searchicon

کپی شد

اثبات اعجاز

اقسام معجزات: معجزه بر دو قسم است: فعلى و قولى

معجزه‏ى فعلى عبارت است از: تصرف در كاينات بر اساس ولايت تكوينى[1]، به اذن خداوند؛ مثل شق القمر[2] و شق الشجر[3] از طرف پيامبر عظيم الشأن اسلام و شق الارض[4] و شق البحر[5] در داستان قارون و فرعون از ناحيه‏ى حضرت موسى‏عليه السلام و شق الجبل[6] از سوى حضرت صالح و شفادادن اكمه و ابرص و احياى مردگان[7] توسط حضرت عيسى‏عليه السلام و كندن درب قلعه‏ى خيبر به اعجاز علوى[8]

معجزه‏ى قولى عبارت است از: كلمات و بيانات خداوند و پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليه السلام‏كه حاوى معارف عميق و حقى هستند كه موجب حيرت و ابتهاج عقول عالميان گشته‏اند.

در فرق معجزه فعلى و گفتارى بايد گفت كه معجزه‏ى فعلى، هم محدود به زمان ومكان خاصى است و هم براى عوام مى‏باشد، چون آنها با محسوسات سر و كار دارند[9] و اما معجزه‏ قولى، اختصاص به زمان خاصى ندارد ودر تمام عصرها باقى و براى خواص مى‏باشد.

البته از معجزات فعلى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله، تعيين قبله‏ى مدينه مى‏باشد كه هنوز هم پابرجاست و پيامبرصلى الله عليه وآله بدون اينكه از آلات نجومى وقواعد هيوى و… استفاده نمايد، بسوى كعبه ايستاد و فرمود: “محرابى على الميزاب” محراب من روبروى ناودان خانه خداست.[10]

اثبات اعجاز فعلى، نياز به بررسى رواياتى دارد كه آن اعجاز را نقل كرده‏اند، اگر آن روايات از نظر سند مورد پذيرش بودند یا قراینی برای صحت وجود داشتند، آن اعجاز را مى‏پذيريم و الا راهى براى اثبات آن نداريم، گرچه احتمال آن را هم نمى‏توانيم نفى كنيم. بله آن دسته از اعجاز فعلى را كه قرآن از پيامبران نقل كرده است، بدون شك و ترديد مى‏پذيريم و همچنين اعجازهاى فعلى كه هنوز پابرجا مى‏باشند، مورد قبول خواهند بود.



[1]. انسان در اثر انجام اوامر و دستورات الاهى به خدا نزديك مى‏گردد و در اثر قرب به خدا از مقام ولايت بهره‏مند مى‏گردد و آن گاه مى‏تواند همچون خدا در كاينات تصرف كند.

[2]. از جمله معجزات پيامبر نصف كردن ماه بوده است.

[3]. حضرت امير (ع) در نهج البلاغه، خطبه قاصعه، معجزه شق الشجر پيامبر را توضيح مى‏دهند. در باب معجزات پيامبر به كتاب بحار الانوار طبع كمپانى، چاپ سنگى، ص 105 مراجعه شود.

[4]. قصص، 76 – 81.

[5]. بقره، 50.

[6]. شمس، 11 – 15.

[7]. آل عمران، 49.

[8]. بشارة المصطفى، طبع نجف، ص 235؛ صدوق، امالى، ص 307، مجلس، 77، چاپ سنگى.

[9]. معنای این حرف آن نیست که خواص از آن استفاده نمی کنند، بلکه گاهی؛ مثل سحره در داستان حضرت موسی در رأس استفاده کنندگان قرار دارند.

[10]. مير داماد، قبسات، چاپ سنگى، ص 321؛ كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، تعليقات آيت الله حسن زاده، ص 597 – 598؛ انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، آيت الله حسن زاده آملى، ص 8 – 21.