searchicon

کپی شد

عوامل انحطاط بنی ‌اسرائیل

یکی از موضوعاتی که در باره بنی اسرائیل مورد بحث قرار  می گیرد، اموری است که موجب شده آنان از مسیر خود خارج و  به انحطاط کشیده شوند که به طور مختصر به برخی از آنها اشاره می شود؟

1. «حسد و نفس پرستی و آزمندی»؛ پس از استقرار بنی‌اسرائیل در منطقه بیت المقدس(اور شلیم)، دانش‌هایی که آنان در صحرای سینا از  حضرت موسی (علیه السلام) آموخته بودند، با تجربه علمی همراه شد و مجموعه توانمندی در آنان به وجود آورد. اگر این توانایی ‌ها در راستای اهداف انبیا باقی می ‌ماند، می‌ توانستند این وعده خداوند را تحقق بخشند که فرمود: «ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم!».[1]

زیرا آنان، هم توان علمی داشتند و هم توان تجربی. تنها نیاز آنان، انطباق معنویت با قدرت بود، اما یهود گرفتار حسد و آزمندی فراوان به زندگی دنیا شد. در این زمینه قرآن کریم می فرماید: «يا اين که نسبت به مردم [پيامبر و خاندانش‏]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مى‏ورزند؟ ما به آل ابراهيم، (که يهود از خاندان او نیز هستند)، کتاب و حکمت داديم و حکومت عظيمى در اختيار آنها [پيامبران بنى اسرائيل‏] قرار داديم».[2] قدرت گاهی در راستای خواهش ‌های  نفسانی قرار می گیرد که بنی اسرائیل به این مصیبت دچار شدند.

2. «نژاد پرستی»؛ بنی اسرائیل همواره خود را «قوم برگزیده» می‌خوانند و این اعتقاد که آنان قوم برگزیده ‌اند، مقوله ‌ای اساسی در آیین یهود است. در تلمود آمده است: «اسرائیل، به دانه زیتون شبیه است؛ چرا که زیتون امکان آمیختن با مواد دیگر را ندارد».[3] از آن طرف، قرآن نیز به برتری دادن آنان اشاره کرده است: «ای بنی‌ اسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم، به یاد بیاورید».[4]

خداوند آنان را بر جهانیان برتری داده بود؛ (اگر دقت شود، فعل بکار رفته در آیه مبارکه فعل ماضی است)، و عنایت خویش را همواره بر آنان نازل می‌کرد، اما آنان دچار خطای بزرگی شده بودند و گمان می‌ کردند خداوند نژاد آنان را ارج می ‌نهد؛ در حالی که خداوند بنی‌ اسرائیلی را ارج می ‌نهد که به آموزه ‌های موسی (علیه السلام) ایمان آورند و پیامبران پس از او و همچنین پیامبر موعود را تصدیق کنند.[5] به فرموده قرآن: «ملاک برتری نزد خداوند تنها ایمان است»؛[6] از همین رو خداوند آنان را پرهیز می ‌دهد و می فرماید: «و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى ‏پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى ‏شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه يارى مى‏شوند».[7]

این که خداوند فلسطین را مقدر آنان کرده و فرموده است: «اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود»،[8] هدف آن است که دین بر زمین حاکمیت یابد، اما بنی ‌اسرائیل گمان کردند که خدا این سرزمین را برای نژاد آنان نوشته است. نتیجه این نژاد پرستی این است که همواره پشتوانه و نیرویشان را از دست می ‌دهند؛ چون بنی ‌اسرائیل با این تفکر، دیگر اجازه نمی‌ دهند غیر از خودشان، کسی در سیستم حکومتی رشد کند؛ هر چند که دیگری کار را بهتر بداند.

3. دوری از خط انبیای الهی؛ با بروز تفکر نژاد پرستی، نگهداری حکومت نیاز به قضایای انحرافی دارد: عده‌ای را باید با بت و مشغولیت‌ های کاذب، عده‌ ای دیگر را با شراب و شهوت‌ پرستی و پول ‌پرستی ساکت کرد. از آنجا که مردم در این حکومت ‌ها، دیگر همکاری اصولی با حاکمان نخواهند کرد، در نتیجه، خودِ قدرتِ دور از خدا، مروج انحرافات می‌ شود؛ از این رو مدتی که از حکومت حضرت یوشع گذشت و حاکمیت به مذاق بنی ‌اسرائیل مزه داد، انحرافات آغاز شد و همواره فاصله از انبیا‌ بیشتر شد، سپس حاکمیت به هم ریخت. اما تفکر حاکمیت بنی ‌اسرائیل بر جهان، در بین آنان لانه کرد و تفکر یهودی و یا به تعبیر دیگر صهیونیستی ایجاد شد. انبیا تلاششان این بود که اینان را از این تفکر انحرافی خارج و به نیروهای مؤمن و مخلص تبدیل کنند.

4. کشتن پیامبران؛ خداوند برای اصلاح این گروه پی در پی پیامبر می ‌فرستاد؛ آنان نیز پیامبران خدا ‌را می‌ کشتند.

قرآن کریم می فرماید: «ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و رسولانى به سوى آنها فرستاديم، (ولى) هر زمان پيامبرى حكمى بر خلاف دلخواه آنها مى ‏آورد، عده ‏اى را تكذيب مى ‏كردند و عده ‏اى را مى ‏كشتند».[9] خداوند قتل انبیا را به این مجموعه نسبت می ‌دهد، در حالی که همه بنی ‌اسرائیل پیامبرکش نبودند. دلیل این نسبت، آن است که اینان گرد محور و سازمانی منحرف جمع شده بودند و کار آن سازمان را تأیید می ‌کردند.

البته ویژگی‌ های فراوان دیگری نیز در انحطاط یهود و خارج شدن آنها از مسیر حق وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره شده است. به عنوان مثال می شود به آیات ذیل اشاره کرد: بقره، آیات 42، 51، 55، 58، 59، 79، 83، 93، 108 و آل عمران، 93 و 94 و نساء 153 و مائده، 32، 70، 71 و اعراف، 38 تا 155 و طه، 19.


[1]. قصص، 5.

[2]. نساء، 54.

[3]. ر.ك: المسیری، عبدالوهاب، موسوعه الیهود و الیهودیه، ج 5، ص 72.

[4]. بقره، 47.

[5]. ر. ک: عهد عتیق، تثنیه، باب‌های 26 ـ 30؛ در این فرازها از تورات به خوبی آشكار است كه خداوند بنی ‌اسرائیل را تنها در صورت حفظ ایمان برتری خواهد داد.

[6]. حجرات، 13.

[7]. بقره، 48.

[8]. مائده، 70.

[9]. همان.