searchicon

کپی شد

نام‌های امام علی (علیه السلام)

امام اول شیعیان، اميرالمؤمنين (علیه السلام) دارای نام‌های متعددی می‌باشد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می شود:

در بعضی از منابع، اميرالمؤمنين (علیه السلام) به نام‌های علی، حیدر (حیدره) و اسد معرفی شده است[1] که البته معروف‌ترین آنها علی (علیه السلام) است که بر اساس روایات، این نام را خداوند متعال برای آن بزرگوار برگزیده است. به عنوان نمونه:

1. در روايت معتبری وارد شده است که حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: «حق تعالى من و اميرالمؤمنين را از يک نور خلق کرده، و براى ما دو نام از نام‌هاى خود اشتقاق کرد،… پس خداوند صاحب عرش، محمود است و من محمّد هستم، حق تعالى؛ علىّ اعلى است و این؛ على است».[2]

2. روایت دیگر، روایت فاطمه بنت اسد است که وقتی امام علی (علیه السلام) متولد شد، هنگام خروج از کعبه رو به مردم گفت: «ای مردم… چون خواستم (از کعبه) بيرون آيم، هنگامى که فرزند برگزيده من بر روى دست من بود، هاتفى از غيب مرا ندا کرد که: اى فاطمه نوزادت را «على» نام بگذار؛ زيرا او بلند مرتبه است، خداوند علىّ اعلى مى‏فرمايد: من نام او را از نام خود اقتباس نمودم…».[3]

3. در بعضى از روايات نقل شده است که وقتی اميرالمؤمنين (عليه السّلام) متولّد شد، حضرت ابو طالب او را بر سينه خود گرفت و دست فاطمه بنت اسد را گرفته به سوى ابطح (نام منطقه‌ای در مکه)  رفت و با اشعاری به اين مضمون ندا کرد: «اى پروردگارى که شب تار و ماه روشن و روشنى دهنده را آفريده‏اى، بيان کن از براى ما که اين کودک را چه نام گذاريم؟!»، ناگاه چيزى مانند ابر از روى زمين پيدا شد، نزديک ابو طالب آمد، ابو طالب او را گرفت و با على (عليه السلام) به سينه خود چسبانيد و به خانه برگشت، چون صبح شد ديد که لوح سبزى است بدین مضمون: « شما دو نفر (ابو طالب و فاطمه) به فرزند طاهر، پاکيزه و پسنديده مخصوص گرديديد، پس نام بزرگوار او على (عليه السّلام) است و خداوند علىّ اعلى نام او را از نام خود اشتقاق کرده است». پس ابو طالب آن حضرت را علىّ نام نهاد و آن لوح را بر کعبه آويخت و همچنان آويخته بود تا زمان هشام بن عبدالملک، که  لوح را از آن جا  برداشت.[4]

4. در برخی از احادیث آمده است که نام امام علی و سایر امامان (علیهم السلام) بر ساق عرش مکتوب بوده است.[5]

وجه نام گذاری اميرالمؤمنين (علیه السلام) به علی:

روایتی از جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که: وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) از جنگ نهروان  به کوفه برگشت، خطبه‌ای ایراد فرمود و در ضمن آن، نام خود را در کتب آسمانی و در نزد طوائف مختلف ذکر فرمود: «… نام من در نزد اهل هند، «کبکر» و در نزد اهل روم، «بطريسا» و در نزد اهل فارس، «جبتر» و در نزد اهل ترک، «بثير» و در نزد اهل سودان، «حیتر» و در نزد کاهنان، «بویئ» و در نزد اهل حبشه «بثريک» و در نزد مادرم، «حیدره» و در نزد دایه‌ام، «مَیمون» و در نزد عرب، «علی» و در نزد ارامنه «فریق»‏ و در نزد پدرم «ظهیر»، می باشد…».[6] این اسامی به صورت‌های دیگری نیز نقل شده است.[7]

جابر جعفى سپس هر يک از اسامى را تفسير نموده و در آخر حديث می گوید: اهل معرفت با هم اختلاف دارند در اين که چرا امير المؤمنين (عليه السّلام) به نام «على» موسوم گرديده است؟

گروهى گفته‏اند: اين نام، مخصوص آن جناب است و بر هيچ يک از فرزندان آدم، نه در عرب و نه در عجم، قبل از وى نهاده نشده بود،[8] فقط در ميان عرب‌ها رسم اين بود که به فرزندان لايق خود مى گفتند: «اين پسرم على است»، و مقصودشان اين بود که بلند مرتبه است، نه آن که نامش على باشد، و پيش از اين هم معمول نبوده است که شخصى نام فرزند خود را على بگذارد، بلکه در زمان زندگى او و همچنين بعد از آن حضرت (عليه السلام)، نهادن اين اسم بر کودکان رايج شد.

عده ديگر گفته‏اند: بدين جهت وى را على ناميده‏اند که با هر کس پيکار مى‏کرد بر او پيروز مى‏شد.

جمع ديگرى گفته‏اند: علّتش اين است که در بهشت ارتفاع منزل آن حضرت از منازل سايرين بلندتر است، حتى از منزل پيامبران، و مقام و مرتبه هيچ پيامبرى  (به جز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) بالاتر از مقام آن جناب نيست.

گروه ديگرى گفته‏اند: اين نام بدان سبب است که براى فرمانبردارى خداوند -عزّ و جلّ- در مسجد الحرام، براى فرو افکندن بت‌ها از دور بام کعبه، گام‌هايش را بر شانه پيامبر نهاد، و جز او شخص ديگرى بر دوش پيامبر بالا نرفته است.

دسته ديگرى گفته‏اند: بدين جهت او را على ناميده‌اند که عقد همسرى او با حضرت فاطمه (علیها السلام) در آسمان‌ها واقع گرديد، و جز او هيچ يک از مخلوقات خدا در آن جا تزويج نشده است.

بعضى ديگر گفته‏اند: بدين علّت علی نامیده شد که مرتبه دانش وى بعد از پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) از تمام مردم بالاتر بود.[9]


[1]. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 37؛ قطب راوندى‏، سعید بن عبدالله، الخرائج و الجرائح‏، ج ‏2، ص 857؛ إربلي، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج ‏1،ص80؛ أمين، محسن، أعيان الشيعة، ج ‏1،ص 324.

[2]. صدوق، محمد بن على، معاني الأخبار، محقق: غفارى، على اكبر، ص 56‏.

[3]. ر.ک: همان، ص 62‏؛ طبرى، عماد الدين، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص 7 و 8؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1، ص 79 و 80؛ شوشتری، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 5، ص 56 و 57.

[4]. ابن شهر آشوب، المناقب، ج 2، ص 174 و 175؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 35، ص 18و 19.

[5]. خزاز، على بن محمد، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثنى عشر، ص 155 و 156؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، محقق: جمعى از محققان، ج 36، ص336 و 337.

[6]. معاني الأخبار، ص 58 و 59.

[7]. ر.ک: بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص 13؛ شاذان بن جبرئيل، الفضائل، ص 175.

[8]. قندوزى‏، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة لذوی القربى‏، ج ‏2، ص 305؛ و عن أمّ سلمة (رضي اللّه عنها) قالت: سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول: سمّي الناس مؤمنين من أجل علي و من لم يؤمن بعلي لم يکن مؤمنا في أمّتي و سمّي مختارا لأن اللّه اختاره و سمّي المرتضى لأن اللّه ارتضاه و سمّي عليا لم يسمّ أحد قبله باسمه.

[9]. معاني الأخبار، ص 58 – 62.