searchicon

کپی شد

خواب

چیستی خواب و انواع آن

دانشمندان بحث های مفصل و طولانی در باره چیستی حقيقت خواب داشته اند. بعضى آن را نتيجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به ساير قسمت هاى بدن مى‏دانند، و به اين ترتيب براى آن” عامل فيزيكى” قائلند.

بعضى ديگر عقيده دارند كه فعاليت هاى زياد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمّى مخصوصى در بدن مى‏شود، و همين امر روى سيستم سلسله اعصاب اثر مى‏گذارد و حالت خواب به انسان دست مى‏دهد، و اين حال ادامه دارد تا اين سموم تجزيه و جذب بدن گردد، به اين ترتيب”عامل شيميايى” براى آن قائل شده‏اند.

جمعى ديگر يك نوع “عامل عصبى” براى خواب قائلند و مى‏گويند: دستگاه فعال عصبى مخصوصى كه در درون مغز انسان است و مبدء حركات مستمر اعضا مى‏باشد بر اثر خستگى زياد از كار مى‏افتد و خاموش مى‏شود.

هر چند تأثير اين عوامل را به طور اجمال نمى‏توان انكار كرد، ولى هيچ يك از اين نظرات نتوانسته است پاسخ قانع‏كننده‏اى به مسئله خواب بدهد.

آن چه سبب شده تا دانشمندان امروز از بيان و تفسير روشنى براى مسئله خواب عاجز بمانند همان تفكر مادى آنها است، آنها مى‏خواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح اين مسئله را تفسير كنند، در حالى كه خواب قبل از آن كه يك پديده جسمانى باشد يك پديده روحانى است كه بدون شناخت صحيح روح، تفسير آن غير ممكن است.

قرآن مجيد دقيق ترين تفسير را براى مسئله خواب بيان كرده است؛ زيرا مى‏گويد خواب يك نوع “قبض روح” و جدايى روح از جسم است، اما نه جدايى كامل.

به اين ترتيب هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مى‏شود و جز شعاع كم رنگى از آن بر اين جسم نمى‏تابد، دستگاه درك و شعور از كار مى‏افتد، و انسان از حس و حركت باز مى‏ماند، هر چند قسمتى از فعاليت هايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد؛ مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مى‏يابد.[1]

پس در خواب تعطیل شدن قسمتی از فعالیت های مغزی انسان[2]، اتفاق می افتد نه تعطیل شدن كل فعالیت های انسان، و لذا در روایات از خواب به برادر مرگ تعبیر شده است[3].

در حدیثی وجود مقدس امام علی (علیه السلام) می فرماید: خواب مایه آسودن از درد و رنج و هم سنخ مرگ است.[4]

خواب ها انواعی دارند که به طور كلى می توان آن ها را در سه قسم كلى، آورد: الف. خواب هاى صريحى كه احتياجى به تعبير ندارد، ب. اضغاث احلام كه از جهت دشوارى و يا تعذر، تعبير ندارد ، ج. خواب هايى كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خواب ها است كه تعبير مى‏شود.[5]

خواب و مرگ

چیستی و نحوه فعالیت روح یکی از پیچیده ترین مسائلی است که تا کنون دانش بشری قادر به درک آن نبوده است و همین امر باعث اختلاف رأی اندیشمندان درباره آن شده است.

قرآن کریم نیز بر عدم قدرت و توانایی انسان نسبت به شناخت روح تأکید می کند: «و از تو درباره “روح” سؤال مى‏كنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!».[6]

با این وجود با کمک آیات و روایات در می یابیم که روح بر خلاف جسم و بدن، موجودی است مجرد و از خواص ماده به دور است؛ یعنی؛ محدود و محصور در زمان و مکان نیست. همچنین مسلم است که نحوه ارتباط و تعلق روح به بدن در بیداری و خواب، و جدا شدن روح از بدن در حالت خواب و مرگ با یک دیگر کاملاً متفاوت است. قرآن می فرماید: «خداوند روح انسان را هم در هنگام خواب و هم در هنگام مرگ می گیرد. کسی که هنگام مرگش فرا رسیده است وقتی که روحش گرفته شود دیگر بر نمی گردد، اما کسی که هنوز اجلش فرا نرسیده است با این که روحش در خواب گرفته می شود، دوباره رها می شود».[7]

قرآن مجید از مرگ به توفی تعبیر کرده است. توفی یعنی؛ دریافت کردن، پس گرفتن. به عبارت دیگر؛ جانی را که خدا به بنده داده است از او پس می گیرد و این گرفتن جان دو مرحله دارد: 1. مرحله ضعیف در هنگام خوابیدن، 2. مرحله قوی در هنگام مرگ.

در هر صورت بسیار جای تأمل است، روحی که در هنگام خواب از بدن جدا می شود چگونه روحی است و آثار آن روح چیست؟ و زمانی که روح گرفته می شود چه علائمی دارد؟ زیرا در هنگام خواب هم تغییر چندانی در فرد ایجاد نمی شود و فقط قوای ادراکی و جسمی او ضعیف می شود».[8]

دانشمندان علوم تجربی و فیزیولوژی ضمن تحقیقاتی که پیرامون خواب و رؤیا انجام داده اند به این حقیقت دست یافته اند که انسان در حین خواب به مرگ نزدیک تر است. از طرفی تحقیقات آنها فقط ناظر به بعد جسمی و تغییرات بدنی انسان است نه بعد روحانی او.

آن ها خواب را به 2 مرحله تحت عنوان خواب متناقض (REM) و خواب متعارف (Non REM) تقسیم می کنند:

الف) خواب آرام، که آن را “موج کوتاه ” یا Non REM می نامند. در این دوره، مغز در وضعیت استراحت به سر می برد. امواج مغزی الگویی آرام و آسوده را نمایش می دهند و خستگی فعالیت های روزانه از بدن در می رود. خواب آرام در ابتدای ورودمان به بستر طولانی است، اما به تدریج در دوره های نود دقیقه ای بعدی درازایش کاهش می یابد.

ب) خواب متناقض یا REM : این خوابی است که در جریان آن اتفاقات ضد و نقیضی در بدن رخ می دهد. چون از مغز امواجی تند و فعال تراوش می شوند که به زمان بیداری شباهت دارند، و چشم هم زیر پلک های بسته مانند زمان بیداری به چپ و راست و بالا و پایین حرکت می کند. اما بدن در این دوره هیچ حرکتی نمی کند و در واقع عضلات اسکلتی بدن فلج می شوند. ما در این زمان رؤیا می بینیم.

