Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

شرایط شفاعت

برای این که نجات از عذاب از طریق شفاعت شامل کسی شود، تابع شرايط ذيل است:

1. هيچ كس حق شفاعت براى احدى را بدون اذن خدا ندارد؛ زيرا در محشر حاكم و قاضى مطلق، خدا است و شفاعت جلوۀ سبقت رحمت الاهی بر غضب او است.

2. شافعان تنها كسانى‏هستند كه: ألف. خود محتاج شفاعت نباشند و از ايمان و عمل صالح بالايى برخوردار باشند؛ ب. آگاهانه و به جا (به حق) شفاعت كنند؛ ج. مأذون از طرف حق باشند.

3. مشمولان شفاعت بايد: ألف. نيازمند شفاعت باشند ؛ ب. مستحق شفاعت باشند و قابليت اين را داشته باشند كه مورد رحمت حق واقع شوند و با شفاعت شافعان از عذاب رهایی یابند؛ ج. موانع شفاعت؛ مثل كفر و نفاق و شرك و انكار شفاعت و استخفاف نماز را نداشته باشند.

با توجه به شرايط فوق، اگر به آيات مربوط به شفاعت مراجعه شود، چنین نتیجه می گیریم كه مؤمنان و ملائكه نه تنها اجازه شفاعت براى مشركان و منافقان و كافران، بلکه حتى اجازه دعا و طلب استغفار برای آنها ندارند. خداوند مى‏فرمايد: “براى مشركان و منافقان طلب استغفار نكن و اگر هفتاد بار هم، براى آنها طلب استغفار كنى، هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشيد”.[1]؛ زيرا “خداوند اين را كه كسى به او شرك بورزد، نمى‏بخشد، ولى پايين‏تر از آن را مى‏بخشد”.[2] و از آن جا كه انبيا و ملائك معصوم اند، هرگز از امر خداوند سر پیچی نكرده[3] و براى مشركان شفاعت نخواهند كرد. بر فرض كه ديگر مؤمنان براى آنها شفاعت كنند، شفاعت آنها براى مشركان و منافقان و كفار مورد پذيرش خدا واقع نمى‏شود؛ زيرا حاكم نهايى او است و اين سه گروه با سوء اختيار خود، قابليت شمول رحمت و شفاعت را از خود سلب كرده‏اند. آنها ايمان و عمل صالحى در نامۀ عملشان ندارند تا به سبب آن مرضى حق باشند و خدا به شافعان اذن شفاعت براى آنها را بدهد، يا بر فرض صدور شفاعت از طرف مؤمنان، آنها را مورد رحمت قرار دهد و شفاعت شافعان را در حقشان بپذيرد. از اين رو پندار مشركان مبنى بر شفاعت بت‏ها يا ملائكه براى آنها، خواب و خيالى بيش نيست و در قيامت تحقق نخواهد يافت.


[1] توبه، 85 و 73 و 96 ؛ هود، 37 و 46 و 76 ؛ منافقون، 6 ؛ مؤمنون، 74 ؛ حج، 31.

[2] نساء، 48 و 116.

[3] تحريم، 6؛ نحل، 50.