Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

عید فطر

چکیده مطالب عید فطر

عید به معناى بازگشت است. لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مى‏شود و بازگشت ‏به پیروزی ها و راحتى‏هاى نخستین مى‏‌کند، عید گفته مى‏شود.

عید فطر یکی از اعیاد دین اسلام است و به این مناسب که در پرتو اطاعت‏ یک ماه مبارک رمضان، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى‏گردد، و آلودگى‏ها که بر خلاف فطرت است، از میان مى‏‌رود، عید فطر گفته شده است.

در شرع اسلام براى عید فطر، احکامی همچون؛ پرداخت زکات، امساک از روزه، و … قرار داده شده است. همچنین  آداب و رسوم خاصى؛ نظیر پوشیدن لباس نو، اطعام، صلۀ ارحام و … در این روز سفارش شده است.

معنا و مفهوم عید فطر

واژه «عید» از فعل عاد، یعود (عود) اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذکر کرده‏اند، از جمله: «خوى گرفته»، «هرچه باز آید از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و…»، «روز فراهم آمدن قوم»، «هر روز که در آن حادثه بزرگى باشد».[1]

ابن منظور می گوید: برخى بر آنند که اصل واژه عید از «عادة‏» است؛ زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کرده‏اند.[2]

در تفسیر نمونه ذیل آیه 114 سوره مائده آمده است: عید در لغت از ماده عود به معناى بازگشت است؛ لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مى‏شود و بازگشت ‏به پیروزی ها و راحتى‏هاى نخستین مى‏‌کند، عید گفته مى‏شود. به مناسبت این که در پرتو اطاعت‏ و بندگی در طول ماه مبارک رمضان، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى‏گردد، و آلودگى‏ها که بر خلاف فطرت است، از میان مى‏‌رود، لذا به روز پس از آن، عید گفته شده است.[3]

عید فطر در قرآن و روایت

واژه عید فطر در قرآن نیامده است، بلکه تنها یک بار در قرآن واژه عید به کار رفته است: عيسى بن مريم عرض كرد: “خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏اى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عيدى باشد، و نشانه‏اى از تو و به ما روزى ده! تو بهترين روزى دهندگانى”.[4]

شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید معنای آیه قد افلح من تزکی چیست؟ فرمود: این است که هر کس زکات فطره بدهد، رستگار می‌شود. پرسید معنای آیه و ذکر اسم ربه فصلی چیست؟ فرمود: این است که (برای نماز عید) به سوی جبانه برود و نماز بخواند و منظور از جبانه، صحرا است.[5]

پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) در عید فطر خطبه‌ای خواند و فرمودند: … آگاه باشید خداوند این روز را عید قرار داد، و شمارا اهل آن قرار داد، پس یاد خدا کنید تا شما را یاد کند، او را بخوانید تا شما را استجابت کند، استغفار کنید تا شما را ببخشد و فطره خود را بپردازيد كه آن سنت‏ پيغمبر شما است.[6]

امير مؤمنان علی (علیه السّلام) در یکی از عیدها فرمود: عید مال کسی است که خداوند روزه را پذیرفته باشد و از عبادتش خشنود باشد و هر روزی که در آن روز بنده معصیت خدا نکند همان عید است.[7]

احکام عید فطر

در اسلام براى روز عید فطر همانند سایر اعیاد مذهبى احکامی وارد شده است؛ مانند: پرداخت زکات، نماز و غسل، که در توضیح المسائل مراجع نیز به آنها اشاره شده است.

تعیین روز عید فطر در مناطق مختلف

راه‌هاى ثابت شدن اول ماه (و همچنین ابتدای ماه شوال که همان روز عید فطر است) عبارتند از:

1- خود انسان ماه را ببيند.

2- عدّه‌اى كه از گفتۀ آنان يقين پيدا مى‌شود، بگويند: ماه را ديده‌ايم و همچنين است هر چيزى كه به واسطۀ آن يقين پيدا شود.

3- دو مرد عادل بگويند: در شب، ماه را ديده‌ايم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف‌ يک ديگر بگويند يا شهادتشان خلاف واقع باشد؛ مثل اين كه بگويند داخل دايرۀ ماه طرف افق بود اوّل ماه ثابت نمى‌شود.

4- سى روز از اول رمضان بگذرد كه به واسطۀ آن اول ماه شوّال ثابت مى‌شود.

5- حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.[8]

در مورد تعیین عید فطر در مناطق مختلف می‌بایست شخص طبق شهر و منطقه‌ای که فعلاً در آن سکونت دارد، عمل نماید. نظر مراجع عظام تقلید نسبت به این فرع فقهی چنین است:[9]

حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

بر اساس افق محلى که فعلاً در آن سکونت داريد، عمل کنيد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

در هر شهر و منطقه ای که باشید طبق افق همان محل عمل بفرمایید.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

روشن است که اگر در شب سی ام ماه رؤیت شود فردای آن عید می‌باشد و الّا بعد از اکمال سی روز عید فطر می باشد.