خواب متعارف خود دارای چهار مرحله است که در آن حرکات لرزشی سریع چشم مشاهده نمی شود و در مجموع خواب آدمی دارای پنج مرحله است که با یک دیگر دارای متفاوت بوده و موج های الکتریکی مغز در این مرحله ها با یک دیگر متفاوت است و این دو مرحله به طور متناوب در مدت زمان خواب تکرار می شوند.[9]

«در طی خواب REM فلج می شویم و بیشتر نورون های حرکتی مغز و نخاعی به شدت بازداری می شوند، در همین حال مغز بسیار فعال است. جریان خون مغزی و مصرف اکسیژن افزایش می یابد و …»[10]

همچنین «در انسان به هنگام مرحله خواب متناقض بیشتر کنش های احشایی از جمله فرکانس قلب و تنفس، فشار خون، نعوظ و ترشح واژینال کمی افزایش می یابد، آدرنالین در اندام های پیرامونی بیشتر ترشح می شود و فعالیت معده روده ای فزونی می یابد و …»[11]

چرا برخی رؤیاها را به خاطر می سپاریم؟

تحقیقات نشان می دهد که آزمودنی ها پس از بیدرای در مرحله خواب متناقض به توصیف رؤیای خویش می پردازند، و اگر در مرحله خواب متعارف بیدار شوند چیزی به خاطر ندارند.[12]

«برخی افراد اصرار دارند که هرگز خواب و رؤیا نمی بینند. چنین افرادی در اشتباه هستند. همه رؤیا می بینند. اما آنچه اتفاق می افتد این است که بیشتر رؤیاها متعاقباً فراموش می شوند. اگر فرد در حین رؤیا یا بلافاصله پس از آن بیدار نشود رؤیا به یاد نخواهد ماند. بیشتر افرادی که خیال می کنند سال ها است رؤیا ندیده اند وقتی در خلال خواب REM در آزمایشگاه بیدار شوند قصه های گویا و زنده ای که در خواب دیده اند برایشان لحظه ای تکان دهنده است».[13]

«ما تنها هنگامی از محتوای رؤیای خود آگاه می شویم که در حین خواب دیدن (یا بلافاصله بعد از آن) بیدار شویم. اگر در چنین حالتی توجه کنیم و بکوشیم که رؤیا را به یاد آوریم مقداری از آن بعداً به خاطر می آید وگرنه رؤیای ما گذرا بوده و به سرعت محو می شود. ممکن است بدانیم که خوابی دیده ایم، اما قادر به یادآوری محتوای آن نباشیم».[14]

تفاوت فعالیت روح در خواب و بي هوشي

به طور کلی می توان گفت: «خواب انصراف روح از بدن است و این انصراف گاه شدید و قوی است و گاه ضعیف و خفیف، گاه طولانی مدت است و گاه کوتاه مدت. در خصوص بی هوشی انصراف روح از بدن شدید است هرچند زمان و مدت آن بسته به نوع (دارو) و عمل جراحی می تواند متفاوت باشد، ولی مهم این است که داروی بی هوشی به دلیل اثرگذاری عمیق بر جسم، ارتباط روح با بدن را در حد بسیار ضعیفی نگه می دارد و به قدری فعالیت جسم را ضعیف می سازد که گویا روح بدون ابزار و بدون بدن می گردد و از این رو تا مدت زمانی که بدن قابلیت کامل و تمام را برای ابزار بودن روح به دست نیاورد توجه روح به آن بسیار ضعیف خواهد بود. بر این اساس به دلیل انصراف شدید روح از بدن و توجه ضعیف روح به بدن در حالت بی هوشی حتی عمل های سنگین (جراحی) و جراحت های سخت بر جسم روح را منفعل نساخته و باعث بیداری فرد نمی شود».[15]

با توجه به مطالب بالا در می یابیم که:

1. نحوه ارتباط روح با بدن و عملکرد آن نه تنها در خواب، بلکه در بیداری هم برای ما به خوبی مشخص نیست.

2. تنها رؤیاهایی که در مرحله خواب متناقض دیده می شوند به خاطر می مانند و رؤیاهای خواب متعارف کمتر به یاد می مانند و شرط به خاطر سپاری رؤیا نیز در خواب متناقض بیدار شدن سریع بعد از دیدن رؤیا است.

3. علت اینکه رؤیاهای مرحله متعارف به یاد نمی مانند این است که در این مرحله خواب عمیق است و انصراف روح از بدن نسبت به خواب متناقض بیشتر است؛ لذا در حال بی هوشی که انصراف روح از بدن بسیار شدیدتر است و از طرفی شخص بی هوش به مرور زمان به حالت هوشیاری باز می گردد و لذا رؤیاهای احتمالی به یاد شخص نمی ماند.

ماهیت رؤیا

خواب و رؤیا یکی از مسائلی است که حکما و متکلمین و عرفا دربارۀ آن مطالب زیادی مطرح کرده اند.

به عقیدۀ حکما خواب حالتی است که در آن حواس ظاهری به تدریج از عالم خارج منقطع می گردد، امّا حواس باطنی همچنان فعال است.[16]

در زمان خواب، نفس انسان در اثر فراغت از پرداختن به عالم خارج و اشتغالات مختلف، توجه به عالم خود پیدا می کند؛ چرا که نفس با عالم ملکوت اتصال درونی و معنوی دارد، اما اشتغال وی به تدبیر بدن مانع از توجه او به عالم ملکوت است، ولی در حالت خواب این تعلّق گسسته می شود.

بنابراین هرقدر که این فراغت نفس از عالم ماده بیشتر باشد و شرایط مساعد تری برای این فراغت، فراهم شده باشد به همان اندازه اتصال نفس با عالم ملکوت بیشتر و شفاف تر خواهد بود.

