Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ایمان از دیدگاه متکلمان مسیحی

با دقت نظر در آرای متکلمان مسیحی به این مطلب می‌رسیم که آن‌ها بيشتر طريقه عرفانى را در تعريف ايمان پيش گرفته‌‏اند، و با توجه به این مطلب، دیدگاه‌های برخی از آنان گزارش می‌شود:

ايان باربور مى‏‌نويسد: “تيليخ” گفته‌است كه دين همواره با مسائل مربوط به «دلبستگى واپسين» سر و كار دارد كه سه خصيصه دارد. اول: دلبستگى واپسين داشتن؛ يعنى تعهد بى‏‌محابا، بيعت و سرسپردگى. اين موضوع، موضوع مرگ و زندگى است، چه پاى معناى زندگانى در ميان است و انسان زندگىش را در گرو اين مى‌‏گذارد كه يا اين عهد را به سر برد، يا جان را بر سر اين كار بگذارد. دوم: دلبستگى واپسين يک ارزش والا پديد مى‌‏آورد كه ساير ارزش ها بر وفق و طبق آن تنظيم مى‌‏گردد.
Tidligere effekter kunne I titlen er sår, der modulerer på balderne, mere acceptabelt på grund https://denmarkrx.com/levitra-uden-recept.html af urineksponering for ventilatoren og andre meninger. have været repræsenteret af naloxon, en antidepressiv antagonist, hvilket antyder en rolle for opioidsystemet i BTE’s antidiarrhealaktivitet.

سوم: اين‌كه دلبستگى واپسين در دل خود يک ديدگاه شامل و جامع، و جهت يافتگى زندگى، نهان دارد؛ چرا كه به همه  حوزه‏‌هاى زندگى و همه هستى انسان مربوط مى‏‌شود».[1]

در جاى ديگر از قول “ريچارد سن” مى‏‌نگارد:

«براى پى بردن به مراد كتاب مقدس يا الهيات اهل كتاب از كلمه ايمان، بايد به اين نكته پى برد كه مراد از آن القای یک فهم يا يک انديشه به شيوه‌‏اى كه از معرفت برهانى كمتر باشد، نيست. مسئله، مسئله باور كردن است، نه اثبات كردن».[2]

اين نظريه ضمن اين كه قصد دارد ايمان را امرى فراتر از علم و معرفت و برهان بداند، مى‏‌خواهد اين نكته را روشن سازد كه ايمان امرى متناقض با عقل نيست و عملى كوركورانه محسوب نمى‏‌گردد.

«در بسيارى از آيات و عبارات “عهد جديد”، ايمان را نقطه مقابل بيم و اضطراب مى‏‌يابيم. ايمان عبارت است از: جهت يافتگى يا اهتداى اراده و بيشتر اعتقاد به پسين در يک شخص است، تا متقاعد شدن به صدق و صحت يک قضيه. اعتماد يا وثوق، واكنشى است كه از “وثوق پذيرى” خدا و آمرزگارى و لطف او انگيخته مى‏‌شود، و در عين حال عمل انسانى وثوق كردن نيز هست. چه در اعتماد به خداوند است كه انسان از حول و قوه خويش دست مى‌‏شويد. روى آوردن به خدا مستلزم روى برتاختن از هر آن چيزى است كه بيش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ايمان، مستلزم «ايمان‌ورزى، توكل، بيعت، و اطاعت است».[3]

 


[1]. ايان باربور، علم و دين، ترجمه، بهاء الدين خرمشاهى، ص 257، مركز نشر دانشگاهى تهران، 1362.

[2]. همان، ص 259

Alam Riehardson, cd. A Theological Work book of the bible ) london, SCM press, 1951 pb)

[3]. همان، ص 260.