سی روز بودن ماه مبارک رمضان

این موضوع را با توجه به روایاتی که می‌گوید: ماه رمضان معمولاً سی روز است (نه 29 روز)، بررسی می‌شود.

علم فقه نیز مانند سایر دانش‌ها است که برای شناخت آن نیاز به متخصّصانی است که پس از سال‌ها زحمت در فقه و دانش‌های پیش درآمد آن؛ نظیر ادبیات عرب، رجال، درایه، اصول فقه و … کارشناسی لازم را به دست آورده باشند؛ از این رو نمی‌توان به هر روایتی، بدون توجه به دیگر آیات و روایات استناد کرد.

در همین راستا باید گفت: هر سال قمری دوازده ماه دارد،[10] امّا بر خلاف ماه های شمسی که روزهای آن همیشه مشخص است، ماه‌های قمری ابتدا و انتهایش تنها با دیدن ماه فهمیده می‌شود[11] و در این بخش تفاوتی بین ماه‌ها نیست؛[12] از این رو، در روایات آمده: صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ؛[13] یعنی، ملاک و معیار در ماه مبارک رمضان دیدن ماه برای اول ماه رمضان و دیدن ماه شوّال برای پایان ماه رمضان است نَه چیز دیگر.

اما در مورد موضوع بحث، به عنوان نمونه حدیثی را در مورد سی روزه بودن رمضان از منبع اصلی آن نقل نموده، سپس به بررسی و تحلیل آن پرداخته می‌شود:

“عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الدُّنْيَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اخْتَزَلَهَا عَنْ أَيَّامِ السَّنَةِ وَ السَّنَةُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ أَرْبَعٌ وَ خَمْسُونَ يَوْماً شَعْبَانُ لَا يَتِمُ‏ أَبَداً رَمَضَانُ لَا يَنْقُصُ وَ اللَّهِ أَبَداً وَ لَا تَكُونُ فَرِيضَةٌ نَاقِصَةً‏”.[14]

از امام صادق (علیه السّلام) نقل است که … ماه شعبان هیچ وقت کامل نبوده و ماه رمضان نیز هیچ گاه ناقص نیست.

این حدیث، که ظاهراً از مهم ترین احادیث این باب است، در منابع دست اول شیعه، تنها با سلسله سند فوق در کافی نقل شده است، و کتاب‌های دیگر نیز از وی نقل کرده‌اند، امّا اشکالاتی بر این حدیث وارد است که موجب شده از آن دست برداشته و به آن عمل نکنند:

الف. این حدیث در اصطلاح علم رجال، حدیث مرسلی است که نمی‌توان به آن عمل نمود؛ زیرا در انتهای حدیث اسم یا اسامی راویان بیان نشده، بلکه تنها با عبارت “عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ” بسنده نموده است.

در منابع دیگر نیز راوی گاهی بدون واسطه از امام صادق (علیه السّلام) نقل می‌کند که مرفوعه محسوب می‌شود و زمانی نیز از پیش خود فتوا می‌دهد و به کسی استناد نمی‌کند.[15]

ب. این روایت با احادیث بسیاری که از نظر سند هم مشکلی ندارند؛ مانند برخی روایات موجود در اول این نوشتار، معارض است که در صورت تعارض این خبر واحد ضعیف مرسل کنار گذاشته شده، به احادیث دیگر عمل می‌شود.

علامه حلی در مورد این حدیث می‌فرماید: این حدیث خبر واحدی است که با قرآن و اخبار متواتر در تعارض است.[16]

بنابر این، احادیثی که در این باب وجود دارد، گرچه برخی از فقهای متقدم شیعه به آن فتوا دادند، امّا به نظر می‌رسد که آن احادیث با توجه به اشکالاتی که بر آن وارد است نمی‌توانند ملاک عمل قرار گیرند، پس ملاک و معیار در تعداد روزهای ماه مبارک رمضان –مانند ماه‌های دیگر- دیدن ماه برای اثبات اول ماه رمضان و دیدن ماه شوّال برای پایان ماه رمضان است نه چیز دیگر.[17]