انواع رؤیاها

در برخی موارد اتصال با عالم ملکوت به دلیل کثرت اشتغال ذهن به خیالات خود، اتفاق نمی افتد و در برخی موارد هم این اتصال هرچند که رخ داده است، ولی تحت تأثیر ذهنیاتِ شخصی، دچار دگرگونی می شود و در مواردی خاص این اتصال به گونه ای است که نفس همچون آینه ای صاف و پاک و خالی از تصورات و خیالات زائد عمل می کند، بنابراین هیچ تصرفی در مشاهدات خود انجام نمی دهد.[17]

تقسیم رؤیا به اقسام مختلف از همین روی است چنانچه در کتب مختلف، رؤیا را به دو قسم “اضغاث  احلام”(خواب های عبث) و رؤیای صادقه یا صالحه تقسیم کرده اند؛[18] اضغاث احلام که یک اصطلاح قرآنی است به خواب هایی اطلاق می شود که ساخته و پرداخته فعالیت قوه متخیلۀ خود رؤیا بین بوده و هیچ امری از عالم ملکوت در آن تأثیرگذار نمی باشد بیشتر رؤیاها از همین مقوله بوده و ارزشی بیش از خیالات ساخته شده توسط خود آدمی ندارند همچنانکه آدمی در حالت بیداری به طور مدام مشغول ساختن این خیالات است که تحت تأثیر مسائل دنیوی توسط ذهن ساخته می شوند و در حالت خواب هم این فعالیت ذهنی ادامه می یابد. در این مواقع هرچند نفس از تدبیر امور دنیوی تا حد زیادی فارغ است، ولی با این حال از خیالات شخصی خود فراغت نداشته؛ لذا اتصال با عالم ملکوت رخ نمی دهد و اگر هم در طی خواب چنین اتصالی رخ داده باشد چیزی در خاطر فرد باقی نمی ماند، ولی در برخی رؤیاها، نفس، فراغت بیشتری از تخیلات خود داشته و با عالم ملکوت اتصال پیدا می کند؛ گاهی این اتصال به گونه ای است که نفس صور و انوار و معارف و حقایق عالم ملکوت را بعد از دریافت، از طریق  افکار و ذهنیات خود ادراک می کند. در این مرتبه از رؤیابینی در واقع متخیله انسان تحث تأثیر حقایقی از عالم ملکوت قرار گرقته و با قدرت خلاقیتی که دارد رؤیاهای مختلفی را خلق می کند و همچون آینه ای خلّاق حقایق عالم ملکوت را ضمن بازتابی فعال برای خود مجسم می سازد. این قسم از رؤیاها تعبیر داشته و توسط فردی که اطلاع از این تغییر و تبدلات مثالی – که در ذهن واقع می شود – داشته باشد تعبیر شده و به این ترتیب بعد از تعبیر، خبر از اموری حقیقی در عالم خواهد داد، بنابراین این رؤیاها صادقه اند. همچون رؤیاهایی که توسط حضرت یوسف تعبیر شده است که در قرآن ذکر شده. در این میان برخی از رؤیاها به گونه ای هستند که ذهنیت فردی در آنها هیچ دخالتی نداشته؛ لذا این  رؤیاها بدون نیاز به تعبیر به طور مستقیم خبر از واقعیتی در عوالم مختلفِ مادی و معنوی می دهند.

علت تحقق خارجی برخی از رؤیاها

گفته شد که در رؤیاهای صادقه نفس انسان با عالم ملکوت ارتباط پیدا می کند. عالم ملکوت عنوانی عام برای مراتب ماوراء الطبیعه عالم است که خود، طبقات مختلفی را شامل می شود و از همین روی نسبت به ترقی و استکمال نفس، خواب هایی هم که فرد می بیند متفاوت خواهد بود. وقایع و عجایبی که در عالم رؤیا مشاهده می شود حد و حصری ندارد؛ گاهی مناظر بهشتی و ملاقات با اولیا و انبیا در خواب اتفاق می افتد و برخی اوقات صحنه ای از زندگی روزمره که خبر از واقعه ای خاص دارد مشاهده می شود و گاه چهره ها و افرادی خاص در خواب مشاهده می شود که فرد قبلاً با این افراد آشنایی نداشته و بعداً با آنها ملاقات می کند.

علت وقوع هریک از این امور مستلزم تحلیل و بررسی حقایقی متفاوت در عالم ملکوت است از جمله پیشگویی هایی که در خواب اتفاق می افتد حاصل اتصال نفس با الواح نوری یا مرتبه ای از لوح محفوظ است که محل ثبت وقایع مختلف در ماورای تأثیر زمان و مکان است. همچنین مناظر بهشتی و غیره که در رؤیا مشاهده می شود ممکن است حکایت از ارتباط نفس با برخی مراتب عالم مثال داشته باشد:

هرشبی از دام تن ارواح را              می رهانی می کنی الواح را

می رهند ارواح هرشب زین قفس                فارغان نه حاکم و محکوم کس[19]

بنابراین انسان در حالت رؤیا به حسب تکامل وجودی که دارد با مراتب مختلفی از عوالم غیبی در ارتباط است و انواع مختلفی از خواب ها بازگو کنندۀ نوع و مرتبه این عوالم خواهد بود.

امکان خود آگاهی در رؤیا

حافظه موجود در وضعیت رؤیا و بیداری از نظر فلسفی و عرفانی تفاوت ذاتی باهم ندارند همچنین ذهن در این دو وضعیت از یک منشاء واحدی نشات گرفته و تفاوت تنها در گستره فعالیت آن است.

بنابراین می توان این مرز موجود بین حافظه بیداری و خواب را در اثر خود آگاهی برتری از میان برداشت و در عالم رؤیا نسبت به وضعیت خود – با همان اراده ای که در حالت بیداری به طور خود آگاه عمل می کند- آگاه بود و فعالیتی ارادی داشت.

به عبارت دیگر نفسی که در رؤیا حضور دارد همان نفسی است که در بیداری حضور دارد و صرفاً از قیود جسمانی رها شده است. تفاوت موجود بین این دو وضعیت؛ یعنی وضعیت تعلّق به امور بدنی و دنیوی و وضعیت جدا شدن از این تعلقات و عالم مادی به دلیل فاصلۀ ادراکی زیادی است که بین این دو وضعیت در بیشتر افراد وجود دارد. با این حال افرادی که نسبت به وضعیت رهایی از ماده آگاهی بیشتری دارند طبیعی است که این اختلاف موجود را تا حدودی از میان برداشته اند همچنانکه به یادآوردن رؤیا یا فراموش کردن آن هم حاصل میزان خود آگاهی انسان نسبت به وضعیت رؤیا می باشد.

