقیق: بدران، محمد، ج ‏9، ص 239 و 240.

[31]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۷۲؛ با استفاده از سایت ویکی فقه. 

[32] . ابن خلدون، عبدالرحمن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، تحقیق: شحاده، خلیل، ج ۴، ص ۱۷؛ برگرفته از سایت ویکی فقه.

[33]. انعام، 149.

[34]. ابو العباس احمد بن ابراهيم‏، المصابيح، محقق: حوثي، عبد الله، ص 507 – 510.

[35]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، متن، ص 235.