ثبوت عید فطر با چشم مسلح

بحث استهلال ماه با چشم مسلح یا غیر مسلح یک بحث کاملاً فقهی و تخصصی است. با توجه به برداشت‌هایی که فقهای بزرگوار از مجموعۀ ادلۀ فقاهتی و اجتهادی دارند، دیدگاه‌هایشان در این باب متفاوت است. عده‌ای، فقط رؤیت (دیدن) ماه را با چشم غیر مسلح، برای ثبوت اول ماه لازم می‌دانند، و عدۀ دیگر، دیدن با چشم مسلح را نیز جایز می دانند.[18] پس اگر یکی از فقهاء بنا بر این مبنا،( ثبوت ماه با چشم مسلح) اول ماه را ثابت بداند، فقط نظر فقهی خودش را به کار گرفته است و هرکس که به فتوای مجتهد خودش عمل کند بریء الذمه است. در همین حین که اختلاف بین بینه های ثبوت ماه پیدا شود، اگر حاکم شرع، حکم به اول ماه کند، حکم وی حجت شرعی برای همۀ مکلفان است.[19]

ولی اگر حکم نکند مقلدین دیگر مجتهدان باید به وظیفۀ خود عمل کنند.[20]

رؤيت هلال در ایران

فقهای شیعه خود را مطیع قرآن، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) می‌دانند و در زمان غیبت امام زمان (عج) با دقت در روایات و آیات، آنچه در توان دارند به کار می‌گیرند تا بتوانند احکام فقهی را از منابع موجود استخراج کنند. طبیعی است گاهی به دلیل عدم صراحت آیات و روایاتی، نتایجی که در این مسیر دشوار، حاصل شده با هم متفاوت باشد. علاوه بر این فقهای شیعه در ایران بر خلاف بسیاری از کشور های اسلامی، مستقل از حکومت به ابراز نظر فقهی خود می‌پردازند و خود را در مقابل خدا ملزم به رعایت آن می‌دانند و مقلدان آنها هم به تبع هر فقیهی، خود را ملزم به رعایت آنچه او از منابع به دست آورده است می‌دانند. بنابراین در مواردی ممکن است بین فتاوای فقها اختلاف پیش آید که احادیث و آیات ما صراحتاً در آن مسئله اظهار نظر نکرده‌اند یا شرایط آن مسئله در روزگار حاضر عوض شده است. از جملۀ این موارد حکم رؤیت هلال اول ماه است که البته این تفاوت فتوا مختص به علمای شیعه نیست و در بین فقهای اهل سنت نیز اختلافاتی وجود دارد.[21]

با توجه به این که گفته شده، اول ماه از چند راه ثابت می‌شود:

1. این که انسان خود ماه را ببیند.

2. به هر واسطه‌ای برای او یقین حاصل شود.

3. دو مرد عادل بگویند که ماه را دیده اند.

4. سی روز از اول ماه قبلی بگذرد.

5. حاکم شرع حکم به اول ماه بودن کند.[22]

اما تفاوت‌هایی که گاهی در فتوای فقها در رؤیت هلال دیده می‌شود ناشی از این است که:

1. آیا دیدن ماه باید حتماً با چشم غیر مسلح باشد یا دیدن با چشم مسلح مثلاً با تلسکوپ و دوربین هم کفایت می کند؟ بعضی از فقهاء مقید هستند که رؤیت حتماً باید با چشم غیر مسلح باشد، اما بعضی دیگر رؤیت با دوربین و تلسکوپ و دیگر وسائل را نیز کافی می‌دانند.

2. در چه صورت به گزارش‌های رسیده دربارۀ رؤیت هلال می توان اعتماد کرد؟

3. اگر در شهر یا منطقه ای ماه دیده شد برای چه شهر ها و مناطقی اول ماه ثابت می شود؟

بعضی از مراجع تقلید بر این عقیده اند که اگر ماه در شهری دیده شود تنها در آن شهر و شهرهایی که هم افق با آن باشند اول ماه ثابت می شود.[23]

بعضی دیگر بر آنند که اگر در شهری ماه دیده شود در تمام شهرهایی که در شب با این شهر مشترک هستند (یعنی اول شب یکی آخر شب دیگری است) اول ماه ثابت می‌شود.[24]

اما گاهی اختلاف در رؤیت یا عدم رؤیت هلال ناشی از اختلاف در فتوی و نظرات فقهی نیست بلکه به تشخیص رؤیت یا عدم آن در خارج بر می‌گردد، به این معنا در بسیاری از موارد که مراجع تقلید شخصاً موفق به رؤیت هلال نشده‌اند با اعتماد به شهادت افراد عادل مورد اطمینان خود به اثبات اول ماه می‌رسند ولی این شهود از نظر سایر مراجع قابل اعتماد نیستند و همین باعث اختلاف نظر در رؤیت می‌شود.