در اکثر مواقع ذهن، حالتِ “آگاهی رؤیا” را امری ثانوی و بی اهمیت و توهّمی فرض می کند و جهان مادی را عالم حقیقی می داند به همین دلیل  در مورد نفس خود که در رؤیا حضور دارد با یک عنوان ثانوی حکایت می کند، ولی اگر ذهن به طور هم زمان نسبت به باطن و ظاهر و بیرون و درون، حضور و خود آگاهی داشته باشد طبیعی است که در وضعیت رؤیا هم حالتی ارادی و آگاهانه خواهد داشت و می تواند اعمال و حرکات و افکار و خواسته های خود را تا حد زیادی با آگاهی و اراده خود هدایت کند. در این وضعیت مرز میان خواب و بیداری عملاً از بین رفته و عکس این حالت هم موقعی است که فرد در حالت بیداری نسبت به عوالم درونی آگاهی داشته باشد و چه بسا ممکن است که امور غیبی در وضعیت بیداری هم برای فرد آشکار شود همچنانکه برای اولیا و عرفا اغلب چنین حالت هایی رخ می دهد و به گفته مولوی :

آن که بیدار است و بیند خواب خوش            عارف است او خاک او در دریده کش[20]

بنابراین از میان رفتن مرز بین خواب و بیداری برای ذهن انسان به گونه ای که انسان نسبت به عوالم بیرونی و درونی خود حضور و آگاهی داشته باشد، خود منزلت معرفتی خاصی محسوب می شود؛ از این روی مشاهده امور باطنی در حالت بیداری یا خود آگاهی در وضعیت خواب از یک مقوله کما بیش مشابه می باشند و بازگوکننده این حقیقت هستند که مرز بین خواب و بیداری می تواند از میان برخیزد. همچنانکه سلطان عرفان و معرفت علی (ع) در مورد بالاترین مراتب از عوالم باطن فرموده است: اگر پرده های غیب برافتد بر یقین من افزوده نمی شود.[21]

در عرفان اسلامی از اساس، وجود چنین فاصله ای بین به اصطلاح ضمیر خود آگاه و ناخود آگاه پذیرفته شده نیست و این امر حاصل جهل معرفتی و خمود آگاهی انسان است همچنانکه پیامبر اسلام (ص) می فرماید: “مردم در خوابند و آن گاه که بمیرند بیدار می شوند”[22]؛ یعنی اکثریت مردم در آگاهی برتر خود حضور ندارند و آن را به وضعیتی ناخود آگاه فرستاده اند.

حکمت رؤیا دیدن

رؤیا دیدن یکی از آیات و نشانه های الاهی[23] و دریچه ای به عالم غیب است.

از یک دیدگاه خواب و رؤیا دیدن یکی از مهم ترین زمینه ها برای شناخت خویشتن است.

رؤیاهایی که انسان می بیند فی الجمله بازگو کننده جهان درون او هستند، بنابراین کسانی که به طور دائم دچار کابوس هستند نشانگر این است که در وضعیت روحی مناسبی نبوده و باید تغییری در زندگی خود ایجاد کنند همچنان که  رؤیاهای خوب و بشارت دهنده نیز خبر از صفای درونی فرد می دهند.

بنابراین یکی از حکمت های مهمّی که خواب و رؤیا دیدن برای انسان دارد همان تأمل در عالم ضمیر ناخود آگاه است. علم تعبیر خواب در واقع چیزی جز تأمل فرد در عالم درون خود و تلاش برای فهم  معانی مثالی عالم رؤیا نیست.

از نظر حکما رؤیا دیدن موهبتی الاهی است که از طریق آن انسان قادر است تا نیم نگاهی به جهان باطن و باطن جهان داشته باشد. اگر رؤیا به عنوان یک پدیده فطری وجود نداشت گفتار اولیا و انبیا در مورد عالم آخرت و جهان های غیبی به سختی برای انسان های عادی قابل فهم بود. حال آن که با تجربه رؤیا که مراتب و درجات گسترده ای را شامل می شود بسیاری از حقایق  توحیدی و معارف غیبی هرچند در حدّی پائین تر، قابل درک و تجربه است.

از جمله می توان به شباهت بین رؤیا و تجربه مرگ اشاره کرد. طبق آیه قرآن خواب (منام)، تجربه کوتاه مدتی از مرگ و سیر اخروی است: «خداوند روح (نفس) انسان ها را به هنگام مرگ و نيز هنگامى كه در خواب هستند قبض می کند، از اين گروه آنها كه فرمان مرگشان صادر شده مي ميرند و گروه ديگر باز فرستاده می شوند و به زندگى خود تا سرآمد معيّن ادامه مى‏دهند. در اين امر نشانه‏هاى حكمت آموزى براى اهل تفكّر نهفته است».[24]

طبق این آیه شریفه خداوند،- چه در حالت خواب و چه در واقعه مرگ – روح (نفس) را قبض (توفّی) می کند و تفاوت تنها در اجلی است که برای مرگ تعیین شده و در حالت خواب، روح دوباره به جسم فرستاده می شود.

همچنین این آیه نشان می دهد  که اهل تفکر و تأمل با فکر کردن در مورد واقعه خواب و رؤیا به حقایق غیبی و حکمت های الاهی فراوانی دست می یابند.

بنابراین رؤیا دیدن همچون مرگ، یک خاصیت و ویژگی طبیعی است که در خلقت انسان قرار داده شده و از این دیدگاه، هم خواب و هم مرگ تجربۀ حیاتی برتر بوده و هرگز به معنای نزدیک شدن به نابودی و عدم نیست؛ هرچند خواب و مرگ هردو همراه با رخوت حواس ظاهری و جسمانی هستند (که البته در تجربه مرگ روح به کلی از بدن عنصری و مادی قطع علاقه می کند)، ولی این صرفاً به معنای ورود به سطح برتری از آگاهی است.

رؤیای صادقه

یکی از حکمت های الاهی که در رؤیا دیدن است مربوط به هدایت باطنی  انسان ها است، از این نظر، رؤیا زمینه ای برای دریافت هدایت های الاهی محسوب می شود.

می دانیم که رؤیا مراتب و انواع مختلفی داشته و بخشی که از آن، که با عنوان  رؤیای صادقه و صالحه تعبیر می شود، جنبه الاهی داشته و در قرآن و روایات نیز مورد تأئید و تاکید قرار گرفته است:

ابن عباس از پیامبر اسلام چنین نقل می کند: «آگاه باشید که از بشارت های نبوت چیزی باقی نمانده مگر رؤیای صالح که فرد مسلمان یا خود آن را می بیند و یا دیگران در مورد او می بینند».[25]

در روایت دیگری می فرمایند: «رؤیای صادقه جزئی از هفتاد جزء نبوت است».[26]

همچنین در تفسیر آیه : «لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا…»؛[27] از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمودند: «منظور از این آیه رؤیای صالحه است که مؤمن به واسطه آن بشارت داده می شود و جزئی از شصت و چهار جزء نبوت است، هرکس چنین رؤیائی دید آن را به فردی که دوستدار اوست بازگوکند، اما اگر رؤیایی غیر صالح (خواب بد) دید چنین رؤیایی از جانب شیطان است تا باعث غم و اندوه  او شود پس سه بار بر سمت چپ خود بدمد (و با این کار فکر کردن در موردخواب بد را از خود دور کند) و آن را به کسی نقل نکند»[28].

