Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

حکم مشروبات الکلی و الکل

از نظر فقه شیعه شراب و هر چيزى كه انسان را مست مى‏كند، چنانچه به خودى خود روان (مایع) باشد، نجس است[1] و خوردن و نوشیدن آن حرام است.

بنابر این ملاک حرمت آن، مایع بودن؛ و مست کننده بودن است. و هر چيزى كه زياد آن انسان را مست مى‏كند، چنانچه به خودى خود مايع باشد نجس و خوردن آن حرام است اگر چه كم باشد يا مست كنندگىِ آن خفيف باشد.[2]

اما اگر مثل بنگ و حشيش که روان نیستند (جامد هستند)، اگر چه چيزى در آن بريزند كه روان شود، پاك است.[3]

الكل سفيد و طبى كه الكل خالص مى‏باشد و مصارف طبى دارد پاک مى‏باشد. مگر اين كه از شراب و فقاع گرفته شده باشد كه در اين صورت نجس است. و هم چنين مواد پاک كننده ديگر كه از مشتقات الكل است و در مراكز درمانى كاربرد دارد پاک مى‏باشد. هم چنين الكل صنعتى كه همان الكل سفيد به اضافه مقدارى مواد سمّى است و كاربرد صنعتى دارد پاک مى‏باشد. ادكلن و مواد صنعتى ديگر نيز كه مشتمل بر الكل مى‏باشد پاک است.[4]

نظر آیت الله خویی (ره) دربارۀ نجاست خمر (شراب) به این شرح است:

ایشان بعد از بیان اخباری که در بارۀ نجاست خمر وارد شده است، قائل به تعارض ابتدایی بین روایاتی که دلالت بر طهارت خمر دارند با روایاتی که دلالت بر نجاست آن دارند، می باشد، ولی در نهایت با بیان صحیحۀ علی بن مهزیار[5] که در آن به تعارض بین دو دسته از روایات به خوبی اشاره شده است می فرماید:

از جمیع آن چه که بیان شد سه احتمال را می توان بیان کرد؛

1. مقدم کردن اخبار نجاست خمر بر اخبار طهارت آن.

2. مقدم دانستن اخبار  طهارت خمر بر اخبار نجاست، به علت جمع عرفی بین ظاهر و نص و تقدیم نص، به این بیان که اخبار مبتنی بر لزوم  پاک کردن لباسی که با خمر ملاقات داشته است، را بر استحباب طهارت آن لباس حمل کنیم.

3. توقف در حکم به علت وجود تعارض بین دو طائفه از اخبار و عدم امکان جمع عرفی.

ایشان سپس می افزایند: تمام این وجوه سه گانه (غیر از وجه اول که مورد قبول است) را می توان با صحیحۀ ابن مهزیار دفع کرد. این صحیحه به خوبی به دو قسم از روایات متعارض در باب نجاست خمر اشاره کرده است و سپس قول نهایی را بیان کرده است. از دیگر محاسن این روایت این است که شرایط تقیه را نیز رعایت کرده است، به طوری که در روایت مذکور، قول به طهارت خمر را از صادقین (ع) نفی نمی کند (از جایی که زمامداران اموی و عباسی بسیار با خمر در ارتباط بودند، قول به عدم نجاست خمر، حکم رایجی میان اهل سنت بود) و فقط به این نکته اشاره دارد که خمر نجس است. پس در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که با سقوط اخبار طهارت از اعتبار، اخبار نجاست بدون معارض باقی خواهند ماند.[6]

بنابراین ایشان در مقام فتوا نیز حکم به نجاست شراب داده اند و می گویند: «شراب و نبيذى كه مسكر است، چنانچه به خودى خود روان باشد، نجس است، و بنابر احتياط واجب هر چيزى كه انسان را مست مى‏كند، چنانچه به خودى خود روان باشد نيز نجس است».[7]

بله! ایشان، بنا بر احتیاط واجب قایل به نجاست دیگر مایعات مست کننده بوده و می گویند:

«بر طبق مباحث فقهی و قواعد مربوط به آن می توان حکم به طهارت هر مایع مست کنندۀ غیر از خمر داد ولی از طرفی در این موضوع اجماع و شهرت فتوایی داریم که هر مایع مست کننده ای، نجس است، لذا بنا بر احتیاط واجب هر مایع مست کننده ای به نظر ما نجس است».[8]



[1]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 80 م 111.

[2]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 81؛ آیت الله زنجانی: اگر مایعی زیاد آن مست کننده باشد، مقدار کم آن نیز نجس است؛ آیت الله بهجت (ره): شراب و هر چيزى كه زياد آن انسان را مست مى‏كند، چنانچه به خودى خود مايع باشد نجس و خوردن آن حرام است، اگر چه كم باشد يا مست كنندگىِ آن خفيف باشد.

[3]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 80 م 111.

[4]. همان، ص 80 و81، م 112

[5]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 3، ص 468، أبواب النجاسات، ب 38، ح 2،مؤسسه آل البیت، قم، 1409، (صحيحة علي بن مهزيار قال: «قرأت في كتاب عبد اللّٰه بن محمد إلى أبي الحسن (عليه السلام) جعلت فداك روى زرارة عن أبي جعفر و أبي عبد اللّٰه (عليهما السلام) في الخمر يصيب ثوب الرجل أنهما قالا: لا بأس بأن تصلِّي فيه إنّما حرم شربها. و روى عن (غير) زرارة عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) أنه قال: إذا أصاب ثوبك خمر أو نبيذ يعني المسكر فاغسله إن عرفت موضعه، و إن لم تعرف موضعه فاغسله كلّه، و إن صليت فيه فأعد صلاتك. فأعلمني ما آخذ به، فوقّع (عليه السلام) بخطّه و قرأته: خذ بقول أبي عبد اللّٰه (عليه السلام).

[6].خویی، سید ابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، ج 3، ص 86، (با اندکی تصرف)، مؤسسه احیاء آثار الامام الخویی، قم، 1418.

[7] .توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 80.

[8] .موسوعه الامام الخویی،ج 3، ص 93.