همۀ این موارد باعث می‌شود که اگر مراجع و مقلدان آنها بخواهند به تکلیف شرعی خود عمل نمایند مجبور هستند به آنچه که برای آن حجت شرعی دارند عمل نمایند که همین باعث تفاوت‌هایی در عمل آنها می‌شود. از طرفی چون رؤیت هلال مسأله‌ای است که مورد ابتلاء همۀ مسلمان (که اکثریت مردم ایران را تشکیل می‌دهند) است اختلاف نظر در آن بسیار برجسته می‌شود و در اذهان عمومی انعکاس وسیع می‌یابد.

تفاوت فتواها مختص به علمای شیعه نیست و در بین فقهای اهل سنت نیز اختلافاتی وجود دارد.[25] اما علمای اهل سنت در مورد تشخیص اول ماه اهمیت بسیار زیادی به حکم حاکم می‌دهند. به طوری که عده‌ای از آنها به حكم حاكم اصالت داده و حجيّت را تنها از آنِ حكم حاكم دانسته‌اند و ديگر راه‌های اثبات هلال را در صورتى حجّت دانسته‌اند كه حاكم آن را تأييد نمايد.[26] حکام آنها نیز که اغلب پادشاهان کشورهای اسلامی هستند معمولاً روزی را به عنوان اول ماه مشخص می‌کنند. به همین دلیل با وجود اختلاف نظرهای موجود در بارۀ رؤیت هلال ماه هر روزی را که حاکم طبق هر معیاری به عنوان عید اعلام کند مورد قبول اکثر علما و مردم قرار می‌گیرد.

در بین علمای شیعه بعضی حکم حاکم را برای اثبات اول ماه کافی می‌دانند و بعضی آن را کافی نمی‌دانند.[27] البته مقصود علمای شیعه از حاکم، مجتهد جامع الشرایط است نه سلطان کشور اسلامی. با این وجود در زمان کنونی که حکومت ایران زیر نظر مجتهد جامع الشرایط اداره می‌شود کمتر اتفاق می‌افتد که ولی فقیه به اول ماه بودن روزی حکم کند. و این به دلیل تمام نشدن حجت شرعی بر ایشان است. بله در صورتی که از راه دلیل شرعی بر ایشان مسلم شود که باید حکم کنند حتماً حکم خواهند کرد.

البته باید توجه داشت که رؤیت هلال یک فعل خارجی است و از قبیل تشخیص موضوع احکام است که هر فرد مکلفی (حتی اگر در مسائل فقهی مجتهد هم نباشد) می‌تواند شخصاً به تشخیص آن اقدام کند و به علم خود عمل نماید و نیازی به تقلید در این مسئله نیست، اما چون غالب مردم خود موفق به رؤیت هلال نمی‌شوند، از آن‌جا که به مرجع تقلید خود اطمینان کامل دارند در این مسأله بنا بر نظر ایشان عمل می‌کنند و همین باعث شده است که تصور شود که در این مسأله نیز حتماً باید از مرجع تقلید خود اطاعت کنند، در حالی که در چنین مسائلی نیاز به تقلید نیست و  اگر از هر یک از راه‌های بیان شده برای انسان یقین حاصل شود که ماه رؤیت شده است، کافی است.[28] [29]

وجوب زکات فطره

كسى كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ، عاقل و هشيار است و فقير و بنده شخص ديگری نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نان‏خور او هستند، هر نفرى يک صاع كه تقريباً سه كيلو است، گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرّت و مانند اينها به مستحقّ بدهد، و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است؛[30] ‏بنابر این تفاوتی بین انسان روزه دار و غیر روزه دار نیست؛ به عنوان مثال اگر سرپرست خانواده‌ای روزه نمی‌گیرد، بر او واجب است هم فطریه خود و هم فطریه زن و بچه اش را بپردازد.

موارد وجوب فطریه

كسى كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و هشيار است و فقير نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نان‏خور او هستند – چه از اعضای خانواده و چه غیر آنها مثل مهمان -، هر نفرى يک صاع كه تقريباً سه كيلو است، گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرّت و مانند اينها به مستحقّ بدهد، و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است.[31]

اگر فطریه شخصی به گردن کسی افتاد که فقیر باشد و نتواند مخارج سال خود را تأمین کند، بر او دادن فطریه واجب نیست؛ و اگر فقیر نباشد، فطریه بر عهدهٔ او می‌باشد، همچنین این شخص می‌تواند از طرف گسی که زکات فطره بر عهده او است و با اجازهٔ او فطریهٔ خود را پرداخت نماید.[32]

طفلی که در شب عید فطر هنوز در شکم مادر است و به دنیا نیامده، فطریه ندارد.