تعبیر خواب و توانایی بر آن

قرآن کریم از یوسف یاد می کند که هم روءیای صادقه دید[29] و هم علم تعبیر روءیا را خداوند به او آموخت.[30]

یوسف در زندان، روءیای دوستان زندانی اش و درخارج از زندان روءیای پادشاه مصر را تعبیر و تأویل کرد. پس تعبیر خواب یا به قول قرآن “تأویل”[31] روءیا، یک امر واقعی و حقیقی و یک علم است که خداوند، دانش آن را به این پیامبر خدا، تعلیم داد. دانیال پیامبر نیز از کسانی بود که خداوند به او علم تعبیر روءیا را داده بود.[32] قرآن مصادیق دیگری از پیامبران الاهی را نقل می کند که خداوند بر صحت روءیای آنان صحه گذاشته است.[33]

در تقسیم بندی خواب ها در روایات به دو دسته بر می خوریم:

برخی از خواب ها، روءیای صادقه اند و برخی کذب و دروغ اند.[34] از خوابی که صادق و راست باشد در روایات به “یک جزء از هفتاد جزء نبوت” [35] یاد شده است. این علم با تحصیل به دست نمی آید و نیاز به تزکیه و تطهیر دارد و در شرایط خاصی به شخص داده می شود و از این جهت عدۀ کمی از این موهبت برخوردارند.

البته در برخی از کتب تعبیر خواب، ملاک ها و قواعدی برای این کار نقل شده است که لازم است توجه داده شود این ملاک ها کلی و مطلق نیست و با توجه به شرایط، شخصی که خواب دیده و دیگر قیود تغییر می یابد و بر این اساس نمی توان از آن چه در آن کتب آمده است به نتیجۀ صددرصد اطمینان بخشی دست یافت.

باز گو کردن رؤیا ها

قبل از ورود به بحث، لازم به ذکر است که از لحاظ بازگو کردن و افشا کردن رؤیاها می توان آنها را به چند سطح تقسیم بندی کرد. برخی از رؤیاها  چه راست باشند و چه دروغین، در سطحی عادی بوده و به گونه ای هستند که شامل امری با اهمیت و قضاوتی تأثیر گذار نبوده و بازگو کردن آنها هم نمی تواند از این حیث منعی داشته باشد، ولی برخی از رؤیاها ممکن است نوعی اخبار از اموری مخفی بوده و نیاز به تعبیری درست داشته باشند. به طور کلی بیان کردن این گونه از خواب ها جز با فردی صالح و مؤمن، توصیه نشده. از طرفی استاد معنوی یا معبّر صالح، خود به خوبی می داند که چه خوابی حقیقت داشته و چه خوابی صرفاً تحت تأثیر قوای واهمه ایجاد شده است، از این رو برخی از رؤیاها را یا نفی خواهد کرد یا تعبیر درست آن را بیان خواهد نمود.

حکمت های فراوانی برای افشا نکردن خواب ها جز با فردی مؤمن و صالح وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

بسیاری از رؤیاها همچنان که گذشت، ساخته و پرداختۀ اوهام انسان بوده و از عقائد و افکار و گرایش های شخصی خود فرد اثر پذیر شده است و سرمنشأ غیبی و الاهی ندارند. در این نوع از رؤیاها ممکن است نکات منفی، نگران کننده و ترس آور، همچنین قضاوت هایی نه چندان درست در مورد افراد و پدیده های مختلف وجود داشته باشد. از طرفی تشخیص این که این رؤیا راست است یا دروغ اکثراً از عهده خود فرد خارج است. بدیهی است که بازگو کردن این رؤیاها برای عامه مردم نتایج خوبی در پی نخواهد داشت چرا که حاکی از مطالبی غیر واقع بوده و ممکن است خود فرد و دیگران را دچار این توهم سازد که: چون در خواب دیده ام پس حقیقت دارد.

برخی دیگر از رؤیاها جنبۀ هدایت برای خود فرد را داشته و بازگو کردن آن به همگان ممکن است جنبۀ خودنمایی و کرامت بافی داشته باشد. حتی شائبه ریا در این گونه موارد جلوی پیشرفت معنوی را خواهد گرفت، ولی بازگو کردن آن با فردی مؤمن یا استاد معنوی باعث پیشرفت معنویات خواهد شد.

برخی دیگر از رؤیاها، رؤیاهایی هستند که توسط اولیای الاهی دیده شده و خود این افراد به حدی از کمال دست یافته اند که از تکلیف الاهی خود به خوبی با خبر بوده و گاه ممکن است برای هدایت مردم برخی از رؤیاهای خود را بازگو کنند.

بنابر این خواب هایی هم که در ارتباط با دیگران (اموات و …)  دیده می شود – غیر از موارد عادی که شاید مفسده ای در بازگو کردن آن نباشد – بهتر است در ابتدا با افرادی صالح در میان گذاشته شود.[36]

خواب شیطانی

دو روایت ذیل از امام صادق (ع) را می توان در مورد خواب شیطانی دانست:

1. عن ابی عبد الله(ع) قال: “الرؤیا علی ثلاثة وجوه بشارة من الله للمؤمن و تحذیر من الشیطان و أضعاث أحلام”.[37]

خواب سه گونه است، یا بشارتی از جانب پروردگار به فرد با ایمان، یا القای ترس و وحشتی از جانب شیطان و یا خواب های آشفته و بی سر و ته می باشد.

2. عن ابی عبد الله(ع) قال: “إذا رأی الرجل ما یکره فی منامه فلیتحول عن شقه الذی کان علیه نائما و لیقل إنما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا إلا بإذن الله ثم لیقل عذت بما عاذ به ملائکة الله المقربون و أنبیاؤه المرسلون و عباده الصالحون من شر ما رأیت و من شر الشیطان الرجیم”.[38]

در این روایت، امام صادق (ع) توصیه فرموده که هرگاه خوابی شیطانی و ناراحت کننده دیدیم، از یک پهلو به پهلوی دیگر غلطیده و بعد از تلاوت آیۀ “انما النجوی…”[39]، دعای مذکور در روایت را بخوانیم.

