کپی شد
دیدگاه گادامر پیرامون هرمنوتیک
گادامر که شاگرد هایدگر بود به پیروی از استادش معتقد بود که تفسیر مسبوق به فهم پذیری است و مفروضات و اعتقاد مفسر به عنوان پیش فرض و مقدمه فهم است. افق دید مفسر در مواجهه با اشیا و متن مدام تعدیل می شود و هیچ تفسیر عینی و نهایی وجود ندارد و لذا ما نمی توانیم مطمئن شویم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیرهای قبلی است.[1]
وى مباحث هستىشناسى هايدگر را به شکل معرفتشناسى ارايه کرد و در واقع، هستىشناسى فهم را بنا نمود. هرمنوتيک گادامر عمدتاً تبيين کنندۀ فرايند تحقق فهم است و به صحت و سقم و اعتبار و عدم اعتبار فهم التفاتى ندارد.
از نظر وى، ذهن مفسر مشحون از عقايد و معلومات، انتظارات، مفروضات، پرسشها، پيش فرضها و پيش ساختهها است که “افق” يا “منظر” قرائت کننده را تشکيل مىدهند. اين افق همواره با مفسر حرکت مىکند و دايماً با مراجعه به جهان يا اشيا و متن تعديل و تبديل مىشود. عمل تفسير عبارت است از “ترکيب افقها”؛ يعنى ترکيب و پيوند “افق فهم مفسر” و “افق متن” و کار هرمنوتيک هم اتصال دادن اين افقها به هم و برقرار کردن نوعى هم سخنى و ديالوگ ميان مفسر و متن است. و منشأ اختلاف تفاسير، همين تکيه زدن به پيش فرضها و افقها است.
به عقيدۀ گادامر، هيچ ديدگاه مطلقى وجود ندارد که حاوى تمام دورنماها و تمام سويهها و افقهاى ممکن باشد، بلکه هر تأويل و تفسيرى به نوعى خاص و افقى خاص، در هم سخنى با متن قرار مىگيرد و لذا اساساً تفسير بىطرفانه، ممکن نيست و هيچ تأويل قطعى و نهايى وجود ندارد. در واقع، در نگاه هرمنوتيکى گادامر، کشف نيّت ناب مؤلف مورد توجه نيست؛ زيرا متن را نبايد تجلى ذهنيت مؤلف دانست.[2]
1. مجله قبسات، ش 17، ص 4-7، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران؛ احمدی، بابک، ساختار و هرمنوتیک، ص 97.
[2]. ر.ک: هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد، مؤسسۀ فرهنگى خانۀ خرد، قم، چاپ اول 1377، مبحث هرمنوتيک، ص 200 – 224؛ بيات، عبدالرسول و ديگران، فرهنگ واژهها، مقالۀ “هرمنوتيک”، مؤسسۀ اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ دوم، قم، 1381ش.