زمان پرداخت فطریه

زمان وجوب زکات فطره غروب شب عید فطر است و تأخیر پرداخت آن به بعد از نماز عید جایز نیست.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره در روزهای عید فطر پیش از رفتن به مصلی برای ادای نماز عید، زکات فطره را بین فقراء تقسیم می‌کرد و این آیه را می‌خواند: «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی[33]».[34]

بر این اساس مراجع عظام تقلید نیز زمان وجوب زکات فطره را غروب شب عید فطر دانسته و تأخیر پرداخت آن را به بعد از نماز عید جایز نمی‌دانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت نماید.[35] چنان چه شخص دسترسى به فقير ندارد مى‌تواند مقدارى از مال خود را به نيّت فطره جدا كرده و براى مستحقّى كه در نظر دارد يا براى هر مستحقّی كنار بگذارد و بايد هر وقت كه آن را مى‌دهد نيّت زکات فطره نمايد.[36]

اما اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است، فطره را ندهد و كنار هم نگذارد، احتياط واجب[37] آن است كه بعداً بدون اين كه نيّت ادا و قضا كند  ]به قصد قربت[ فطره را بدهد.[38]

همچنین در مورد پرداخت فطریه قبل از عید فطر، مراجع عظام تقلید می‌گویند:

“اگر پيش از ماه رمضان فطریه را بدهد صحيح نيست و احتياط واجب[39] آن است كه در ماه رمضان هم فطره را ندهد.[40] ولى اگر پيش از رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد و بعد از آن كه فطریه بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطریه حساب كند مانعى ندارد.” [41]

نمازعید فطر

نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام (علیه السّلام) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام معصوم (علیه السّلام) غايب است، مستحب مى‏باشد و احتياط واجب آن است كه آن را به جماعت نخوانند،[42] ولى به قصد رجاء مانع ندارد، و چنانچه ولى فقيه يا مأذون از طرف او اقامه جماعت نمايد اشكال ندارد.[43]

البته هر چند نماز عید فطر در زمان غایب بودن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) واجب نیست، اما خواندن این نماز اثرات خوبی دارد و از خطبه‌ها و فضای معنوی که بعد از یک ماه روزه برای انسان ایجاد می‌شود، می‌توان استفاده برد و به فیض رسید.

کیفیت نماز عید فطر‌:

نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است. در ركعت اول آن بعد از خواندن حمد و سوره، بايد پنج تكبير گفته شود و بعد از هر تكبير يک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع برود و دو سجده بجا آورد و برخيزد و در ركعت دوم، چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و پس از آن تكبير پنجم را بگويد و به ركوع برود و بعد از ركوع دو سجده بجا آورد و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

ذكر قنوت‌:

در قنوت نماز عيد فطر و قربان، خواندن هر دعا و ذكرى كافى است، اما بهتر است اين دعا در قنوت نماز خوانده شود: الّلٰهُمَّ أهْلَ الْكِبْرياءِ وَالْعَظَمَةِ وَ أهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أهْلَ الْعَفوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أهْلَ التَّقْوىٰ وَ الْمَغْفِرَةِ أسْأَلُكَ بِحَقِّ هٰذَا الْيَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزيداً أنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُدْخِلَنى فى كُلِّ خَيْرٍ أدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ محمّدٍ و أنْ تُخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ الّلٰهُمَّ إنّى أسْأَلُكَ خَيْرَ مٰا سَألَكَ بِهِ عِباٰدُكَ الصَّاٰلِحُونَ وَ أعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعاٰذَ مِنْهُ عِباٰدُكَ الْمُخْلَصُونَ.

لازم به ذکر است: در نماز عيد فطر مستحب است قرائت را بلند بخواند. و بهتر است در ركعت اول آن، سورۀ شمس (سورۀ 91) و در ركعت دوم آن، سورۀ غاشيه (سورۀ 88) خوانده شود، يا در ركعت اول آن، سورۀ سبّح اسم (سورۀ 87) و در ركعت دوم آن، سوره شمس خوانده شود.[44]

امام علی (ع) فرمود: روش هميشگى رسول خدا(ص) اين بود كه در نماز عيد فطر و قربان، سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى‏» و سوره «هل أتيك حديث الغاشية» را قرائت مى‏كردند.[45]

جمع شدن نماز عید فطر با نماز جمعه

اگر نماز روز عید فطر یا قربان مصادف با روز جمعه شود؛ در صورت خواندن نماز عید، خواندن نماز جمعه لازم نیست، اما برگزاری نماز جمعه (در صورت فراهم بودن شرایط) مانعی ندارد و می‌توان در آن شرکت کرد و نماز جمعه را خواند.[46] همان‌طور که در روایاتی از شیعه و سنی به آن اشاره شده است؛ مانند:

