searchicon

کپی شد

آثار و اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ

در بسیاری از کتاب‌های تاریخ اسلام که اهل‌سنت نوشته‌اند و به شخصیت «عبدالله بن سبأ» پرداخته‌اند، در آنها، آثار و اقدامات مختلفی به این فرد نسبت داده شده است؛ به عنوان مثال، طبری می‌گوید:

« شخصی یهودی به نام عبدالله بن سبأ از «صنعاء» در زمان عثمان مسلمان شد و افکار خود را با مسافرت‌هایی که به بلاد اسلامی؛ مانند: کوفه، شام، مصر و بصره داشت، رواج داد. او معتقد به رجعت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) مانند رجعت حضرت عیسی (علیه السّلام) بود. هم‌چنین باور داشت که برای هر پیامبری جانشینی است و علی (علیه السّلام) جانشین رسول خدا و خاتم الأوصیاء (صلّی الله علیه و آله) است. عثمان را غاصب حقّ این وصی می‌دانست و می‌گفت بر او ظلم کرده است؛ از همین رو بر امت اسلامی است که قیام نموده و عثمان را از اریکه خلافت به زیر کشیده، حکومت را به علی (علیه السّلام) واگذار کنند. در این میان گروهی از اصحاب مانند: ابوذر، عمار بن یاسر، محمد بن ابی حذیفه، عبدالرحمن بن عدیس، محمد بن ابی بکر، صعصعة بن صوحان عبدی، مالک اشتر و دیگران، فریب افکار او را خورده و به او گرویدند. در نتیجه این تحریک‌ها، جماعتی از مسلمانان بر خلیفه وقت، قیام و شورش نموده و او را به قتل رساندند و حتی همین گروه در جنگ جمل و صفین نیز دخالت اساسی داشتند…».[1]

معتقدان به وجود ابن سبأ می‌گویند: «… وی بعد از اسلام آوردن، به بصره، کوفه، شام، مصر و آفریقا رفت و شروع به تهییج و تحریک توده‌ها کرد. فعالیت او اندکی بعد جنبه سیاسی شدیدی پیدا کرد و هنگامی‌که در مصر رحل اقامت افکند، عمال خلیفه (عثمان) را به باد فحش و ناسزا گرفت و در خطبه‌های خود به عثمان اخطار نمود که از خلافت استعفا دهد و مسند خلافت را برای تنها کسی که شایستگی احراز این مقام را دارد؛ یعنی علی (علیه السلام)، باز گذارد. او در نُطق‌ها و مواعظ خود، افکار و اصول عقاید یهود را با اصول و مقررات اسلامی در هم آمیخت. هم‌چنین اصل تناسخ را ترویج کرد. او از هر نوع حدودی تجاوز کرد و قائل به الوهیت حضرت علی (علیه السلام) شد. اطلاعات وسیع او در مسائل مذهبی یهود، اسلام، مسیحیت، ایرانیان، هندیان و حتی فرعونیان، باعث شد، خیلی زود بتواند حریفان را از میدان خارج کند.

گفته می‌شود: فتنه ضد عثمانی و در نتیجه کشته شدن عثمان، به تحریک او بوده که می‌گفت: عثمان غاصب است. مردم باید قیام کنند و علیه فرمانروایان مبارزه نمایند. هم‌چنین گفته شده: او مانع صلح میان حضرت علی (علیه السلام) و عایشه شد؛ لذا جنگ جمل در گرفت».[2]

[1]. طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340.

[2]. ابن كثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر … (تاريخ ابن خلدون)، تحقيق: شحادة، خليل، بيروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200؛ برگرفته از پايگاه اطلاع رسانی حوزه نت.