searchicon

کپی شد

اخلاق و صفات علّامه حلی

شخصیت های بزرگ شیعه و عالمانی که در این مکتب تربیت شده اند، به دلیل این که در محضر پر برکت اهل بیت (علیهم السلام) شاگردی کرده و تعلیم دیده اند، بهترین و نیكوترین اخلاق انسانی اسلامی را از رهبران آن مكتب كسب نموده، در وجود خود پیاده نموده و به آن متصف شده اند. علّامه حلی، از جمله این شخصیت ها و دانشمندان است.

از جمله مهم ترین ویژگی های اخلاقی علّامه، خلوص، تقوا، تواضع، حلم و بردباری او است. علامه اهل کار، تلاش، زهد و سخاوت بود. نقل شده است كه او آبادى ‌هاى بسيارى را كه متعلق به كسی نبوده، با مال خويش احياء کرده، قنات‌ها و چشمه ‌هايش را خودش حفر نموده و بسيارى از آنها را در زمان حيات خویش وقف كرده است.[1]

او در راه تحصیل علم، تحقیق، پژوهش، تصنیف، و خدمت به مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بسیار سخت کوش، اهل مجاهدت، همت، عزم و اراده قوی بود. نوشته اند زمانی که علامه حلی چند روزی به قصد استراحت به یکی از مناطق خوش آب و هوا مسافرت کرد. پس از برگشتن به وطن، مدتی گذشت و فرزند خود فخر المحققین را در نماز جماعت نمی دید. روزی از وی پرسید: چرا به جماعت حاضر نمی شوی؟ فخر المحققین به پدر عرض کرد: من در عدالت شما شک کرده ام. پدر پرسید چرا؟ فرزند جواب داد: شما چند روز از عمر خود را برای تفریح و استراحت گذراندید و هیچ خدمتی انجام ندادید؟ علامه در پاسخ گفت: اتفاقا من در این چند روز مسافرت، کتاب «تبصره المتعلمین» را نوشته ام. فرزند وقتی به این مطلب آگاه شد، از پدر عذر خواهی کرده، ارادتش به پدر بزرگوارش بیشتر شد. این کتاب یکی از مهمترین متون فقهی است و دارای 8000 مسئله است.[2]

همچنین وی علاوه بر دارا بودن صفات برجسته كمالی و مقامات علمی و عملی؛ دانشمندی سخنور و زبان آور بوده، به گونه ای كه هنگام مناظره با حریفان خویش هیچگاه درمانده نمی گشت؛ لذا همه جا با نیروی بیان و احاطه بر تمام علوم و فنون متداول عصر كه همه را به سر حد كمال و اجتهاد داشت، بر همگان غلبه می‌یافت و همه از هوش سرشار و حاضر جوابی او شگفت زده می شدند.

نقل شده است: «روزی علامه در مجلس سلطان محمد خدابنده با علمای مذاهب اهل تسنن بحث و مناظره می‌نمود. بعد از اتمام مناظره و بیان حقیقت مذهب شیعه امامیه؛ خطبه بلیغی مشتمل بر حمد خدا و درود بر محمد مصطفی و ائمه هدی (علیهم السلام) ایراد كرد. وقتی به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) رسید، بر آنها صلوات فرستاد.[3] در این موقع سیدی که از اهالی موصل و پیرو مذهب تسنن، بلكه ناصبی و از جمله حاضران مجلس شاه بوده و تا آن لحظه ساكت نشسته بود، از شنیدن صلوات بر آل پیامبر (علیهم السلام) برآشفت و به علامه گفت: چه دلیلی دارید كه صلوات بر غیر پیامبران هم جایز است؟ علامه بدون درنگ گفت: دلیل، این آیه شریفه است: «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون؛[4] كسانی كه هرگاه مصیبتی می بینند، می گویند: ما از خداییم و به سوی او بازمی گردیم؛ اینها کسانی هستند که درود و صلوات خداوند بر آنها است؛ آنان به حقیقت رسیده و هدایت شده ‌اند». سید موصلی با عصبانیت گفت: كدام مصیبت بر اولاد پیامبر (علیهم السلام) رسیده كه مستحق صلوات و درود الهی باشند؟! علامه فرمود: كدام مصیبت سخت تر و دردناک تر از این كه چون تویی از میان اولاد آنها پیدا شده كه بیگانگان را بر آنها ترجیح می دهد و حاضر نیست فضایل آنها را بشنود؟! حضار از این جواب خندیدند و از بدیهه گویی علامه و لطف بیان وی تعجب نمودند!».[5]

همچنین در باب قدرت بیان و مناظره ایشان؛ جریان احتجاج او با بزرگان اهل سنت در محضر شاه خدابنده، معروف و مشهور است که در نهایت سبب شیعه شدن سلطان گردید.[6]

علامه حلی در طول حیات بابرکت خویش در راه انجام وظیفه لحظه ای از پا نایستاد و با همت،جهد، کوشش فراوان و درایت بسیار به فرامین حق عمل کرد و موجب اعتلای اسلام و شیعه شد. كتاب هاى متعدد او در توضیح مبانى شیعه و جواب هاى مستدل و منطقى به ایرادات مخالفان و تبلیغ تشیع در طول زندگى گواه بر این مسئله است.

[1]. نرم افزارهای برنامه نور، نرم افزار جامع فقه اهل بیت (2)؛ کتابنامه کتاب «تذكرة الفقهاء» علامه حلی.

[2]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه، سایت حوزه نت.

[3]. گفتنی است که صلوات معمول میان شیعیان؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» است، در حالی که اهل تسنن نوعاً فقط بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) صلوات می فرستند و می گویند: «صلی الله علیه و سلم».

[4]. بقره، 156 و 157.

[5]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ج ٢، ص 284.

[6]. همان ، ص 279؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 5، ص 399.