امام صادق(ع) فرمود: «در ایام خلافت امام علی(ع)، آن حضرت در خطبه نماز عيد فرمود: دو عيد جمع شده است و جمعى كه سختی كشيده‌اند و به اين ثواب رسیده‌اند هر كس می‌خواهد می‌تواند در نماز جمعه حاضر شود و هر كس نمی‌خواهد بر او حرجى نيست و نيامدن به او ضرر نمى‏رساند و نماز ظهر را بجای نماز جمعه بخواند…».[47]

همچنین در روایتی نقل شده است: «پیامبر گرامی اسلام(ص) نماز عید را خواند سپس برای شرکت در نماز جمعه رخصت داد و فرمود هر کسی که می‌خواهد می‌تواند در نماز جمعه شرکت کرده و آن‌را بجا آورد و هر کسی که نمی‌خواهد، اجازه دارد که نماز جمعه را نخواند».[48]

همچنین در منابع اهل سنت آمده است: زمانی که عید فطر و قربان مصادف با روز جمعه می‌شد، [هم نماز عید و هم نماز جمعه را برگزار می‌فرمود] و در هر دو نماز هر دو سوره را می‌خواند؛ یعنی در رکعت اول بعد از سوره حمد، سوره اعلی و در رکعت دوم بعد از سوره حمد، سوره غاشیه را می‌خواند.[49]

روزه عید فطر در مذاهب اسلامی

به طور کلی می‌توان گفت در نزد تمامی فرق اسلامی روزه گرفتن در عید فطر خالی از اشکال نیست.

مطابق با دیدگاه فقهای شیعه دو روز از سال روزه‌ گرفتن در آن حرام است: عيد فطر (اوّل ماه شوال) و عيد قربان (دهم ماه ذى الحجه). روزى كه انسان شک دارد كه آخر ماه شعبان است يا اول ماه رمضان اگر مى‌خواهد روزه بگيرد بايد به قصد آخر شعبان باشد و اگر به نيت اول ماه رمضان روزه بگيرد حرام و باطل است.[50]

همچنین حکم روزه در روز عید فطر در مذاهب اهل سنت به شرح زیر می باشد:

1. مذهب حنفی بر این قائل است که روزه گرفتن در روز عید فطر، عید اضحی (قربان) و سه روز بعد از عید اضحی مکروه تحریمی است، مگر در حج.[51]

البته حنفی ها در بیشتر موارد تعبیر به “مکروه تحریمی” می‌نمایند نه تعبیر به حرمت. و مکروه تحریمی به معنای نزدیک به حرام است.[52]

2. از نظر شافعی روزه در روز عید فطر و عید اضحی (عید قربان) و سه روز بعد از عید اضحی هم در حج و هم در غیر حج حرام است.[53]

3. از نظر حنابله روزه در روز عید فطر و عید اضحی (عید قربان) در غیر حج حرام است ولی در حج حرام نیست.[54]

4. روزه در روز عید فطر و عید اضحی از نظر مالکی حرام است.[55]

غسل در روز عید فطر

از برخی احادیث، استحباب غسل عید فطر استفاده می‌شود. از جمله آنان: امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: غسل جمعه و غسل عید فطر سنت است، برای مسافر و غیر مسافر.[56]

آداب عید فطر

در روایات اسلامى براى اعیاد به ویژه اعیاد مذهبى؛ از جمله عید فطر، عید غدیر و… آداب و رسوم خاصى؛ نظیر پوشیدن لباس نو، اطعام، صلۀ ارحام و… توصیه شده است که برای آگاهی بیشتر دراین باره به آدرس زیر مراجعه کنید.[57] در ذیل به برخی از آداب عید فطر اشاره می‌شود:

الف. رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: كسى كه شب عيد را زنده بدارد، در روزى كه دلها مى‏ميرند دل او نخواهد مرد.[58]

ب. امام صادق (علیه السّلام) به يكى از اصحاب خود فرمود: چون شب عيد فطر رسيد، سه ركعت نماز مغرب را بگزار و سپس به سجده برو و بگو:

 «يا ذا الطول يا ذا الحول يا مصطفى محمد و ناصره صلّ على محمد فاغفر لى كل ذنب اذنبته و نسيته و هو عندك في كتاب مبين.»

 «اى صاحب قدرت و نيرو! اى برگزيننده و يارى‏كننده محمد! بر محمد و آل او درود فرست و هر گناهى را كه انجام داده‏ام و آن را فراموش كرده‏ام و آن در محضر تو، در كتابى آشكار ثبت است بر من ببخشاى و بيامرز.» و پس از آن صد بار بگو: «اتوب الى الله»

ج. پس از نماز مغرب و عشاء و نماز صبح، همان تكبيرهايى را كه در ايام تشريق (يازدهم تا سيزدهم ذى حجه) مى‏گويند، بگو: «اللَّه اكبر، اللَّه اكبر. لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر، اللَّه اكبر و لله الحمد، اللَّه اكبر على ما هدينا و الحمد لله على ما ابلانا.»[59]

کتاب‌نامه عید فطر

1-                  ابن حبان تمیمی، الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعيب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول،  1408ق.