بیداری ارادی از خواب

در احادیث توصیه شده است که، برای بیدار شدن در وقت معین، دو آیۀ آخر سوره کهف خوانده شود،[40] ولی مستحب بودن این توصیه چندان معلوم نیست به گونه ای که بسیاری از مفسرین قرآن در ذیل آیۀ شریفه اصلا متعرض این مسئله نشدند، و عده ای دیگر هم در ضمن بیان فضایل آن سوره فقط به ذکر آن اکتفاء کردند.

البته باید توجه داشت «اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند؟!» به عبارت دیگر اگر اسلام گفت که آیات آخر سورۀ کهف برای بیدار شدن در وقت معین مؤثر است معنایش این نیست که چیز دیگری مؤثر نیست، بنابر این شاید امور دیگری نیز در این امر مؤثر باشند. علاوه این که انسان با استفاده از این راه و وسیله، به خدا نیز توجهی می کند و قرآن می خواند که این خود آثار فراوانی دارد و بدیهی است اگر برای بیدار شدن از خواب دو راه متفاوت باشد، راهی که در او انس با خدا و توجه به او باشد، در اولویت قرار دارد.

در پایان توجه به این نکته خالی از فایده نیست که اهميت فوق العاده‏ و آثار متعددى كه در روايات نسبت به خواندن سوره‏ها و آیه هاى مختلف داده شده به این معنا نیست كه خواندن بدون انديشه و عمل سبب مي شود كه به طرز خارق‏العاده‏اى اين آثار آشكار شود، فى المثل كسى كه الفاظ سورهای برائت و انفال را بدون كمترين فهم معناى آنها بخواند از نفاق بيگانه دور خواهد شد و در صف شيعيان راستين قرار خواهد گرفت، بلكه اينها در حقيقت اشاره به محتواى سوره و اثر سازندۀ آن در تربيت فرد و اجتماع است، كه آن هم بدون فهم معنا و آمادگى براى عمل ممكن نيست، بنابراين تلاوت آنها به ضميمۀ فهم محتوا و پياده كردن آن در زندگى، اين آثار فوق العاده را دارد و آنها كه به قرآن و آيات نورانيش همانند يك افسون مى‏نگرند در حقيقت از روح اين كتاب تربيتى و انسان‏ساز بيگانه‏اند.[41]

در خواب دیدن حضرت رسول الله (ص)

اگر چه دستور العملی[42] در مفاتیح الجنان[43] برای دیدن پیامبر(ص) در خواب، ذكر شده است و این خود می تواند تأثیراتی داشته باشد، ولی علت تامه برای دیدن پیامبر اکرم(ص) در خواب نیست تا هر كس به آنها عمل كرد حتماً پیامبر اکرم(ص) را در خواب ببیند. چون این مهم به شرایط دیگری نظیر ترک گناهان ، انجام واجبات  و صفای باطن هم نیازمند است و با جمع شدن همه شرایط است که دیدن پیامبر اکرم(ص) در خواب میسر می شود. یعنی؛ افرادی كه روح تصفیه شده و جان و روان پاك دارند می توانند به مقصود مورد نظر برسند.

بله اگر کسی این اعمال را انجام داد و به مقصود نرسید، خداوند اجر دیگری به او می دهد، ‌چون هم آرزوی دیدن پیامبر اکرم(ص)  و هم انجام آن اعمال كه اكثراً اذكار مستحبی هستند در نزد خداوند اجر دارد.

نکته پایانی این که دیدن پیامبر اکرم(ص) در خواب منحصر به انجام این اذكار و اعمال نیست و از راه های دیگری مثل توسّل جستن به اولیاء الاهی، نیز امکان پذیر است. در حالات آیت الله العظمی مرعشی نجفی می نویسند كه ایشان فرمودند: شبی قبل از خواب توسّلی پیدا كردم تا یكی از اولیاء الله را در خواب ببینم،‌ ایشان وجود مقدس امیر المؤمنین را در خواب می بیند كه داستان معروف شعر شهریار (علی ای همای رحمت) در آن شب اتفاق افتاده است.[44]

میزان خواب طبیعی

خوابیدن به عنوان یکی از نیازهای ضروری انسان به حساب می آید، چنان که قرآن کریم می فرماید: و جعلنا نومکم سباتا[45]، تعبیر به سبات اشارۀ لطیف به تعطیلی قسمت های قابل توجهی از فعالیت های جسمی و روحی انسان در حال خواب است و همین تعطیل موقت، سبب استراحت و بازسازی اعضای فرسوده و تقویت روح و جسم و تجدید نشاط انسان و رفع هرگونه خستگی و ناراحتی و بالاخره آمادگی برای تجدید فعالیت می شود.

خواب نقش مهمی در سلامت انسان دارد و به همین دلیل، پزشکان روان شناس تلاش می کنند که خواب بیماران خود را به صورت عادی تنظیم کنند چرا که بدون آن، تعادل روانی آنان ممکن نیست، افرادی که به صورت طبیعی نمی خوابند افرادی پژمرده، عصبانی، افسرده، غمگین و ناراحتند و به عکس کسانی که از خواب معتدلی بهره مندند به هنگامی که بیدار می شوند نشاط و توان فوق العاده ای در خود احساس می کنند.[46]

در کتاب من لایحضره الفقیه از امام کاظم (ع) روایت شده است که خدای متعال، بنده ای را که زیاد اهل خواب است را دشمن می دارد.[47] و در روایتی نیز حضرت موسی (ع) از خدای متعال درباره بدترین بندگان سؤال نموده که خطاب شد آن بنده ای که در شب مانند مرداری به خواب رفته و روز خود را به بطالت بگذارند بدترین بندگان است.[48]

اما نسبت به مقدار خواب طبیعی یک انسان نیز نمی توان جواب قطعی ارائه داد چرا که مقدار خواب طبیعی برای انسان ها یکسان نبوده و هیچ گونه حد معینی برای آن نمی توان در نظر گرفت، بلکه هر کس باید با تجربه  و توجه به میزان فعالیت های جسمی و روحی، میزان نیاز خویش به خواب را دریابد[49] و تحقیقات علمی نشان داده است که احتیاج آدمی به خواب مسئلۀ پیچیده ای است.

