Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تعریف علم منطق

منطق دانان؛ منطق را این گونه تعریف می کنند: منطق عبارت است از مجموعه قوانینی که رعایت آنها ذهن شخص را از خطای در فکر حفظ می کند.[1] به عبارت دیگر منطق روش درست فکر کردن را به ما یاد می دهد.

درباره تعریف منطق؛ اگر چه اتفاق نظر نبوده و تعاریف متعددی برای منطق ارائه شده، اما نباید از این نکته غافل بود که تعریف ممکن و قابل قبول برای منطق باید جامع باشد.

آنچه به نظر می رسد که در تعریف منطق به عنوان علمی آلی درست باشد این است که، علم منطق علمی است که قواعد و قوانینی را یاد می دهد.
Hydroxyvitamin D, cruise og cerebrovaskulær patologi hos arter som mottar norgerx.com hjemmetjenester.
کسی که رعایت آن قوانین را می کند، می تواند از خطای در فکر و خطای در استدلال در امان باشد. گفتنی است در مباحث علمی امروزی از منطقی نام می برند که با تعریف آن در قدیم متفاوت است و آن منطق جدید می باشد.

بخش عمده ای از منطق جدید به نمادپردازی و سمبل سازی جملات اختصاص دارد و بررسی های فلسفی و میان “فلسفه منطق” (تا حدی فلسفی و تا حدی منطقی) یا فرامنطقی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است تا راه و روش های معقول و استوار بر بدیهیات را برای بررسی های دقیق منطقی یافت. این روش ها از آن جهت که از دقّت نظرهای فلسفی، و گاهی از روش های عرفی (استعمالات عرفی) ناشی می شوند، تحت عنوان فلسفه منطق و یا فرامنطق بحث می شوند؛ اما از آن جهت که نتیجه و کاربرد آنها در مباحث ظاهر می شود، آن مباحث در ذیل مباحث منطق مورد بحث قرار می گیرند.

از طرفی تفکیک “فلسفه منطق” از فرامنطق به دقّت نظر فراوانی نیاز دارد؛ زیرا بررسی غیرمنطقی یک مسئلۀ منطقی یا با توجه به مبانی فلسفی (هستی شناختی و معرفت شناختی) صورت می پذیرد، یا با توجه به استعمالات و کاربردهای عرفی (زبان و لغت). اگر با مبنای نخست باشد فلسفه منطق نام می گیرد و اگر با مبنای دوم پیش برویم عنوان فرامنطق می گیرد.

از سویی دیگر تفکیک مشهوری که میان دو نوع منطق قدیم و منطق جدید صورت گرفته (بدین توضیح که منطق قدیم بیشتر به صورت ناظر است و جدید بیشتر به ماده)، تفکیکی نادرست بوده و ناشی از عدم تسلط و عدم توجه به ساختار معین منطق قدیم است. بلکه اساساً در منطق قدیم به هر دو زمینه یعنی ماده و صورت پرداخت می شود؛ درحالی که در منطق جدید بیشتر به مسائل نمادین و سمبلیک اشاره شده است و بررسی های مادی بیشتر در بحث های فرامنطقی و فلسفی صورت می گیرد؛ یعنی این مسئله دقیقاً خلاف برداشت و فهم عمومی از این دو منطق است. منطق جدید بدین جهت اهمیت دارد که بیشتر با ریاضیات قرین شده است و مسائل مختلف علمی را توأم با مبانی ریاضی بررسی می کند و از این رو نوعِ منطق های جدید مثل منطق کوانتومی، منطق فازی، منطق های چند ارزشی، و منطق استقرایی، به ساختارها و فرم های ریاضی بررسی قوانین علمی (علوم تجربی) ناظر است و کاری با ماده آن ندارد و ماده قضایا و این فرم ها در بوته تجربه و آزمایش است که تأیید یا رد می گردد و بسا چندین دهه هیچ شاهد تجربی بر اثبات صدق ماده بر صورت قضیه یافت نشود و این مسئله هیچ خدشه ای به اصل فرم وارد نمی سازد (البته تا زمانی که فرمی کامل تر اثبات شود).


[1]. مظفر، محمدرضا، المنطق، ج 1، ص 5، چاپ مؤسسه نشر اسماعیلیان، 1417 هـ ق، چاپ هفتم.