2-                  بیهقی، احمد بن حسين، السنن الكبرى، محقق: عطا، محمد عبد القادر، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1424ق.

3-                  الجزيري، عبد الرحمن- الغروي، السيد محمد- ياسر مازح‏، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، دار الثقلين‏، چاپ اول، 1419ق.

4-                  حرّ عاملی، وسائل الشیعة، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.

5-                  حلی، حسن بن يوسف بن مطهر‏، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، مؤسسة نشر اسلامي وابسته به جماعه مدرسين‏، چاپ دوم، قم، 1413 هـ ق‏.

6-                  خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (المحشی) ، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین، 1424، ق.

7-                  خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

8-                  خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلی‌پور گیلانی‌، مسلم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، دفتر قم، چاپ اول، 1426ق.

9-                  راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق و مصحح: صادقی اردستانی، احمد، دار الکتاب، قم، چاپ اول، بی‌تا.

10-               سلمي نيسابوري، أبو بكر محمد بن إسحاق، صحيح ابن خزيمة، محقق: أعظمي، محمد مصطفى، المكتب الإسلامي، بيروت، بی‌تا.

11-               سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق.

12-               شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق.

13-               صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.

14-               طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، گردآورنده: محسنی سبزواری‌، احمد، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق.

15-               طوسی، تهذيب‏الأحكام، دار الكتب الإسلاميه تهران، 1365 هـ ش.

16-               فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375ش.

17-               کاشف الغطاء، هادی، مستدرک نهج البلاغه، مکتبه الاندلس، بیروت.

18-               کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی‌تا.

19-               مغنية، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، دار التيار الجديد- دار الجواد، بیروت، چاپ دهم، لبنان، 1421ق.

20-               مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ بیست و یکم، 1381.

21-               موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.

22-               نجفی، محمد حسن، مجمع الرسائل (محشّی)، مؤسسه صاحب الزمان(ع)، مشهد، چاپ اول، 1415ق.


[1] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، واژه عید.

[2] ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص ۳۱۹.

[3] مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 131.

[4]. مائده، ۱۱۴، «قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقين».

[5]. صدوق، من لايحضره الفقيه، ج1، ص 501، ح 1474.

[6]. کاشف الغطا، هادی، مستدرک نهج البلاغه، ص 106.

[7]. نهج‏البلاغة، ص 551، شماره 428، قال امير المؤمنين (علیه السّلام): “فِي بَعْضِ الْأَعْيَادِ إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَهُ وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ”.

[8]. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلی‌پور گیلانی‌، مسلم، ص 360‌

[9]. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[10]. توبه، 36، “إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً”.

[11]. بقره، 189، “يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاس”‏.

[12]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 55، ص 356، “وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ يُصِيبُ شَهْرَ رَمَضَانَ مَا يُصِيبُ سَائِرَ الشُّهُورِ مِنَ الزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ”.

[13] . طوسی، تهذيب‏الأحكام، ج 4، ص 159.

[14] . كافي، ج 4، ص 78، بَابٌ نَادِرٌ ، ح 2، راستى خدا تبارك و تعالى دنيا را در شش روز آفريد و آنها را از روزهاى سال بركنار كرد، و سال سيصد و پنجاه و چهار روز شد، شعبان هرگز تمام نيست، و رمضان به خدا هرگز كم نشود.

[15] . حلی، حسن بن يوسف بن مطهر‏، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج ‏3، ص 501 ‏.

[16] . مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج ‏3، ص 501.

[17]. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[18]. آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتاءات، ص 186.

[19]. همان، ص188.

[20]. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[21]. نگاه کنید: اتحاد و اختلاف افقها، مجلۀ فقه، شمارۀ 2، سال 1373، ماه دی موجود در این آدرس:

http://www.shareh.com/persian/magazine/figh/02/02_08.htm

[22]. رجوع کنید: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج 1، ص 959.

[23]. مثل آیت الله بهجت و سیستانی. رجوع کنید به: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج 1، ص 962.

[24]. مثل آیت الله تبریزی و آیت الله خویی. رجوع کنید به همان.

[25]. نگاه کنید: اتحاد و اختلاف افقها، مجلۀ فقه، شمارۀ 2، سال 1373، ماه دی موجود در این آدرس:

http://www.shareh.com/persian/magazine/figh/02/02_08.htm

[26]. نک: مقالۀ حکم حاکم به ثبوت هلال، مجلۀ فقه، شمارۀ 2. موجود در آدرس:

http://www.shareh.net/persian/magazine/figh/10/index_10.htm

[27]. رک: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج 1، ص 961.