در روایات اسلامی زمان های مختلفی مثل زمان خواب قیلوله (یک ساعت قبل از اذان ظهر) و خواب اول شب[50] به عنوان بهترین زمان های خواب معرفی شده و زمان های دیگری مثل بین الطلوعین[51]، آخر شب[52] (سحرگاه) و آخرین ساعات روز به عنوان بدترین زمان های خواب در شبانه روز معرفی شده اند.

خوابیدن رو به قبله

این موضوع در دو بخش قابل بررسی است و ما نیز ضمن بیان آن بر همان اساس به بررسی آن می پردازیم.

در بخش اول خوابیدن و استراحت کردن به طرف قبله:

نظر به این که دین اسلام  آخرین دینی است که از جانب خداوند برای هدایت و کمال بشر فرستاده شده است[53] از این جهت لازم است دین کامل و جامعی باشد؛[54] از این رو تمام نیازهای بشر از کوچک و بزرگ و خرد و کلان در آن وجود دارد.[55] از جمله برای خواب نیز از جانب دین احکامی مطرح شده که اینها الزام آور نیست، بلکه سنت و مستحب است که ما در این جا به برخی از آنها اشاره می نماییم.

امام هادى (ع) فرمود: “ما اهل بيت هنگام خوابيدن ده چيز را مراعات مى‏كنيم: طهارت داشتن، صورت بر كف دست راست نهادن، سى و سه مرتبه سبحان اللَّه، سى و سه مرتبه الحمد للَّه، و سى و چهار مرتبه‏ اللَّه اكبر گفتن، رو به قبله خوابيدن به گونه‏اى كه صورت هایمان رو به قبله قرار گيرد، خواندن سوره حمد و آية الكرسى و آيه شهد اللّه… .[56] پس هر كه چنين كند بهره خود را از آن شب گرفته است.[57]

کیفیت خوابیدن:

در روایات ، خوابيدن به چهار بخش تقسیم شده است که بهترین نوع آن برای مؤمن خوابیدن بر پهلوى راست و رو به قبله است. ‏

عبد اللَّه بن احمد بن عامر طائى از امام رضا (ع) و او از پدرانش نقل مى‏كند كه حسين بن على (ع) فرمود: “على بن ابى طالب (ع) در مسجد كوفه بود كه مردى از اهل شام به پا خاست و از او مسئله‏هايى پرسيد، در ميان سؤال‏هاى او يكى هم اين بود كه گفت: به من خبر بده كه خوابيدن چند نوع است؟ فرمود: خوابيدن بر چهار وجه است: پيامبران بر پشت مى‏خوابيدند، چشمانشان نمى‏خوابيد و در انتظار وحى خدا بودند، و مؤمن بر پهلوى راست و رو به قبله مى‏خوابد و پادشاهان و فرزندان آنها بر پهلوى چپ مى‏خوابند تا آن چه خورده‏اند گوارا گردد و شيطان و برادرانش و هر ديوانه و مريض به روى خود مى‏خوابند”.[58]

حکم خوابیدن در حرم امامان، مساجد و اماکن مذهبی

حرم امامان و اماکن مذهبی همواره مورد احترام مسلمانان بوده و هست؛ زیرا احترام به چنین مکان هایی احترام به ائمه و بزرگانی است که در آن جا مدفونند. بنابراین، حداکثر باید از کارهایی که نوعی بی احترامی و بی حرمتی به چنین مکان هایی است، خودداری کرد.

اما از جهت فقهی و شرعی خوابیدن در اماکن مقدس مثل مسجد، حرم و … مانع ندارد؛ یعنی حرام نیست، مگر این که از جهت عرف خوابیدن در این مکان ها بی احترامی نسبت به این اماکن به حساب آید، که در این صورت به لحاظ این که عرف این کار را ناپسند می داند، از این جهت محل اشکال است، خواه در مساجد باشد یا حرم های ائمه و … .[59]

آن چه که از بزرگان در باره حکم خوابیدن در مساجد آمده، بیانگر همین معنا است؛ شیخ طوسی می گوید: خوابیدن در مساجد به طور کلی مکروه است،به ویژه مسجد الحرام و مسجدالنبی.[60]

لازم به ذکر است که در برخی از روایات، فقط خواب در مسجد الحرام مکروه شده است، آن هم در محدوده مسجدی که در زمان پیامبر ساخته شده و شامل توسعه جدید مسجد نمی شود.[61]

بنابراین، از جهت شرعی خوابیدن در مکان های مقدس حرام نیست، مگر این که خوابیدن توهین محسوب شود، یا باعث ایجاد مزاحمت برای دیگران شود و … .

خواب در بهشت

خداوند در قرآن کریم، خواب را به عنوان نعمتی معرفی می نماید که برای برطرف نمودن خستگی و زوال اندوه، درمانی مناسب بوده و بدون آن، ادامۀ زندگی ممکن نخواهد بود.[62]

در جهان مادی، خوابیدن برای رفع خستگی و یا ترس و اندوه است و بر این اساس، باید تنها در حد نیاز از آن استفاده نمود.

افراد با ایمان تلاش می نمایند تا از خواب خود کاسته و به عبادت و آن چه در حکم عبادت است بپردازند و انسان های مادی نیز کوشش می کنند تا بیشترین بهره را از زندگی مادی ببرند.

خواب زمانی ارزشمند است که خستگی و یا ترس و اندوهی را برطرف نماید و البته، برخی نیز به دلیل نداشتن کار و هدفی دیگر که خود نوعی اندوه است، به خواب پناه می برند.

اما در بهشت جاویدان، نه از خستگی خبری است[63]، نه از ترس و اندوه[64] و نه به دلیل امکان استفادۀ از نعمت های متنوع موجود در آن جا، انسان ها از فرط بیکاری به خواب پناه خواهند برد.

در روایتی از امام باقر(ع) می خوانیم که: اهل بهشت همواره زنده اند و هرگز نمی میرند، بیدارند و نمی خوابند، بی نیازند و محتاج نمی شوند، خوشحالند و ناراحت نمی شوند، خندانند و هرگز نمی گریند، مورد احترامند و هرگز توهینی به آنان نخواهد شد و … .[65]


[1]. نک: تفسير نمونه، ج ‏19، ص 482 و 483.

[2]. مکارم شیرازی ، ناصر ، معاد و جهان پس از مرگ ص 385.