[28]. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید: به مجلۀ فقه، شمارۀ 2، سال 1373، ماه دی موجود در این آدرس:

http://www.shareh.com/persian/magazine/figh/02/index_02.htm

غفوریان، محمد رضا، آغاز و انجام ماه های قمری، مجلۀ فقه، شمارۀ 10 موجود در این آدرس:

http://www.shareh.net/persian/magazine/figh/10/index_10.htm

[29]. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[30]. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلی‌پور گیلانی‌، مسلم، ص 409.

[31]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 2، ص 169.

[32]. ر.ک: همان، ج‌2، ص 175.

[33]. اعلی، 14و 15.

[34]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏6، ص 33..

[35]. ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج‌2، ص 180، م 2025.

[36]. همان، ذیل م 2030.

[37]. آیت الله بهجت: احتياط مستحبّ آن است كه بعداً قضا كند، ولى أظهر اين است كه زكات فطره ديگر بر او واجب نيست، ولى معصيت كرده است؛ آیات عظام گلپايگانى، تبريزى، صافى: بعداً بايد بدون اين كه نيّت ادا و قضا كند فطره را بدهد؛ همان، ذیل م 2031.

[38]. همان، م 2031.

[39]. آیت الله زنجانى: (احتياط مستحبّ)؛ آیات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: (بهتر آن است..).

[40]. آیت الله صافی: (جواز دادن فطریه در ماه رمضان بعيد نيست ..)؛ آیت الله گلپايگانى: (اگر در ماه رمضان بدهد صحيح است ولى احتياط لازم آن است كه قصد وجوب نكند مگر آن كه فطریه را بعد از مغرب شب عيد يا صبح روز عيد پيش از نماز عيد بدهد ..).

[41]. توضيح المسائل (محشّىٰ)، ج‌2، ص 180، م 2025.

[42]. اراكى، گلپايگانى، خوئى، فاضل، نورى، سيستانى، تبريزى، مكارم، صافى: مى‏شود آن را به جماعت يا فرادى خواند؛ صافى: ولى احتياط اين است كه به جماعت آن را رجاءً بخواند؛ زنجانى: بنا بر احتياط، آن را به جماعت نخوانند.

[43]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج1، ص 824، م 1516.

[44]. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلی‌پور گیلانی‌، مسلم، ص 323.

[45]. «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يَقْرَأُ فِي‏ الْعِيدَيْنِ‏ بِسَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى وَ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ»، راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق و مصحح: صادقی اردستانی، احمد، ص 39.

[46]. ر.ک: نجفی، محمد حسن، مجمع الرسائل (محشّی)، ص 409؛ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، گردآورنده: محسنی سبزواری‌، احمد، ج 3، ص 401؛  موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 19، ص 340 – 341.

[47]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 7، ص 447؛ همچنین ر.ک: کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 45.

[48]. بیهقی، احمد بن حسين، السنن الكبرى، محقق: عطا، محمد عبد القادر، ج 3، ص 443 و 444.

[49]. ابن حبان تمیمی، الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعيب الأرنؤوط، ج 7، ص 62 – 63؛ سلمي نيسابوري، أبو بكر محمد بن إسحاق، صحيح ابن خزيمة، محقق: أعظمي، محمد مصطفى، ج 2، ص 358؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 30، ص 333.

[50]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج‌1، ص: 964

[51]. الجزيري، عبد الرحمن- الغروي، السيد محمد- ياسر مازح‏، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، ج1، ص 720؛ مغنية، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص 160.

[52]. همان، ص 160.

[53]. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، ج1، ص 720؛ الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص 160.

[54]. الفقه علی المذاهب الخمسة، ج1، ص 160.

[55]. همان ص 720؛ همان، ص 160.

[56].  غُسْلُ الْجُمُعَةِ وَ الْفِطْرِ سُنَّةٌ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ، شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج‌3، ص 316، ح 3746 و 3747.

[57]. حر عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 8، ص 89 و ج 10، ص 440، “بَابُ اسْتِحْبَابِ صَوْمِ يَوْمِ الْغَدِيرِ وَ هُوَ الثَّامِنَ عَشَرَ ذِي الْحِجَّةِ وَ اتِّخَاذِهِ عِيداً وَ كَثْرَةِ الْعِبَادَةِ فِيهِ وَ خُصُوصاً الْإِطْعَامَ وَ الصَّدَقَةَ وَ الصِّلَةَ وَ لُبْسَ الْجَدِيدِ”.

[58]. صدوق،  ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 76.

[59]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج ‏2، ص 355.