[3]. “النوم اخو الموت” عوالی اللآلی، ح 4، ص 73.

[4]. “النوم راحة من الم و ملائمة الموت” غرر الحكم، 1461.

[5]. ترجمه الميزان، ج‏11، ص 372.

در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است: رویا سه نوع است. 1.نویدی از جانب خداوند 2.حدیث نفس (ذهنیات انسان) و ترس كه شیطان پدید می آورد؛”الرویا الثلاثه: فبشری من الله و حدیث النفس و تخویف الشیطان” ، كنر العمال 41385.

در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرماید: هر گاه بنده ای آهنگ معصیت خداوند كند و خداوند خیر او را بخواهد،‌ خواب وحشتناك به او نشان می دهد كه بدان سبب از گناه باز ایستد. “اذ كان العبد علی معصیه الله عز و جل و اراد الله به خیرا اراه فی منامه رویا تروعه و فینزجرها عن تلك المعصیه”، اختصاص، ص24.

[6]. اسراء، 85. «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا».

[7]. زمر، 42.

[8]. مصباح یزدی، محمد تقی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ص 71 و 72.

[9]. نک: خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 242.

[10]. نیل کارلسون، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 401.

[11]. خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 247.

[12]. خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 253.

[13]. نیل کارلسون، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 403.

[14]. ریتا ال، اتکنیسون و همکاران، زمینه روان شناسی هیلگارد، ص 372.

[15]. نرم افزار پرسمان.

[16] . فروزانفر، بدیع الزمان، شرح مثنوی ، ج1، ص 179.

[17] . برگرفته از: شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی، ص503، انتشارات انجمن آثار مفاخر فرهنگی.

[18] . سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 231، انتشارات دانشگاه تهران.

[19] . مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 22.

[20] . همان ، دفتر دوم ص 273.

[21] . “لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً”، مجلسی، بحار الانوار، ج 40، ص 153، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404.

[22] . “قَالَ النَّبِيُّ (ص) النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا “،  همان، ج50، ص 134.

[23]. «وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ»؛ و از نشانه‏هاى قدرت او خوابيدن شماست در شب و روز و به طلب روزى برخاستن شماست. در اين عبرت هايى است براى مردمى كه مى‏شنوند. روم،23.

[24]. زمر، 42.

[25]. مجلسی، بحار الانوار، ج 58، ص 192، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.

[26]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،  ج 2، ص 585، انتشارات جامعه مدرسین،قم،  1413 ق.

[27]. یونس، 64.

[28]. مجلسی، بحار الانوار، ج 58، ص191.

[29]. يوسف، 4.

[30]. یوسف،101.

[31]. یوسف،101.

[32]. مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص 371.

[33]. صافات، 105؛ فتح، 27.

[34]. کلینی، کافی، ج8، ص 91، دارالکتب الاسلامیه.

[35]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 584.

[36]. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الرُّؤْيَا لَا تُقَصُّ إِلَّا عَلَى مُؤْمِنٍ خَلَا مِنَ الْحَسَدِ وَ الْبَغْي‏؛ …. رسول خدا فرمود: رؤیای خود را جز با مؤمنی که خالی از حسد و ظلم باشد بازگو مکن، کلینی، کافی، ج 8، ص 336، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمس.

[37]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 90، ح 61، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.

[38]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 6، ص 499، ح 8539، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.

[39]. مجادله، 10.

[40] . عن ابن عباس أنه قال له (رسول الله) رجل: “إني أضمر أن أقوم ساعة من الليل فيغلبني النوم، فقال: (إذا أردت أن تقوم أي ساعة شئت من الليل فاقرأ إذا أخذت مضجعك:” قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ، کهف 109 و 110.” تفسیر روح البیان، ج 5، ص 316؛ الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 72.

[41] . با اقتباس از: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 11، ص 43، ج 10، ص 267، ج 8، ص 255 و 325، ج 5، ص 222، و… .

[42]. خواندن سوره شمس، لیل، قدر،‌ كافرون، توحید،‌معوذتین (ناس و فلق) سپس توحید 100 مرتبه و صلوات 100 مرتبه و خوابیدن با وضو به جانب راست.

[43]. حاشیه ی مفاتیح، باقیات الصالحات.

[44]. صبوری، حسین، شهریار ما، چاپ 1381.

[45]. بنأ، 9.

[46]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 19، دارالکتب الاسلامیة، پاییز 1369.

[47]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 103، بی جا، بی تا.

[48]. مصطفوی، سید جواد، بهشت زندگی، ج 3، ص 99، برهان، بی تا، به نقل از سفینة البحار، ماده نوم.

[49]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 20.

[50]. مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، ص 126، دفتر نشر برگزیده، بهار 1375.

[51]. همان.

[52]. طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، ص 141، ح 150، انتشارات اسلامیه، تابستان 1378.

[53]. در این رابطه به نمایه “خاتمیت پایان رسالت”، شماره 5222 که در سایت اسلام کوئست موجود است مراجعه نمایید.

[54]. در این رابطه به نمایه “کامل بودن دین و تغییر ناپذیری آن”، شماره 781 که در سایت اسلام کوئست موجود است مراجعه نمایید.

[55]. اگر مورد جدیدی (مسائل مستحدثه) پیش آمده باشد فقهای بزرگ شیعه با استفاده از قواعد کلی که در اختیار دارند احکام آن را از منابع دینی استخراج می کنند.

[56]. آل عمران، 18.

[57]. حسين، استاد ولى، آداب، سنن و روش رفتارى پيامبر گرامى اسلام، ص 80، انتشارات پيام آزادى، تهران، چاپ سوم، 1381 ش‏.

[58]. شيخ صدوق، الخصال، ج ‏1، ص 262، انتشارات جامعۀ مدرسين قم، 1403 هـ ق؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا (ع) غفارى و مستفيد، ج‏1، ص 510، نشر جهان‏، تهران، چاپ اول، 1378 هـ ق‏.

[59]. حکیم، سید محمد سعید، منهاج الصالحین، ج 3، ص 168.

[60]. شیخ طوسی، مبسوط، ج 1، ص 161.

[61]. کافی، ج 3، ص 370.

[62]. نبأ، 9؛ فرقان، 47؛ آل عمران، 154؛ انفال، 11؛ روم، 23 و …

[63]. حجر، 48؛ فاطر، 35، “لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب”.

[64]. فاطر، 34؛ اعراف، 49.

[65]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 8، ص 220، ح 215، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.